تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سواد تحلیل رفته در طول زمان، سواد نم کشیده در اصطلاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

تفاله دُرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

آغشته کردن، کاملا با چیزی پوشاندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نقل محافل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تحت لوای. . . جمع شدن و متجد شدن برای کاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نمایشگاه غرور جایی که اخلاقیات و باورها جایی ندارند و پول و مدروز حرف اول را میزند

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٣

خزانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به غیر از معانی اصلی کلمه که همه ذکر کردن به عنوان اسم اگر استفاده بشه به معنی "مشکل و سختی " از نوع مشکلاتی که خیلی دیده نمیشه و غیر واضح است استفاد ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٢

دست یاری دراز کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به روی خود نیاوردن مخفی کردن احساسات ناخوشایند و نشان ندادن آن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

تبدیل به احسن کردن خونه، نردبان ترقی تو زمینه خونه و مایملک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مهمانی قدم نو رسیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در اصطلاح به معنی" مرگ و پایان" هم استفاده میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به طرز متقاعد کننده ای صحبت کردن و بقیه را تحت تاثیر قرار دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

یه روز کاری که کترمندا خارج از محل کار دور هم جمع میشن و راجع به مسائل کاری باهم صحبت می کنن. بیشتر حالت آشنایی و مهمونی داره که روابط همکارا با هم ق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

انجام کارهای پاره وقت، پاره وقت کار کردن،

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

صدایی که حیوانات برای جفت یابی در فصل جفت گیری از خودشون درمیارن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

با اشتیاق زیاد وارد کاری شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

unusual, especially in an interesting way

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

از هفت دولت آزاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رقم هنگفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فرد اُلیگارش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدتر شدن رو به زوال گذاشتن افتضاح کامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

something that is unacceptable or forbidden از چیزی تنفر داشتن غیر قابل قبول بودن چیزی برای کسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

محو کننده ، نوعی کنترل برای گذر تدریجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دغدغه فکری، فکر را مشغول کردن، فکر کردن، ذهن را درگیر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گل زدن توی فوتبال، گل تماشایی و تاثیرگزار زدن در فوتبال

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

رنج بردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

با موفقیت غلبه کردن، از سر رد کردن ( بیماری و مشکلات و . . . )

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

شیفته چیزی شدن، دل نکندن از چیزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

مغشوش، ناگیرا، غیر واضح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

speak fluently or convincingly about something or in a way intended to please or impress others.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ترشرویی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

صاحب منصب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تو در تو

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

معتاد به جرم، دایم الجرم کسی که عادت کرده به جرم و نمیتونه جلوی خودشو بگیرهو حتی بعد زندان و تنبیه

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تکامل نیافته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to stop caring for a person, to leave them to take care of themselves.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تعداد زیادی بیرون دادن ( آهنگ، فیلم، نوشته و . . . تکثیر کردن به وفور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همیاری مالی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحا "خونه خاله"

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

extend or continue for a certain period of time امتداد یافتن Scotland's coastline runs for over 11, 000 km

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نازک نارنجی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

همه چیز دان، عالم دهر ( بیشتر حالت خودستایی داره و بار منفی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حال بهم زدن کار مشمئز کننده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چقدر بده که. . . ، چقدر خجالت آوره که. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to meet people socially to be friendly with someone, especially if you have been ordered not to be friendly with them کلمه خاصی نداره مثل دوستی مردم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وبای مرغی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کانون توجه