پیشنهادهای سلطانی (١٠٧)
سواد تحلیل رفته در طول زمان، سواد نم کشیده در اصطلاح
تفاله دُرد
آغشته کردن، کاملا با چیزی پوشاندن
نقل محافل
تحت لوای. . . جمع شدن و متجد شدن برای کاری
نمایشگاه غرور جایی که اخلاقیات و باورها جایی ندارند و پول و مدروز حرف اول را میزند
خزانه
به غیر از معانی اصلی کلمه که همه ذکر کردن به عنوان اسم اگر استفاده بشه به معنی "مشکل و سختی " از نوع مشکلاتی که خیلی دیده نمیشه و غیر واضح است استفاد ...
دست یاری دراز کردن
به روی خود نیاوردن مخفی کردن احساسات ناخوشایند و نشان ندادن آن
تبدیل به احسن کردن خونه، نردبان ترقی تو زمینه خونه و مایملک
مهمانی قدم نو رسیده
در اصطلاح به معنی" مرگ و پایان" هم استفاده میشه
به طرز متقاعد کننده ای صحبت کردن و بقیه را تحت تاثیر قرار دادن
یه روز کاری که کترمندا خارج از محل کار دور هم جمع میشن و راجع به مسائل کاری باهم صحبت می کنن. بیشتر حالت آشنایی و مهمونی داره که روابط همکارا با هم ق ...
انجام کارهای پاره وقت، پاره وقت کار کردن،
صدایی که حیوانات برای جفت یابی در فصل جفت گیری از خودشون درمیارن
با اشتیاق زیاد وارد کاری شدن
unusual, especially in an interesting way
از هفت دولت آزاد
رقم هنگفت
فرد اُلیگارش
بدتر شدن رو به زوال گذاشتن افتضاح کامل
something that is unacceptable or forbidden از چیزی تنفر داشتن غیر قابل قبول بودن چیزی برای کسی
محو کننده ، نوعی کنترل برای گذر تدریجی
دغدغه فکری، فکر را مشغول کردن، فکر کردن، ذهن را درگیر کردن
گل زدن توی فوتبال، گل تماشایی و تاثیرگزار زدن در فوتبال
رنج بردن
با موفقیت غلبه کردن، از سر رد کردن ( بیماری و مشکلات و . . . )
شیفته چیزی شدن، دل نکندن از چیزی
مغشوش، ناگیرا، غیر واضح
speak fluently or convincingly about something or in a way intended to please or impress others.
ترشرویی
صاحب منصب
تو در تو
معتاد به جرم، دایم الجرم کسی که عادت کرده به جرم و نمیتونه جلوی خودشو بگیرهو حتی بعد زندان و تنبیه
تکامل نیافته
to stop caring for a person, to leave them to take care of themselves.
تعداد زیادی بیرون دادن ( آهنگ، فیلم، نوشته و . . . تکثیر کردن به وفور
همیاری مالی کردن
اصطلاحا "خونه خاله"
extend or continue for a certain period of time امتداد یافتن Scotland's coastline runs for over 11, 000 km
نازک نارنجی
همه چیز دان، عالم دهر ( بیشتر حالت خودستایی داره و بار منفی )
حال بهم زدن کار مشمئز کننده کردن
چقدر بده که. . . ، چقدر خجالت آوره که. . .
to meet people socially to be friendly with someone, especially if you have been ordered not to be friendly with them کلمه خاصی نداره مثل دوستی مردم ...
یعنی نقل قولی که خودمم قبولش ندارم ولی اینجوری میگن، اصطلاحا میشه گفت: روایت ناموجه گفته های عامه غیر مستدل
وبای مرغی
کانون توجه