fader

جمله های نمونه

1. We all do fade as a leaf.
[ترجمه گوگل]همه ما مثل یک برگ محو می شویم
[ترجمه ترگمان] هممون مثل یه برگ غرق میشیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Old soldiers never die, they just fade away.
[ترجمه گوگل]سربازان قدیمی هرگز نمی میرند، فقط محو می شوند
[ترجمه ترگمان]، سربازهای قدیمی هیچوقت نمیمیرن اونا فقط از بین میرن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. We'd fade into someone at least one time in life,not for any result,company,ownership even love,just for meeting you in my most beautiful days.
[ترجمه گوگل]ما حداقل یک بار در زندگی به کسی تبدیل می‌شویم، نه برای هیچ نتیجه‌ای، شرکتی، مالکیتی، حتی عشقی، فقط برای دیدار با تو در زیباترین روزهایم
[ترجمه ترگمان]حداقل یک زمانی در زندگی محو می شویم، نه برای هر نتیجه، شرکت، مالکیت حتی عشق، فقط برای ملاقات با تو در most روز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Youth fades;love drops;the leaves of friendship fall. A mother's secret hope out lives them all.
[ترجمه گوگل]جوانی محو می شود، عشق می ریزد، برگ های دوستی می ریزد امید پنهانی یک مادر همه آنها را زنده می کند
[ترجمه ترگمان]جوانی محو می شود؛ عشق فرو می افتد؛ برگ ها فرو می افتند امید نهانی مادر از زندگی همه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Memory will fade, but my heart will go on.
[ترجمه گوگل]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد داد
[ترجمه ترگمان]حافظه محو خواهد شد، اما قلب من ادامه خواهد یافت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. If you hang your clothes out in the bright sun, they will fade.
[ترجمه گوگل]اگر لباس‌هایتان را زیر نور آفتاب آویزان کنید، پژمرده می‌شوند
[ترجمه ترگمان]اگر لباس های شما را در آفتاب روشن نگه دارید، محو خواهند شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Some people, strong memories, faded relationships.
[ترجمه گوگل]برخی افراد، خاطرات قوی، روابط محو شده
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم، خاطرات قوی، روابط بین رفته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Will the colour in this material fade?
[ترجمه گوگل]آیا رنگ در این ماده محو می شود؟
[ترجمه ترگمان]رنگ این مادی محو می شود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As night came,the house faded into darkness.
[ترجمه گوگل]با فرا رسیدن شب، خانه در تاریکی محو شد
[ترجمه ترگمان]چون شب فرا رسید، خانه در تاریکی ناپدید شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Life can not fade, the multiple spot color can't accommodate oneself to wonderful just now best,alive.
[ترجمه گوگل]زندگی نمی‌تواند محو شود، رنگ‌های چندگانه نمی‌توانند خود را در بهترین حالت، زنده نگه دارند
[ترجمه ترگمان]زندگی نمی تواند محو شود، رنگ نقطه ای چندگانه نمی تواند خود را به بهترین شکل، زنده، زنده نگه دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Hopes of settling the conflict peacefully are fading.
[ترجمه گوگل]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه ترگمان]امیدها برای حل و فصل مسالمت آمیز مناقشه در حال محو شدن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The subdued talk in the room faded down.
[ترجمه گوگل]صحبت های آرام در اتاق کمرنگ شد
[ترجمه ترگمان]گفتگوهای آرام در اتاق محو شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Fading is true while flowering is past.
[ترجمه گوگل]محو شدن درست است در حالی که گلدهی گذشته است
[ترجمه ترگمان]این در حالی است که گل در حال عبور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. He was wearing faded blue jeans.
[ترجمه گوگل]شلوار جین آبی رنگ و رو رفته پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]شلوار جین آبی رنگ به تن داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. This custom is slowly fading out.
[ترجمه گوگل]این رسم کم کم دارد از بین می رود
[ترجمه ترگمان]این رسم کم کم محو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

تخصصی

[سینما] فیدر - فیلتر پولاریزان مضاعف
[برق و الکترونیک] محو کننده نوعی کنترل برای گذر تدریجی از یک میکروفون به کانال شنیداری ،یا دوربین تلویزیونی به دیگری . در هر بار تغییر ،سطح سیگنال اساساً ثابت می ماند زیرا بخشی از محو کننده سطح سیگنال را در کانال خود افزایش می دهد در حالی که بخش دیگر سیگنال را به مقدار متناظر کاهش می دهد.

انگلیسی به انگلیسی

• person or thing that causes fading; sliding control switch used to gradually raise or lower the output of an electrical device (such as a light or sound system)

پیشنهاد کاربران

محو کننده ، نوعی کنترل برای گذر تدریجی
میخوام بیام توی کانال

بپرس