پیشنهادهای samir_8203 (٧٩)
تبعیت نکردن پیروی نکردن سرپیچی کردن در بعضی جملات قانون شکنی کردن مخالف obey obey = فرمان بردن
تبعیت کردن پیروی کردن فرمان بردن مخالف disobey disobey = سرپیچی کردن
پختن آشپز
عهده دار مدیریت یک مکان
برابر
Birjand University of Medical Science
خواهر یا برادر که میتوانند تنی یا ناتنی باشند بدین صورت که این خواهر و برادر یا از مادر مشترک و دو پدر متفاوت باشند یا از پدر مشترک و دو مادر متفاوت ...
مربوط به. . . به. . . مربوط است که معمولا در دومی اسم شخص میاد
آرام کردن و دلداری دادن به کسی
هیچ وقت اصلا و ابدا به صد سال
ولش کن!
چه بد!
تقریبا I almost forgot تقریبا فراموش کردم ( این جمله تو محاوره "داشت یادم میرفت" هم معنی میشه )
چغر بد بدن
برای انسان ها افتخار آفرین خواهم ( یا خواهیم ) بود
بطری آب
امضا کردن یا نشانه گذاری گاهی یادداشت گذاشتن
از سوی دیگر از یک طرف
میزبان کسی بودن. مثال: He is hosting meysam in his office
فکر کردن و پرداختن به یک موضوع از وجوه مختلف
قاتل که با killer هم شناخته می شود، کسی که متهم به انجام کار یا جنایتی است
بدبختانه
حال و هوای کنونی طرف
عدد فرد
زیبا، جذاب
فعل امری: برو، دور شو، گم شو و گاهی اوقات گورت رو گم کن
جهانی/بین المللی
چند وقته ندیدمت
در لحظه - در آن واحد