تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شدیدا دوست نداشتن، نفرت داشتن، ، تحمل نکردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

کم کردن یا کاهش دادن ( درد، رنج، یا مسئولیت، ) ، خلاص کردن از ، رهایی دادن یا رهایی یافتن از،

پیشنهاد
٠

کم کردن یا کاهش دادن ( درد، رنج، یا مسئولیت، ) ، خلاص کردن از ، رهایی دادن یا رهایی یافتن the teacher relieved the students of their homeworks

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

( برق ) _گودال محل عبور ( کابل )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

بی قانونی کردن، ورای قانون عمل کردن

پیشنهاد
١

اجرای جبری توافق، اجرای توافق با بکارگیری فشار و نیرو ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

به صورت خودجوش و بدون دستور و خواهش کاری را انجام دادن. مثال. After the dinner I washed the dishes on my own accord. بعد از شام خودم ظرفها رو شستم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام کاری با رضایت قلبی وبدون درخواست یا خواهش دیگران مثال he gave 10$ to that old poor man of his own accord او بارضایت قلبی ده دلار به ان پیرمرد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

مقروض، بدهکار، قرض دار ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

بدهکار به. . ، مقروض به. . ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[عامیانه] قابل نداشت، قابل نداره ، خواهش میکنم، مهم نیست ، اصلا حرفش رو هم نزنید ، قابل ذکر نیست، thank you for helping me . think nothing of it .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

[عامیانه] ممنوع، غیر ممکن، غیر عملی،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

حرف بیهوده زدن، صحبت های بی خود و بی استفاده کردن،

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

افشان؛, رشته ای Stranded cable سیم یا کابل افشان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

خرید چیزی و نگه داشتن آن برای مدت خاص به امید افزایش قیمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

درست بودن یا صحیح بودن در مورد. . . ( شخص یا شی مورد نظر در گفتگو ) ، صدق کردن مثال this stereotype is not true about all men. این رفتار کلیشه ای در ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

دو روز درمیان، دو روز یک بار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

باصبر وحوصله؛ بدون عجله، با تمٱنینه؛با فراغ بال؛با خاطر اسوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

همه یا هر چیزی به جز. . . ، همه غیر از،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

هیچ چیز عوض نمیشه، هیچ فایده ای ندارد، کاملا بی فایده است مثال it is no use getting sad about past filures ناراحت شدن به خاطر شکستها ( ناکامیهای ) گذ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

معمولا، به طور معمول، اغلب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

عموما،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

حق انتخاب ( داشتن ) ، وظیفه، مسئولیت پذیرفتن ،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خط زدن یا خط کشیدن روی کلمه یا شماره و. . . برای تعویض با لغت یا شماره دیگر he crossed out my old number and wrote down the new one. او شماره قدیمم ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

به افتخار، we lit some candles in honor of our grandfather ما به افتخار پدربزرگمان چند شمع روشن کردیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

بعضی اوقات، گاهی اوقات، هر از چندی، هر چند وقت یکبار

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

با توجه به. . ، با در نظر گرفتن . . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

تخت گاز رفتن، با سرعت زیاد رفتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

از بیخ و بُن، از کف کف، از مرحله اول ،

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

از گرفتاری ، مخمصه ، دردسر ، یا اجبار ، خود یا دیگران را نجات دادن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتظر ماندن، صبر کردن، پلکیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

خشک شدن [گل ، گیاه یا درخت], خشک شذن زمین یا خاک، خشک کردن سبزی خشک کردن لباس و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

دور نگه داشتن، دور ایستادن، دور کردن the children should be kept out of fire بچه ها را باید از آتش دور نگه داشت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

مطابق قانون، طبق قانون

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

بی حاصل، هیچ ، Ifyou don't pass the exam your three month hardworking will be in vain اگر در امتحان قبول نشوی تلاشهای سه ماهه ات بی حاصل خواهد بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

انتظارداشتن، فرض کردن، پنداشتن، منتظر بودن ، many people take it for granted that economic situation will be better بسیاری از مردم انتظار دارند ( به ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

منتظر ماندن، صبر کردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بالا بردن، بالا نگه داشتن The soldier held up the flag

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

بازی کردن ، تفریح کردن ، بازیگوشی کردن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

در مقایسه با ، از لحاظ استاندارد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

[در خطاب به بیمار]بزودی خوب بشوید، ( آرزوی سلامتی برای بیمار هنگام عیادت ) ، بزودی حالتان خوب بشود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

الان می فهمم که چرا. . . ، الان درک میکنم که چرا. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

شنیدن درباره، دانستن درباره ?have you ever heard of two headed dragon ایا تابحال چیزی درباره اژدهای دوسر شنیده ای؟

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

کار کسی یا چیزی را یکسره کردن یا تمام کردن ، شر چیزی را کم کمردن، تسویه حساب کردن، به اون دنیا واصل کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

به دلیل، به خاطر، به سبب، به علت،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

متوقف کردن، ترک کردن، کنار گذاشتن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

سیستم بایگانی،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

به طور ناگهانی روی دادن، حادث شدن،

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( رد شدن یا رد کردن ) خطر بالقوه، خطر حتمی، خطر یا موقعیت نزدیک به مرگ

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٠

واضح و روشن؛مبرهن ؛مثل روز روشن، نیاز به گفتن نداشتن