on ones own accord

پیشنهاد کاربران

به صورت خودجوش و بدون دستور و خواهش کاری را انجام دادن.
مثال.
After the dinner I washed the dishes on my own accord.
بعد از شام خودم ظرفها رو شستم . ( به صورت داوطلبانه و با رضایت قلبی )

بپرس