پیشنهادهای علی بهجو (٨٣)
معمولا= همواره معمولا= بیشتر زمان ها
بغل = و دیگر واژه های پارسی واژه نامه آبادیس این کمبود و کیری را دارد که روراست بیان نمی کند کدام واژه پارسی است و کدام یک عربی. بدین سو برای کسی که ...
در پایان نفهمیدیم شام. واژه پارسی است یا عربی. یا هر دو زبان آن را دارند با معناهای گوناگون؟ خواهش دارم یک نفر پاسخ دهد
صاحب= دار صاحبخانه=خانه دار صاحب اسرار=رازدار و همانند آن ها که همراه یک واژه دیگر بیاید کاربرد بیشتر و بهتری دارد
شوربختانه در زبان فارسی بسیاری از واژه ها دارای معناهای گوناگونی هستند ، برخی مانند شیر که از دید معنایی بهم نزدیک نیستند ولی بسیاری دیگر از دید معنا ...
عاطفی به معنای وابستگی احساسی است که اگر در جمله ها از این دو واژه در کنار هم به جای آن بهره ببریم ، معنا را نمی رساند و از شوی دیگر واژه احساس خود ع ...
گران مانند: عزیز تر از جان = گران تر از جان
عید = فرخنده روز = روز جشن
خرسند
فائق= چیره فائق آمدن= چیره شدن
در برگردان واژه موضوع از انگلیسی ، دیکشنری گرامی آبادیس ۱۵ واژه انگلیسی را روبروی آن گذاشته است یعنی واژه موضوع در هرجا باید یک واژه جایگزین داشته با ...
ناراحت = بدون آرامش ، ناآرام
در هر جایی چمی یا معنایی دیگر دارد و می شود این واژه ها را در هرجا که نیاز است بکار برد: باور ، باز ایستادن. بازداشتن. باز ایستنده. دست بردار ، وامان ...
او را به عنوان یک انسان باید شناخت= او را در اندازه یک انسان باید شناخت کسی به این معنای عنوان راه نیافته است
تصمیم در جاهایی به معنای داوری است مانند برای کارهایی که کرد تصمیم گرفتند او را به خانه راه ندهند که این معنی تصمیم نیز نیاز به یک واژه دارد که داور ...
معنی قول به فارسی در هیچ یک از گفتارها از دهخدا گرفته تا کاربران با تکیه بر کاربرد آن در معنی "قول دادن" نیامده است واژه ای نزدیک به پیمان ، که چنانچ ...
تغییر= گردش در تغییر است = در گردش است
گشت و گذار # رهسپار # رهسپارشدن# در نوردیدی
واژه "عبارتند از" بسیار کاربرد دارد که به معنی شامل اند از. که نیاز به واژه ای فارسی برای جایگزینی آن داریم که هیچ یک از واژه نامه ها و کسانی که در آ ...
در نوشته پیشین در برگردان واژه، مواظب اثر گفتارت بر دیگران باش ، بدنبال واژه ای برای اثر بودم در این جمله. که با پذیرش پیشنهاد اقای غفور در بالا" پی ...
افسوس= اندوه = رشک این معنی ها آمده بود ولی در برابر پارسی نیامده بود که باید افزون گردد
شرکت کردن = پیوستن
نقل=روانه نقل دادن= روانه کردن
اگر بخواهیم واژه ای آشنا بکار ببریم که تنها در برخی جاها کاربرد دارد ، می توان واژه جایگزین را دریافت.
کلمه=سخن و گفتار شوربختانه هم لغت و هم کلمه را واژه معنی کرده اید که بسیار روشن از همدیگر جدایند
لذت ببرد = خوشی بیشتری بدست آورد
تقدس= پارسایی / گرامیداشت
ارتباط=تماس ارتباط جنسی یا مردمی= تماس جنسی یا مردمی
در معرض خطر = در دسترس آسیب یا گزند
خاطر از هر سویی معنی گوناگونی دارد، " به خاطر" را میتوان "یادآور یا به یاد" در پارسی بکار گرفت
عقل = نیروی هوش = نیروی خرد
اصلاح کردن= درست کردن ، بهبود بخشیدن
نظم معناهای زیادی دارد یکی از آنها بمعنای یکپارچگی است مانند: نظم را رعایت کن= یکپارچگی را بهم نریز نظم زندگی= یکپارچگی در زندگی
اعتنا # نگاه
تبدیل شدن # مانند شدن
عادت دارند= رسم دارند
با احترام= با مهربانی مانند : با او گفتگو کن ولی با احترام= با او گفتگو کن ولی با مهربانی
بلدی که در فارسی کاربرد دارد و در بین بچه ها و کمتر درس خوانده ها بکار می رود تنها بمعنی دانستن است و یاد گرفتن . مانند این رو بلدی. = میدانی با این ...
اگر واژه غافل را در معنی غفلت کردن بخواهیم به پارسی برگردانیم می توانیم از واژه های " کم گذاشتن " بهره برد مانند - از توجه به فرزندش غافل ماند= برای ...
عقب ماندن # جا ماندن میترسم از بچه ها عقب بیفتم # می ترسم از بچه ها جا بمانم
فاصله # جدایی مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
در این زمان
برگزیدن ، مانند مکان خاصی بخود اختصاص نمیداد= جای ویژه ای را برای خود بر نمی گزید.
امید
خطر= تلف ، هلاکت
هوای خوش هوای سرخوشی
جبران = بازگشت
برپایه آنچه دیگران نوشته اند و کوتاه سخن= راهبرد، دستور ، هنجار ، آیین ، دستورنامه، آیین نامه، بایست و بایست نامه
طبیعی=بنیادی
در دنباله درخواست پیشین به واژه ای برخوردم که شاید بتوان از آن کمک گرفت در این گونه جاها باید به جای برگردان یک واژه عربی به یک واژه پارسی از چند واژ ...