پیشنهادهای علی بهجو (٨٥)
بغل = و دیگر واژه های پارسی واژه نامه آبادیس این کمبود و کیری را دارد که روراست بیان نمی کند کدام واژه پارسی است و کدام یک عربی. بدین سو برای کسی که ...
معمولا= همواره معمولا= بیشتر زمان ها
در پایان نفهمیدیم شام. واژه پارسی است یا عربی. یا هر دو زبان آن را دارند با معناهای گوناگون؟ خواهش دارم یک نفر پاسخ دهد
صاحب= دار صاحبخانه=خانه دار صاحب اسرار=رازدار و همانند آن ها که همراه یک واژه دیگر بیاید کاربرد بیشتر و بهتری دارد
شوربختانه در زبان فارسی بسیاری از واژه ها دارای معناهای گوناگونی هستند ، برخی مانند شیر که از دید معنایی بهم نزدیک نیستند ولی بسیاری دیگر از دید معنا ...
عاطفی به معنای وابستگی احساسی است که اگر در جمله ها از این دو واژه در کنار هم به جای آن بهره ببریم ، معنا را نمی رساند و از شوی دیگر واژه احساس خود ع ...
گران مانند: عزیز تر از جان = گران تر از جان
عید = فرخنده روز = روز جشن
خرسند
فائق= چیره فائق آمدن= چیره شدن
در برگردان واژه موضوع از انگلیسی ، دیکشنری گرامی آبادیس ۱۵ واژه انگلیسی را روبروی آن گذاشته است یعنی واژه موضوع در هرجا باید یک واژه جایگزین داشته با ...
در هر جایی چمی یا معنایی دیگر دارد و می شود این واژه ها را در هرجا که نیاز است بکار برد: باور ، باز ایستادن. بازداشتن. باز ایستنده. دست بردار ، وامان ...
ناراحت = بدون آرامش ، ناآرام
معنی قول به فارسی در هیچ یک از گفتارها از دهخدا گرفته تا کاربران با تکیه بر کاربرد آن در معنی "قول دادن" نیامده است واژه ای نزدیک به پیمان ، که چنانچ ...
او را به عنوان یک انسان باید شناخت= او را در اندازه یک انسان باید شناخت کسی به این معنای عنوان راه نیافته است
تصمیم در جاهایی به معنای داوری است مانند برای کارهایی که کرد تصمیم گرفتند او را به خانه راه ندهند که این معنی تصمیم نیز نیاز به یک واژه دارد که داور ...
گشت و گذار # رهسپار # رهسپارشدن# در نوردیدی
واژه "عبارتند از" بسیار کاربرد دارد که به معنی شامل اند از. که نیاز به واژه ای فارسی برای جایگزینی آن داریم که هیچ یک از واژه نامه ها و کسانی که در آ ...
تغییر= گردش در تغییر است = در گردش است
در نوشته پیشین در برگردان واژه، مواظب اثر گفتارت بر دیگران باش ، بدنبال واژه ای برای اثر بودم در این جمله. که با پذیرش پیشنهاد اقای غفور در بالا" پی ...
افسوس= اندوه = رشک این معنی ها آمده بود ولی در برابر پارسی نیامده بود که باید افزون گردد
شرکت کردن = پیوستن
نقل=روانه نقل دادن= روانه کردن
زرق= پرتو نوری فریبکارانه زرق = دروغ ، فریب، دورنگی ، نشان دادن چیزی به بیش از اندازه خودش
اگر بخواهیم واژه ای آشنا بکار ببریم که تنها در برخی جاها کاربرد دارد ، می توان واژه جایگزین را دریافت.
کلمه=سخن و گفتار شوربختانه هم لغت و هم کلمه را واژه معنی کرده اید که بسیار روشن از همدیگر جدایند
لذت ببرد = خوشی بیشتری بدست آورد
تقدس= پارسایی / گرامیداشت
ارتباط=تماس ارتباط جنسی یا مردمی= تماس جنسی یا مردمی
در معرض خطر = در دسترس آسیب یا گزند
خاطر از هر سویی معنی گوناگونی دارد، " به خاطر" را میتوان "یادآور یا به یاد" در پارسی بکار گرفت
عقل = نیروی هوش = نیروی خرد
اصلاح کردن= درست کردن ، بهبود بخشیدن
نظم معناهای زیادی دارد یکی از آنها بمعنای یکپارچگی است مانند: نظم را رعایت کن= یکپارچگی را بهم نریز نظم زندگی= یکپارچگی در زندگی
جبران = بازگشت
عادت دارند= رسم دارند
با احترام= با مهربانی مانند : با او گفتگو کن ولی با احترام= با او گفتگو کن ولی با مهربانی
اعتنا # نگاه
تبدیل شدن # مانند شدن
عقب ماندن # جا ماندن میترسم از بچه ها عقب بیفتم # می ترسم از بچه ها جا بمانم
اگر واژه غافل را در معنی غفلت کردن بخواهیم به پارسی برگردانیم می توانیم از واژه های " کم گذاشتن " بهره برد مانند - از توجه به فرزندش غافل ماند= برای ...
بلدی که در فارسی کاربرد دارد و در بین بچه ها و کمتر درس خوانده ها بکار می رود تنها بمعنی دانستن است و یاد گرفتن . مانند این رو بلدی. = میدانی با این ...
طنز بجز معناهایی که در بالا گفته شد و در فرهنگ های گوناگون آمده است در برخی جملات معنای مسخره کردن و واقعیت را به گونه ای دیگر بیان کردن ندارد و تنها ...
فاصله # جدایی مانند نیاز این روزهای کرونایی ، جدایی اجتماعی
در این زمان
برگزیدن ، مانند مکان خاصی بخود اختصاص نمیداد= جای ویژه ای را برای خود بر نمی گزید.
امید
هوای خوش هوای سرخوشی
خطر= تلف ، هلاکت
برپایه آنچه دیگران نوشته اند و کوتاه سخن= راهبرد، دستور ، هنجار ، آیین ، دستورنامه، آیین نامه، بایست و بایست نامه