اعضا

/~a~zA/

مترادف اعضا: اندام، جوارح، پرسنل، کارمندان

برابر پارسی: اندام ها، هم وندان

معنی انگلیسی:
membership

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع عضو . ۱ - اندامها آلات . ۲ - کارمندان .

فرهنگ عمید

= عضو

پیشنهاد کاربران

اعضاء: همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
آنگان āngān ( سنسکریت: ānga= عضو با پسوند جمع ان )
گاتران gātrān ( سنسکریت: gātra= عضو با پسوند ان )
🇮🇷 همتای پارسی: هموَندان 🇮🇷
واژه اعضا
معادل ابجد 872
تعداد حروف 4
تلفظ 'a'zā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [عربی: اعضاء، جمعِ عضو]
آواشناسی 'a'zA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان مترادف و متضاد
فعالیت دفاع از حقوق مردم . دردمن آرام جان دیگران است خوش به حال دیگران . احمدغلامیان
اعضای بدن:اندام تن
پیکر ، هیکل
هموند:عضو
هموندان:اعضا
اعضا مثل اعضا کانال یا گروه اعضا مدرسه دوستان عضو
اجزا
اعضا یعنی قسمت های بدن ولی آرایه ی تشبیه اعضا را به
معنی دیگری تبدیل کرده است:
اعضای گروه=کاسانی که در گروه هستند به اعضا تشبیه
شده اند
اعضای میکروسکوپ
اعضای کتاب
و۰۰۰ ۰۰
این تشبیه آنقدر زیاد شده است که برای کلمه اعضا معنی
...
[مشاهده متن کامل]

دیگری ساخته است
آن معنی قسمت ها ونفرها است
شاد وپیروز باشید

جمع عضو _کارمندان_دوستان
*منتو برگه ای که دارم معنی عضا اولش �عض�هست ولی نسوه افتاده حتما بگذارید ممنون از هم کاریتون بذارید حتما معنی عضا را که باید معنیش توش اولش� عض�باشد خیلی ممنوناز هم کاریتون*
شوربختانه در زبان فارسی بسیاری از واژه ها دارای معناهای گوناگونی هستند ، برخی مانند شیر که از دید معنایی بهم نزدیک نیستند ولی بسیاری دیگر از دید معنایی بهم نزدیک اند مانند همین اعضا
اعضا بدن ، اعضای خانواده ، اعضای کارآمد ،
که نیاز داریم برای هر دسته آن واژه ای پذیرفتنی ساخته یا پیدا شود
معنی اعضای بدن مانند دست . . پا. . ارنج و . . . به زبان انگلیسی ممنون از این برنامه خوبتون
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)

بپرس