پیشنهادهای احمد رضا مردان نسب (٤٨٦)
از تحمل رنجهای صعب و تجرع شربتهای بدگوار تجنب ننماید. کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 65
از آن طبقه نیستیم که به مفاوضت ملوک مشرف توانند شد کلیله و دمنه نصرالله منشی، تصحیح مجتبی مینوی، صفحه 62
صدق لهجت کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 55
نوعی کرامات اولیا که سجادۀ خود را روى آب پهن مىی کردند و بر آن مىی نشستند و در آب فرو نمی رفتند. ( لغت نامه دهخدا , ج2 , ص1656 )
ای نفس میان منافع و مضارّ خویش فرق نمی کنی کلیله و دمنه نصرالله منشی ، تصحیح مجتبی مینوی، 45
احتمالا لغزیدن : نزدیک آمد که پای از جای بشود کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45. در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن شدن :در معنای رفتن
احتمالا لغزیدن : نزدیک آمد که پای از جای بشود کلیله و دمنه، مینوی، صفحه 45. در تضاد معنایی با کنایه :پا بر جای کردن شدن :در معنای رفتن
تبدیل همزه به یا یکی از روش های فارسی کردن عربی بود که بعمدا توسط نویسندگان انجام میشد
لازالت محروسة الاطراف محمیة الارجاء و الاکناف بود ، صفحه 15کلیله و دمنه، نصرالله منشی، به تصحیح مجتبی مینوی
و پشت زمین را از خبث شرک ایشان پاک گردانید . ( کلیله و دمنه ، نصرالله منشی، مینوی، صفحه 3
حبر امت و بحر حکمت ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه56 )
امَ حملُ البعیر ( ض ) یَرِیم رَیْماً: مال و - مکانَهُ : زال عنهُ و فارقهُ و - عن الشیءِ : تباعد و - بالمکان: اقام و ثبت. و منهُ قول ابنة ابی عثمان ال ...
و از امیر المومنین علی بن ابی طالب - رضی الله عنه - هم در این معنا مرویست مرفوعا الی النبی ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماع ...
چشم از خدای دار، گرت درد چشم داد از پیش درد چشم معد کرد توتیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح ...
با خود گمان مبر که شود کوششت هدر زنهار ظن مدار که رنجت شود هبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحی ...
با خود گمان مبر که شود کوششت هدر زنهار ظن مدار که رنجت شود هبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحی ...
عیسی اگر ز جور خران محنتی کشید هم ساخت عاقبت ز بر سدره متکا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، ...
عیسی اگر ز جور خران محنتی کشید هم ساخت عاقبت ز بر سدره متکا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
یونس به بطن ماهی گر ماند مدتی شد مستجاب دعوت و شد حاجتش روا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات ...
آدم فراق جنت و حوا کشید، از آن مخصوص گشت زود به تشریف اجتبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
آدم فراق جنت و حوا کشید، از آن مخصوص گشت زود به تشریف اجتبا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اس ...
زمستان : آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعا ...
آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه51 ...
آید شفا و صحت اندر پس مرض باشد بهار خرم اندر پس شتا ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه51 ...
شب گرچه دیر یاز بود هم رسد به صبح روز ارچه میغ ناک بود هم دهد ضیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به ت ...
شب گرچه دیر یاز بود هم رسد به صبح روز ارچه میغ ناک بود هم دهد ضیا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به ت ...
غم گرچه بی شمار بود شادی از پس است شدت اگرچه دیر بماند شود رخا [بحر مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصح ...
اگر شوی متفکر تو در الم نشرح ترا ز درد و الم کی بود پریشانی چو در میان دو آسانیست دشواری عجب بود که شود چیره بر دو آسانی [بحر مجتث مثمن مخبون اص ...
هر مه امروز نیز از اخلاص به دل و جان قیام کند بی شک و شبهتی مراد دلش حق به احسان خود تمام کند ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح ...
هر که گردد اسیر گو خوش باش که همو عاقبت امیر شود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه49 )
گرچه باشد عسیر روز بلا زود بار دگر یسیر شود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه49 )
چون کمان گرچه کژ نماید کار هم ز لطف خدا چو تیر شود [بحر خفیف] ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلا ...
[بحر خفیف] چون ببرد طمع ز نصرت خلق ایزدش بی گمان نصیر شود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات ...
کار چون سخت گشت بر بنده فضل حق زود دستگیر شود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه48 )
و سر از ضجرت در پیش انداخته ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه47 )
مگذارید که از جای برخیزد تا آن محاسبه و معامله محرر و مقرر گرداند ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اط ...
مگذارید که از جای برخیزد تا آن محاسبه و معامله محرر و مقرر گرداند ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اط ...
هروقت تکلیفهای متعب و باز خواستهای متعب می فرمود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه46 )
در معنای کنایی در جمله زیر به کار میرود : و فضل بن مروان را با من اندک غباری بود ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ...
. . . . که در بعضی از اسفار در صحبت فضل بن مروان بودم . . . ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات ...
این حکایت به نقیر و قطمیر با ایشان تقریر کردم ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه46 )
به معنی استهزاء و ریشخند در تراجم کهن استعمال شده است
از آن لالی شاهوارتر می نمود به ساحل دریا نقل میکردم ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه45 )
هنوز آیت تمام نکرده بودم که چون کوهپاره ای بر زمین افتاد ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صف ...
از قبله و لمس و ملاعبه مرا ایذا کند الا به وطی و مباشرت مرا زحمت نمیدهد ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشا ...
پدر من بازگانی بزرگ بود از اهل بصره، با بصارتی تمام و شهامتی کامل و . . . . . ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج ...
من این تجارت را غنیمت بارد می شناسم ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه41 )
اضافه تشبیهی: جان خود را در آتش ندامت بگداختی ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه41 )
جماعتی از تجار ارتکاب محظور کرده بودند ( فرج بعد از شدت، حسین بن اسعد دهستانی، به تصحیح اسماعیل حاکمی ، ج1، انتشارات اطلاعات، صفحه40 )