پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٣٢)
حیرون و سیرون موندن
سوخت گیری مجدد هواپیما در شرایطی که یک موتور روشن باشد.
مخالف بودن با حرف یا عملی
تعامل و برقراری ارتباط غلط، ناکافی، مبهم و. . .
( در معنای استعاری ) : پر بودن تقویم کاری
اولویت داشتن ارجحیت داشتن
پذیرفته نبودن چیزی مثال: Failure really is not an option: هیچ عذری برای قصور/ شکست پذیرفته نیست
نوسان داشتن مثال: Recall that nominal human reliability tends to hover between 99 and 99. 9 percent.
سند راهنما ( همچنین ) دستنامه
( کسب وکار ) : فرایند تبدیل توضیح: هر عملی که در آن با تغییر و تبدیل هایی به ورودی موردنظر ارزش افزوده شده و سپس خروجی موردانتظارِ مشتری تولید می شو ...
When about to
با نزدیک شدن به
باعث شناخت و درک بهتر چیزی شدن مثال: This article aims to offer insight into the challenges of remote working.
محافظ ماشه
دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد
( مدیریت و کسب وکار ) : نوعی جلسۀ توجیهی پیش از شروع کار توضیح: جلسه ای اصولی و برنامه ریزی شده که به صورت روتین و با هدف آشنایی کارکنان با تمام جنب ...
بسیار مهم و حیاتی
تحلیل حالات و اثرات شکست
دست به دست دادن
تروما
دور کردن
قدم گذاشتن در جای نادرست
پیاده راه
بیماری شغلی
عظیم و پرقدرت
توجه صرف وقت مثال: Nuclear weapons are dismantled at the U. S. Department of Energy’s ( DOE ) Pantex facility near Amarillo, Texas, where “much ado” ...
پریدن
دستگاه فروش خودکار
Imagine a bell that has been rung; once it rings, you cannot undo the sound. The phrase emphasizes the lasting impact of knowledge once it has been r ...
کمال در عمل
زمین زدن ( معمولاً توسط مشکلات و فشارها )
محل تحویل سفارش به مشتری ( معمولاً در رستوران یا فست فودی )
تحویل سفارش به مشتری
صفت مسئله ای که با آن نمی توان ( به راحتی ) کنار آمد.
وب تون؛ نسخۀ دیجیتال مانهوا ( کتاب های کمیک کرۀ جنوبی )
به خاطر به دلیل بنا به در مقابل
موقعیتی که در آن تصمیم گیری تحت تأثیر احساسات، فشارها و. . باشد.
( بسته به بافت جمله شاید ) : پیش بینی کردن
ناکارآمد
ازپیش تعیین شده
عدم توانایی در تصمیم گیری صحیح
فنی کار
بی چون وچرا
تصویری که از چیزی در ذهن دارید.
طبق معنای چهارم این واژه در فرهنگ وبستر: بسیار خطرناک و آسیب زا
بوده، هست و خواهد بود
اجازه هیچ اشتباهی نداشتن مثال: An unforgiving environment where false moves can prove fatal
اختیار دادن به شخصی دیگر
مدل ذهنی
خضوع فکری پذیرش اینکه ممکن است فکر، نظر، باور و اندیشه هایمان غلط باشد و اینکه هر کس از اندیشه ای محدود برخوردار است.