پیشنهادهای ابوالفضل عشقی (٦٤٧)
علوم پایه
Level
Fundamental sciences
( عامیانه ) : بالا زدن آدرنالین کسب ناگهانی و بسیار زیاد انرژی
کاهش ارزش سرمایه های ثابت/ غیرمنقول ( مصرف/ زوال آن ها )
سرمایۀ ثابت
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
درمان پردازش شناختی
فرایند نگهداری زیستی فرایند حفظ حیات
گلخانه نگهداری زیستی/ حفظ حیات
گلخانه
ابزارهای کمکی شغلی
در این راه/ مسیر مثال: I believe I should do all I can to proactively achieve my goals, avoiding harm in doing so.
�با آرزوی عمری طولانی و سرشار از موفقیت�
خلاصه نامه
حفظ کردن مثال: Espouse the dignity of persons.
( مدیریت و کسب وکار ) : رهبری غیررسمی توضیح: اشاره به موقعیتی دارد که فرد در یک گروه از لقبی رسمی برخوردار نیست که نشان دهندۀ مقام رهبری او باشد، ام ...
همچنین اشاره به زمانی دارد که سیستم یا طرحی جدید در دنیای واقعی و به صورت آزمایشی اجرا می شود.
پیامد در پی داشتن
پتوی آرامش
راه دادنِ چیزی به درون چیزی دیگر مثال: Asking yourself how to enable each cornerstone in each function of a process does this.
in siloes: با گوشه نشینی/ تک روی
( کنترل و تضمین کیفیت ) : بازبینی مبدأ توضیح: بازبینی کیفی پیش از تحویل به مشتری
قبول مسئولیت
Cost of non - quality
اهمیت دادن
ابزار کاری/ شغلی
خطا و اشتباه
Cover Your Ass
شکل دیگر این عبارت taking the heat away است.
بار/ سنگینی مسئولیت را از روی دوش کسی برداشتن
medical physician
ارتباط سه مرحله ای توضیح: نوعی ارتباط که در آن ابتدا فرستنده ( کاربر 1 ) پیامی را به دریافت کننده ( کاربر 2 ) منتقل می کند، سپس کاربر 2 دریافت آن پی ...
خلق موقعیت ( با تشکر از نظر کاربر Intangible )
طبق معنای سوم فرهنگ وبستر: classify
تمرکز بر جنبه های مثبت مثبت بینی مثبت نگری
اجازه دادن پذیرا بودن
با یادآوریِ . . . با توجه به . . . ( که در گذشته اتفاق افتاده/ گفته شده/ و غیره )
( دارای بار معنایی منفی ) : به بهانۀ چیزی
سرسری انجام دادن کاری
عجین شدن با چیزی
پول ساز سودآور
از کار انداختن مانع کاری شدن حذف کردن مثال: Kelly’s supervisor felt procedure compliance was sufficient—which tends to numb independent thinking abo ...
1. A ‘break - in period’ typically refers to an initial phase during which a new process, system, or expectation is tested and adjusted. 2. Break - ...
توجیه پذیر
حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man act ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی ...
حکم مرده ( همچنین dead man's statute یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر ...
حکم مرده ( همچنین dead man act یا dead man's rule ) توضیح: به بیان ساده، با این قانون دادگاهی، اگر یکی از طرفین دعوی مرده باشد، طرفین دیگر نمی تو ...
( کسب وکار ) : پایان/ خاتمۀ همکاری