پیشنهاد‌های ابوالفضل عشقی (٦٣٢)

بازدید
٣٨٧
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مترادف با: hard sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incre ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

مترادف با: tough sell not an easy sell طبق فرهنگ لانگمن: . Something that it is difficult to persuade people to buy or accept مثال: . This tax incr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانش رسان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Science communication describes a variety of practices that transmit scientific ideas, methods, knowledge and research to non - expert audiences in a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طرح جلسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مدیر/ سرپرست واحد مهندسی شرکت/ سازمان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: You use expressions like as things go or as children go when you are describing one person or thing and comparing them with others ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پرداختن به ( حل و فصل کردن ) یک موقعیت/ شرایط پیش آمده اندیشیدن به آن موقعیت/ شرایط پیش آمده از راهی مشخص

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( عامیانه ) آب روی آتش: معمولاً برای داروهایی که تأثیرگذاری سریع دارند به کار برده می شود. مثال: Vaccines are not quick - acting but rely on the gr ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رازدار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر: . To use ( something ) in an effective way

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

عائد شدن: . What had puzzled me was what the companies got out of the deal

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیامد داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

برپا شدن: If there were any regrets after the billboard went up, who could they conceivably hold responsible but themselves and their own damnably st ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ کالینز: Of, supplying, or dealing in many related products and services, as opposed to a . single or limited one

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

مخابره کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

لو دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

1. چینی کمونیست 2. وابسته به ( دارای ملیت ) جمهوری خلق چین * چینی سرخ یا چینی کمونیست ظاهراً نامی است که غربی ها بر مردم جمهوری خلق چین نهاده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اردوگاه اسرا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کارگروه ( کمیته ) رفع قحطی و گرسنگی: As part of the Neighbors in Need Working Group, the Hunger Relief Committee seeks to reduce hunger by engaging a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تعامل اجتماعی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To catch and hold the attention of especially to force an interview

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

توجه داشته باشید که این واژه طبق فرهنگ وبستر می تواند بار معنایی مثبت �باهوش و مبتکر� را هم داشته باشد.

پیشنهاد
٠

فراموشی سازمانی: بسیاری از سازمان ها در معرض خطر از دست دادن یاد و خاطرۀ خویش در ذهن کارکنانشان هستند؛ زیرا کارکنان، سازمان را خیلی زود و بدون انتقال ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ وبستر این معنا را هم می دهد: ( To change in character or condition ( CONVERT

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سیستم اعلام حریق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اِعمال کردن مثال: Perhaps we can avoid a confrontation with the rule by refusing to allow the requester to commission its force against us in the fir ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1. تمایل مشتریان به پرداختن پولی بیش تر برای کالایی از برندی مشهور: مثلاً افراد حاضرند برای خرید خودروی مرسدس 10 برابر بیش تر هزینه کنند، با این که م ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معامله ( مقابله ) به مثل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق وب گاه Dictionary. com: . To come down upon something in a sudden, swift attack نمونه: . The army swooped down on the town

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قابل باور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( حیات وحش ) : انجام اقداماتی جهت دعوت به جفت گیری

پیشنهاد
٠

طبق فرهنگ وبستر: . To cause ( someone ) to remember or think of ( something )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مترادف mass buying و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مترادف bulk purchasing و به معنای خرید عمده، کلی یا فله ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به طوری نامعمول ( عجیب )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

استبداد شرقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کمونیسم بدوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنی دوم فرهنگ وبستر: . To weaken or destroy ( someone or something ) gradually

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

طبق فرهنگ کمبریج: . Things that are common in normal life but are not part of your experience

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

( شعر ) خودساخت/ خودسرود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منظوم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

put in motion or move to act

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فراگزاره ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قدم اول

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

keep a check on ( sth ) : حواست به ( فلان چیز ) باشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

افزودن فرهنگی Culture add is when you hire to add diversity to your team's culture ( for example, different skills, personalities, backgrounds, etc. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تناسب فرهنگی 1. Cultural fit is the likelihood that a job candidate will be able to conform and adapt to the core values and collective behaviors th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ملیت