پیشنهادهای عباس محمدی (١٦١)
شوی لباس
پوشِت
دور تا دور
محوریت
بی کران، بی پایان، لایتناهی، نهمار، بیشمار، بی مر
اقدامات
سردرمدار
هنر دوست - طرفدار
کمتر از
آدم قبل نمیشم
مادگی، سوراخ دکمه، جا دکمه
طبقه همکف
تلاش بسیار زیاد
یقه ی نوک تیز کت یا پالتو
غصب قدرت
فوق العاده، برای مثال stellar reputation یعنی شهرت فوق العاده
تهیه کردن
ابر قدرت، بسیار بزرگ
کناره گیری، استعفا
شادابی
مورد ارزیابی قرار گرفتن
در خوشبینانه حالت
چیزیکه در حراجی فروخته می شود
مختص آقایان
phrasal verb with crease خندیدن بسیار زیاد، خنداندن زیاد دیگران
رو هم تا شدن
استادکاری، پیشه ور
گسترش یافت
( به صورت ذرات بسیار ریز به قطر چند میکرون درآوردن ) میکرونی کردن
مبتدی
ملزومات مورد نیاز
در رابطه با پول: یعنی خرج کردن پول
به روایتی
رها نشدن، باز نشدن ( در موقع تا کردن پیراهن، لباس، . . . )
صندقچه اسرار
پیدایش، ایجاد، آغاز، شروع
طبق معمول، قابل انتظار
to do something that will cause something to happen in the future ساختن آینده
تحریک آمیز، تحریک کننده
بخش بندی، طبقه بندی
تناسب
شیفته و علاقمندی زیاد
ازروی حرارت، باحرارت، باشوق، مشتاقانه، ارزومندانه
باز کردن
تصویر کلی، نمای کلی
طراح ویترین فروشگاه
متخصص استایل
از همان ابتدا
از آن لحظه به بعد
هنر اصیل