پیشنهادهای Darklight (٢٦٣)
تقریبا حدودا کم و بیش More or less Nearly
test something unknown
با یه تیر دو نشون زدن
کبوتر با کبوتر باز با باز کند هم جنس با هم جنس پرواز
بحث گفت وگو ( بیشتر مواقع با اعصبانیت )
همسفر Traveler
ضربه زدن آسیب رساندن به هر نوعی
یکی از اصلاحات انگلیسی به معنی ما بردیم و ما بردیم چلو کباب رو ما خوردیم😊
یکی از اصطلاحات انگلیسی در فارسی یعنی مار گزیده از سیاه و سفید می ترسد
از هر دست بدی از همان دست میگیری
پُر حامله نو آور
Hero
خیلی زیاد انبوه زیاد much many very
گل ارکیده
به پروازی که برای رسیدن به مقصدش چندجا توقف می کنه
خروپف 😴
فاسد شدن
پیشخوان She is siting at the counter او در پیشخوان نشسته بود
توهم خیال
حومه اطراف شهر the new airport is going to be in the suburb of Daxing in the south of the city فرودگاه جدید قرار است در حومه ی جنوب شهر داکسینگ باشد
قصد
محل برداشتن بار در فرودگاه
به معنای طرفدار
گردباد
امنیت
آماده کردن - چیدن - تعیین کردن - مجموعه - مرتب کردن
definite plans for the future قرار
Continue to be
چند وقتیه که از شما خبری نیست
کتاب رزرو کردن
مخفف postscript به فارسی یعنی پی نوشت
سبد ماهی گیری نام شهری در مکزیک
به معنی آتش تند و تیز
این روزها This days
مخفف good job که یعنی کارت خوب بود
ضربه ی بسیار آرام
پهنای بال
در حال حاضر Now This days
emotion icon نماد احساسات
a noise that bird makes
پذیرفتن
A person who works on Cafe این کلمه ریشه ی ایتالیایی داره
bruch از breakfast lunch تشکیل شده به معنی خوراکی که بین صبحانه و نهار خورده میشه
یک برنامه برای پخش موسیقی
the abbreviation of somebody
چشمک زدن
a portable set of steps
a belief that doing particular things will bring you good or bad luck خرافه
لیاقت شایستگی
ادب