پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٦٥)

بازدید
١٢,٩٢٨
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Colour revolution Political term associated with post - Soviet revolutions Colour revolution ( sometimes coloured revolution ) is a term used since ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

انقلاب مخملی چیست ؟ انقلابهای رنگی بستری را برای دگرگونی در ساخت سیاسی جوامع فراهم میسازند و به تغییر وضع موجود منجر می شوند . از این رو ابزاری برایت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

یَشم سبز گونه ای از سنگ های قیمتی و تزئینی یَشم سبز یکی از سنگ های قیمتی و تزئینی است. نام یشم برای دو سنگ متفاوت به کار می رود که از کانی های سیلیک ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Business : بیز نِس Busyness : بیزی نِس این دو با هم فرق دارن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

Stands for vagina

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

Coordination Office

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

الاغ - خر مثال : Whenever the donkey could climb the ladder, you would unite هر وقت خر تونست از نربون بره بالا شماها هم متحد میشید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

چِن یک اسم چینی هست و بیشتر برای فامیلی بکار میره چُن در عامیانه به معنای قدیمی و فرسوده و لگن مترادف با چقه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

Chaq'qe تلفظ : چَ قِّ در عامیانه یعنی داغون و فرسوده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

used to tell someone to listen to and remember what one is saying Mark my words. Nothing good will come of this هیچ چیز خوبی از توی این در نمیاد 🍓 ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Stop using AND at the beginning of sentences, Use these 3 instead : IN ADDITION MOREOVER FURTHERMORE

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

REDUNDANCY در ادبیات به معنای حشو است REDUNDANT به معنای زاید، حشوآمیز، بیش از حد لزوم POSSIBLY REDUNDANT ALBUMS : آلبوم های احتمالاً زائد و اضافی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Stop saying "WHAAT??" When asking someone to repeat something. This is rude. In more informal way and polite way is to say SORRY ?? Or COME AGAIN ?? ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Example : Women commit fewer crimes than men Fewer ✔️ Less ❌

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

I made it up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

I'm skint = i have no money

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

الکی گفتم خالی گفتم چاخان کردم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

دست تنهام I'm short - handed

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

Think about it بهش فکر کن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مریخ نورد Sojourner ( 1997–1997 ) Opportunity ( 2004–2018 ) Spirit ( 2004–2010 ) Curiosity ( 2012– ) Perseverance ( 2021– )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Example : Guys alway think girls qre always obsessed with them My brotha Do you know what her friends refer to you as. . . Which one???

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

با عقل جور در نمیاد

پیشنهاد
١٢

It doesn't add up

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Slave : برده Slavery : برده داری Servant : بنده - خدمتکار Servitude : بندگی - نوکری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

A sarcastic, indignant exclamation made in response someone else's rude behavior or words. Based on "excuse me, " the standard phrase of apology for ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

۱. منصفانه - عادلانه ( adj ) ۲. فقط ۳. یکی از کاربردهاض اینه که قبل فعل گذشته میاد و معنی خیلی اخیر بهش میده You can use "JUST" withe the simple p ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کلمات رکیک Do you know any naughty words ?? Yeah, Fuck, Ass, Bitch

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

used when something is just beginning to happen or move "Here we go, " I said as the roller coaster began to climb the first hill a phrase often sun ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

آماده شو ( کن خودتو )

پیشنهاد
٢٨

What do you do for a living What do you do What's your job/occupation/Profession همگی معنیشون یکیه. میشن �شغلت یا کارت چیه؟�

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Bring : بیار ( فعل آوردن ) Take : بِبَر ( فعل بُردن ) - بگیر ( فعل گرفتن ) مثال ها : Come and bring the book too : بیا و کتاب را هم بیاور Come on ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

? What do you do ? = What's your job ? Chris : What do you do Zoey : I work in a bank

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

As frequently as possible Play this record as frequently as possible

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

Correspondence : مکاتبه ( ارتباط با دیگران از راهِ نوشتار ) Conversation : مکالمه ( ارتباط با دیگران از راهِ سخن گفتن )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

noun a person who believes that war and violence are unjustifiable. "she was a committed pacifist all her life" صلح طلب

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣٧

آسیب و ضربه احساسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

منظورم ( دقیقا ) همونه/همینه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

همون so true هست ولی کوچه بازاری تر یعنی حق گفتی، خیلی درسته، صد در صد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Damage Taken : خسارت وارد شده به شما ( دشمن به شما وارد کرده ) Damage Dealt : خسارتی که شما وارد کردید به تیم حریف و بوجود آوردید که هرچی بالاتر و ب ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

بیا عملیش کنیم بیا انجامش بدیم بیا به واقعیت بپیوندونیمش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Mars Rover

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

non - theistic = irreligious Non - theist = یک فردیکه Non - theistic هست Nontheism : غیرخداباوری ( آمیزه ای از Atheism و Nontheism )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فناوری = تبدیل علم به صنعت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Bitcoin

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

adjective 1 : decayed with usually a very bad or disgusting smell ◀️putrid [=rotten] meat a putrid odor/smell/stench [=a bad smell that something has ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

noun [count] : a small room in a house in which food is stored ◀️ I'm lost without your directions Shame you never lost the direction to McDonald's. ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

adjective [more rancid; most rancid] 1 of food : having a strong and unpleasant smell or taste from no longer being fresh ◀️rancid butter ◀️Some food ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

🛡️ Apostasy : ارتداد - برگشت و تغییر دین قبلی Formal disaffiliation from or abandonment or renunciation of a religion 🛡️ Apostate : برگشته از دین ...

پیشنهاد
٢٤

اول بطور تدریجی بعدا بطور ناگهانی

پیشنهاد
٢٦

Well It was a pleasure meeting you And i hope somewhere in the future our paths will cross again امیدوارم روزی در آینده باز گذرمون به همدیگه بخوره