پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٤٩٨)

بازدید
٥٩٩
تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می توانیم از واژه ی " گُنج" به جای حجم بهره ببریم و واژه ی گنجایش را به جای ظرفیت به کار بگیریم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

می توانیم از واژه ی " گُنج" به جای حجم بهره ببریم و واژه ی گنجایش را به جای ظرفیت به کار بگیریم.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" گُنج" گُنج به جای حجم و گنجایش به جای ظرفیت یا حجم درونی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کاوَک، کاواک، کاویده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

متذکر شدن= به آگاهی رساندن، آگاهنده شدن، گفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گفتن، به آگاهی رساندن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

پادش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دریافتی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باینده= موجب، واجب کننده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"باینده" باینده از کارواژه ی [بایستن] ناینده= سالبه ناینده از کارواژه ی [نایستن]

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"ناینده" ناینده از کارواژه ی [نایستن] موجبه= باینده باینده از کارواژه ی [بایستن]

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"ناینده" ناینده از کارواژه ی [نایستن]

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دُژوَند، دژشَوند، شوند و دلیل نادرست و گمراه کننده. واجهای /ژ/ و /ش/ به خاطر داشتن واجگاهِ ( مخرج واجیِ ) یکسان، درکنار یکدیگر که بیایند یکی از آنه ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

دُژوَند، دژشَوند، شوند و دلیل نادرست، گمراه کننده. واجهای /ژ/ و /ش/ به خاطر داشتن واجگاهِ ( مخرج واجیِ ) یکسان، درکنار یکدیگر که بیایند یکی از آنها ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"رسیده" او اتهام های وارده را رد کرد. او انگ های رسیده را نپذیرفت.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

" اَنگیده" انگ به چم اتهام یا گناهی که هنوز استوار ( ثابت ) نشده. انگیده ( انگ خورده=متهم ) کسی ست که در جایگاه انگ ( مظان اتهام ) است و هنوز گناهش ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گزینمان

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رگ توده واژه ای ست برساخته که می توان به جای واژه ی بیگانه ی همانژیوم به کارگیری کرد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

رگ توده، رگتوده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پارش

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"پارش" پارش به جای جزئیت ( جزئی بودن ) و نیز به جای تقسیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"هَمِش" همیدن یا همادن= کل بودن، کلیت= هر چیز که همگانی بوده و دربرگیرنده همه پارِگان ( اجزاء ) باشد. هماد= کل [مانند نهاد از نهادن] همادی= کلی هماد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

"هَمِش" همیدن یا همادن= کل بودن، کلیت= هر چیز که همگانی بوده و دربرگیرنده همه پارِگان ( اجزاء ) باشد. هماد= کل [مانند نهاد از نهادن] همادی= کلی هماد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

اینگونه که نگریسته می شود واژه ی نشیمن باید کوتاه شده ی [نشینمان] باشد که به ریخت نشیمن درآمده. بن کنونی از کارواژه ی نشستن پسوند نامسازِ "مان": نشی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

آس به چم آسیا یا آسیاب است درواقع آس از گونه های دستی، آبی، بادی و ستورگرد بوده است. و آسیدن به چم آسیاب کردن خواهد بود، می توان پنداشت که کارواژه ی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سوده، ساییده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

"هَماده" یا "هماد" همادن= با هم ( جمع ) کردن، هماد، هماده= با هم جمع شده، مجموع، کل

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همادن= هم کردن، باهم ( جمع ) کردن، جمع کردن، [همادن مانند نهادن] هم پسوند مصدرساز " ادن" هم: ( بن کنونی ) ، بهم= جمع کن هماد: ( بن گذشته ) = جمع کرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همادن= هم کردن، باهم ( جمع ) کردن، جمع کردن، [همادن مانند نهادن] هم پسوند مصدرساز " ادن" هم: ( بن کنونی ) ، بهم= جمع کن هماد: ( بن گذشته ) = جمع کرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همادن= هم کردن، باهم ( جمع ) کردن، جمع کردن، [همادن مانند نهادن] هم پسوند مصدرساز " ادن" هم: ( بن کنونی ) ، بهم= جمع کن هماد: ( بن گذشته ) = جمع کرد ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگارین، نگاشته، برنگاریده، نگار شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نگارین، نگاشته، برنگاریده، نگار شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به عهده گرفتن= پذیرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پذیرفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گل همیشه بهار

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

درود بر جناب روزگاری جناب، اینکه داشبورد یک جعبه ایه سمت راست سرنشین، چه گفتنی داره؟ که یک بار هم نه، دو بار! گفتید اینو که همه می دونند، اگر می تونی ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویژه گرا به جای متخصص، ویژه گرایی= تخصص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ویژه گرایی به جای تخصص ویژه گرا= متخصص

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

دانشی، دانشیک، فراویژه، ویژه گرایانه، نمونه ها: واژه های تخصصی در این رشته واژه های دانشیک در این رشته - این رشته دارای ۸۵ واحد تخصصی است. این ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

فراهم آمدن، ساخته شدن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

همگرایی، همداستانی، هماوایی، هم نگاهی، همدلی، سازگاری، هماهنگی پارسی بگوییم پارسی بنویسیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

واژه ی عامیانه ی " لق" که درست تر این است که به ریخت [لغ] نوشته شود درواقع کوتاه شده واژه ی [لَغز]از کارواژه ی پارسی "لغزیدن" است به چم [از جا دررفتن ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

واژه ی "کاک" را می توانیم به جای واژه ی بیگانه ی بیسکویت به کار ببریم. پارسی بگوییم پارسی بنویسیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

"کاک" ( 𐬐𐬁𐬐 ) نان نازک و خشک، شیرینی خشک کرمانشاه. کاینک از صحن حلاوات برون می آید کاک و فرنی و نمکزی زبر شیرین کار بسحاق اطعمه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوهر ( 𐬔𐬋𐬵𐬀𐬭 ) "گوهر" ماده ای که با روش های شیمیایی، واپاشی پذیر به چیز ساده تری نیست. در همۀ اتم های هر گوهر یا عنصر ویژه، شمار پروتون ها یکس ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گوهر واژه ی گوهر ( =سرشت، ذات ) را می توان به جای واژه ی تازی عنصر ( element ) به کار گرفت. پارسی بگوییم پارسی بنویسیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

هم باوری، همباوری 𐬵𐬀𐬨𐬠𐬁𐬬𐬀𐬭𐬌

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بخشه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خاک ورز، خاکورز

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

درود واژه ی "فروزه" از برساخته های آذرکیوان در ۵ سده پیش است با این شوند ( دلیل ) که فروز به چم روشنی است و صفت یا فروزه واژه ای ست که برای فروزش یا ...