پیشنهاد‌های مهدی کشاورز (١,٤٩٨)

بازدید
٦٢٧
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من از فروشگاهی که از روی خودکم بینی یا خودنمایی نام بیگانه بر خود نهاده هیچ خرید نمی کنم. فرهنگ پربار پارسی نیازی به نام های بیگانه ندارد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

هم نَوَرد، همنورد دژی دید با آسمان هم نورد / نبُرده کسی نام او در نبرد . نظامی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من از فروشگاهی که از روی خودکم بینی یا خودنمایی نام بیگانه بر خود نهاده هیچ خرید نمی کنم. فرهنگ پربار پارسی نیازی به نام های بیگانه ندارد.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاقچه بالا گذاشتن، ناز آمدن، فخرفروشی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
-١١

بُنمایه های دانشیک از نگاه دوستان: یکی دیوان لغات الترک است که در اصالت آن شک و گمان فراوان است، دیگری داستان های خرافی تورات و سپس نوشته های ابن خلد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بُرِشکاری، بریده بریده کردن نوشتار

پیشنهاد
١

بهره ناروا بردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به به چه جالب چه بامزه، ترش و شیرین و شور هم راهشون رو به ترکی باز کردند؟ گل به خودی های خوبی می زنی جناب خود ترک پندار! شتاب نکن کم کم تلخ و تند و م ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
-١٢

عوامفریبی کار کسی ست که با نامهای گوناگون نوشته گذاشته، یک بار از زبان دکتر! بار دگر از دهن خانم بختیاری!! و گاهی از زیروبند سبکتکین با دروغ بستن به ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در سنگنوشته داریوش که کنار آبراه سوئز یافت شده، او رود نیل را پُرآوه نامیده است، در بخشی از سنگنوشته می خوانیم: "داریوش شاه گوید: من پارسی ام از پارس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

در سنگنوشته داریوش که کنار آبراه سوئز یافت شده، او رود نیل را پُرآوه نامیده است، در بخشی از سنگنوشته می خوانیم: "داریوش شاه گوید: من پارسی ام از پارس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به کار شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

از درماندگی و کلافگیِ بسیار، گیج شدن و راهی به جایی نداشتن. یا با فشار روانی آوردن روی کسی، مایه گیجی و سرگشتگی او را فراهم کردن. یا حالتی ست که پس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١٠

درود جناب باقری گرامی در گذشته ی حتا نه چندان دور خوراک مردم تا نزدیک به صد درصد آش و آبگوشت و خوراک های پر آب بود که خراشیدن و تراشیدن جایی در این گ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

" لق خواندن" پیشنهادیست به جای واژه ی [فالش خواندن] در آواز و نوازندگی.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

لق زدن یا لق خواندن را می توان به جای فالش خواندن در آواز به کار برد که به ناهماهنگی آواز با آهنگ گفته می شود.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دونسته بیشتر از بانو بختیاری!!! به ترکی آشنایی دارم ولی درسمون هنوز به [هللیک له] نرسیده بود شما ببخشید. اگه من به روت نمیارم که با نامهای جورواجور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

هله هوله

پیشنهاد
٠

دانستن، آگاهی داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

از ترکی ناامید شدی به تازی پناه بردی [هللیک له!] دیگه چیه؟ درباره سوس، من در نوشته ی پیشین چندبار از واژه [باید] بهره برده ام، نه از [شاید]، گویا از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
-١٨

درود در نوشته ی پیشین به روشنی گفتم که واژه ی ساز در آغازِ پارسی نو به هر چیز ساخته ی دست بشر گفته می شد یعنی یک نام همگانی برای هر ابزاری، مانند این ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

روش مندانه، روشمندانه هنجارمندانه

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رَویه بودن من هر روز عادتا به آنجا می روم. من رویه ام بوده که روز به آنجا بروم.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

استان مرکزی نه در مرکز ایران است و نه مرکز و پایتخت است، فقط از روی اینکه زمانی بخشی از استان مرکز یعنی تهران بود، این نام مرکزی روی آن مانده. چند س ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پذیرا کردن، پذیراندن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

باور پذیری، خرد پذیری

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

مگه تاکنون سخن راست و درستی هم برای گفتن داشتی که میگی دیگه حرفی نیست؟! یه مشت دروغهای پانترکها رو بازگویی می کنی اینا که حرف نشد. من ریشه واژه های ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

اینکه واژه ای امروزه به چند ریخت در یک زبان به کار می رود نشان دهنده ریشه دار بودن و پیشینه ی آن واژه در آن زبان نیست. کپیدن در پارسی قبلا به معنی ر ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

کهنترین بنمایه ای که بطور ضمنی زبان همه ایرانیان را رهنمود می شود، کتاب جغرافیای استرابو است که از جغرافیدان دو سده پیش از خودش ( اراتوستن ) بازگفت م ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

واژه " گُر" به چم آتش که کارواژه [گر گرفتن] را می سازد، همریشه است با واژگان" آگر" در کردی ( =آتش ) ، اخگر در پارسی ( =پاره آتش، جرقه ) ، آگ و آگنی د ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

درود واج/ق/ در تازی مانند پارسی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن شگفت و چشمگیر حنجره ) واگویی می شود، ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

درود در زبان تازی واج /گ/ نیست، واج/ق/ نیز در تازی مانند پارسی و ترکی واگویی نمی شود، واج /ق/ در تازی بسیار خشن و سنگین ( با پس وپیش و بالاپایین شدن ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"با اینکه" نیازی به واژه وجود در اینجا نیست: با وجود اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرفتم. با اینکه درسم رو خوب خونده بودم، نمره خوبی نگرف ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد

هوز یا حوز نامی ست که تازیان پس از چیرگی بر ایران، به خوزی ها که باشندگان بنیادین خوزستان بودند دادند. درواقع زمانی که دبیره ( خط ) تازی نقطه نداشت ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زی بخش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

پرداخت، ویرایش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سربرق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

کارجامه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

مِهرگ

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنهار دادن، زنهاره دادن به جای اتمام حجت کردن، اولتیماتوم یا ضرب الاجل دادن. پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.

پیشنهاد
٠

زنهار دادن، زنهاره دادن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

" زِنهار" واژه ی پارسی زنهار یا زنهاره ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل، اتمام حجت] به کار برد. پار ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

" زِنهار" واژه ی پارسی زنهار ( به چم مهلت و هشدار ) را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل] به کار برد. پارسی بنویسیم، پارسی بگو ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

واژه ی پارسی " زنهار" را می توان به جای واژه های بیگانه ی [اولتیماتوم، ضرب الاجل] به کار برد. پارسی بگوییم، پارسی بنویسیم.

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اُکسنده ( اکسید کننده )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تنگی دم، تنگ دمی، دُژدَمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

"بهره گیری" حق بهره گیری به جای حق آبونمان یا حق اشتراک

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"سرشانه" به جای واژه ی اِپُل