اسم دختر طبیعت - صفحه 2
گلستان، گلزار، جدیقه، باغ، ( به مجاز ) خانه
دختر
فارسی
طبیعت رضوانه
منسوب به رضوان، بهشتی، خشنودی، ( رضوان، ه ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو، مؤنث رضوان، بهشت
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی آرشیدا
خورشید آریایی، بانوی درخشان، ( آر، شید، الف اسم ساز )، آریائی درخشان، بانوی درخشان آریایی، بانوی آر ...
دختر
فارسی
طبیعت نیر
روشنایی بخش، تابنده، نورانی، روشن، منور، ( در قدیم ) ستاره، کوکب
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی روژینا
تابناک، روشنی بخش، صبح روشن، [روژ = روز، ین ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند نسبت ) ]، منسوب به روز، ( روژ ...
دختر
کردی، فارسی
طبیعت غنچه
گل ناشکفته، نوگل، ( در گیاهی ) گلی که شکفته نشده و هنوز گلبرگ ها و کاسبرگ هایش فشرده و جمع اند، ( د ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل لادن
گل زینتی، ( در گیاهی ) گل زینتی به رنگ زرد، قرمز یا نارنجی، گیاه این گل که علفی یا پایا و رونده یا ...
دختر
فارسی، یونانی
طبیعت، گل ارغوان
گل سرخ رنگ، صورت سرخ و زیبا، ( در گیاهی ) درختی است زینتی از تیره ی پروانه واران با گلهایی به رنگ س ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل آفتاب
نور خورشید، روشنایی، خورشید، شمس، ستاره ی نورانی ( از ثوابت ) مرکز منظومه شمسی که نور و حرارت زمین ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی روشنک
شاتل، روشن، ( اوستایی )، ( در گیاهی ) نام گیاهی است ( شاتل )، ( اَعلام ) در روایات ایرانی نام دختر ...
دختر
فارسی، اوستایی، یونانی
تاریخی و کهن، طبیعت مهتا
مثل ماه، زیبا و درخشان، همانند ماه، چون ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ماهگونه، همتای ماه، زیبا و درخشان ...
دختر
فارسی
طبیعت گلچهره
گل رو، زیبا روی، ( به مجاز ) دارای چهره ای مانند گل، گل رخ، گلچهر، آن که چهره ای زیبا چون گل دارد، ...
دختر
فارسی
طبیعت گلعذار
گل چهره، آنکه سیمایی چون گل دارد، زیباروی، ( = گل چهره )، گل ( فارسی ) + عذار ( عربی )
دختر
فارسی، عربی
طبیعت گلاویژ
نام ستاره ای که در شب های تابستان نمایان می شود، ستاره سهیل، ( کردی، gilāvež ) نام ستاره ای که در ش ...
دختر
کردی
طبیعت، کهکشانی سروه
نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز
دختر
کردی
طبیعت رزا
گل سرخ، گل رز، رز، نام لاتین گل رز
دختر
لاتین، فرانسوی
طبیعت، گل طلیعه
ظاهر شدن، پیشرو، سپیده، ( به مجاز )، طلایه، طلایه طلایه
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی نارین
منسوب به نار، آتش، ( به مجاز ) زیبارو و سرخ رنگ مثل دانه انار، ( نار، ین ( پسوند نسبت ) )، ( به مجا ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت هاله
حلقه نورانی و رنگی اطراف ماه یا خورشید، خرمن ماه، ( در نجوم ) حلقه ی نورانی سفید یا رنگی که گاهی گِ ...
دختر
عربی، یونانی
طبیعت، کهکشانی دنیز
دریا، بحر
دختر
ترکی
طبیعت سروگل
( به مجاز ) زیبا، شاداب، خوش قامت، ( سرو = درخت سرو، گل ) ( به مجاز ) زیبا و با طراوت و شاداب، ( سر ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل پونه
گیاهی معطر از خانواده نعناع که مصرف دارویی دارد، ( در گیاهی ) گیاهی علفی، یک ساله و معطر از خانواده ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل آفاق
عالم، گیتی، جهان، کرانه های آسمان، جمع افق، اطراف، ( به مجاز ) عالم ظاهر، جهان ماده، ( در قدیم ) ( ...
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی شمامه
رایحه و بوی خوش، ( به مجاز ) دوست داشتنی، گلوله ی خوشبو، دستنبو، ( به مجاز ) شخص یا چیز دوست داشتنی ...
دختر
عربی
طبیعت سوما
ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و مجرای قنات، در گویش ...
دختر، پسر
کردی، گیلکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی یاس
نام گلی زینتی و بسیار خوش بو با رنگ های زرد، سرخ، سفید و بنفش، گل منسوب به حضرت زهرا ( س )، ( در گی ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی گلاب
مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب به دست می آید، مایع خوشبویی که از تقطیر گل سرخ و آب حاصل می شو ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل زمرد
نام سنگی قیمتی به رنگ سبز، ( در علوم زمین ) از سنگ های قیمتی و عموماً سبز رنگ
دختر
عربی، یونانی
طبیعت مرال
مارال، آهو، ( به مجاز ) زیبا، ( = مارال )
دختر
ترکی
طبیعت آرنیکا
آریایی نیک پندار، آریایی نیک خو، همیشه بهار کوهی، تنباکوی کوهی، ( در عربی ) دُخانُ الفُوج، خانِقُ ا ...
دختر
فارسی
طبیعت رزیتا
رزا، گل رز کوچک، ( = رز و رزا )
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل سحرناز
زیبایی سپیده دم، ( به مجاز ) زیبا، سحر ( عربی ) + ناز ( فارسی ) مرکب از سحر ( زمان قبل از سپیده دم ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت چنور
نام گیاهی خوش بو، گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید، گیاهی خوشبو
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت ساریه
ابری که در شب آید، نام یکی از دختران امام موسی کاظم ( ع )
دختر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت خجسته
مبارک، سعادتمند، خوشبخت، گل همیشه بهار، فرخنده، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه نوا، کامروا، ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، گل، هنری شیلان
درخت عناب، مهمانی، سور، غذا، ( در قدیم ) ( در گیاهی ) ( = چیلان )، طعام، چیلان، عناب
دختر
فارسی، مغولی
تاریخی و کهن، طبیعت نورسته
تازه روییده، ( به مجاز ) جوان، تازه بالغ شده
دختر
فارسی
طبیعت حنا
گیاهی درختی که در مناطق گرمسیری می روید و گل های سفید و معطر دارد، گیاهی درختی که گل های سفید و معط ...
دختر
عربی
طبیعت روزیتا
رزیتا، گل رز کوچک، ( = رزیتا )
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل درنا
نام یکی از صورت های فلکی، نام نوعی پرنده، پرنده ی آب چرِ بزرگ، وحشی و حلال گوشت، کلنگ، کُلنگ، پرنده ...
دختر
ترکی
پرنده، طبیعت، کهکشانی مایسا
نام گیاهی کوچک و یک ساله که بسیار ظریف است
دختر
ترکی
طبیعت سلوا
مریم گلی، مایه تسلی و آرامش، عسل، ( در گیاهی ) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، هر چیز ک ...
دختر
عربی
طبیعت راویه
نقل کننده خبر و سخن از کسی، خبرگزار، چارپایی که مشک آب را بر آن حمل کنند، ( در قدیم ) بسیار روایت ک ...
دختر
عربی
طبیعت آیسو
آب و ماه، ( به مجاز ) زیبارو، با طراوت و درخشنده، ( ترکی ) ( آی = ماه، سو = آب )، ماه و آب، ( ترکی ...
دختر
ترکی
طبیعت، کهکشانی مهسان
مانند ماه، زیبارو، ماهسان، ( مه = ماه، سان ( پسوند شباهت ) )، مهسا، ( مه = ماه + سان ( پسوند شباهت ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی بهارک
مانند بهار، ( مجاز ) زیبا و باطراوت، [بهار، ک ( اَک ) /، ak/ ( پسوند شباهت ) ]، به معنای مانند بهار ...
دختر
فارسی
طبیعت شمسه
بت و صنم، نقش و نگار، خورشید، نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آن ...
دختر
عربی
طبیعت، کهکشانی گلشاد
گل شاد و خندان، شادان مثل گل، ( به مجاز ) زیبا و با طراوت، گل خندان و شاداب، آن که با دیدن گل شاد ا ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل لاله زار
زمینی که در آن لاله ی فراوان روییده باشد، ( به مجاز ) چهره ی سرخ و لطیف، زمینی که در آن لاله فراوان ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل پرگل
دارای گل های بسیار، ( به فتح پ ) هر یک از گلبرگهای گل
دختر
فارسی
طبیعت، گل زیتون
درختی که میوه و برگ آن مصرف دارویی دارد، از واژه های قرآنی، ( در گیاهی )، میوه ی بیضی شکل سفت و گوش ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی گلسا
مانند گل، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سا ( پسوند شباهت ) )، چون گل، ( گل + سا ( پسوند شباهت ) ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل ماهناز
ناز و زیبا مانند ماه، ماه روی زیبا، ( ماه، ناز = قشنگ، زیبا ) ماهروی زیبا
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ماهور2
دارای ویژگی و صفت ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( ماه، وَر ( پسوند دارندگی ) )
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی رز
گلی از خانواده گل سرخ دارای گل های رنگارنگ، ( فرانسوی، rose ) ( در گیاهی ) گلی از خانواده گل سرخ دا ...
دختر
فرانسوی
طبیعت، گل اطلس
( در نجوم ) فلک نهم، پارچه ابریشمی گرانبها، پرنیان، نام اقیانوسی بین اروپا و آمریکا، ( معرب از یونا ...
دختر
عربی، یونانی
طبیعت، کهکشانی گلپسند
مورد توجه و پسند مانند گل، ( به مجاز ) زیباروی مورد پسند، ( گل، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه های مر ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل کانی
معدنی، استخراج شده از معدن، ( به مجاز ) دارای ارزش و قیمت، ( کان، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به کان، ...
دختر
فارسی، کردی
طبیعت مهرافروز
ترکیب دو اسم مهر و افروز ( روشن کننده و مهربانی )، افروزنده ی مهر و محبت، افروزنده ی مهربانی، ( به ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی طنین
انعکاس صوت، پژواک، حالتی از صدا که دارای تأثیر و نفوذ است، خوش آهنگی، حالتی از صدا که دارای تأثیر و ...
دختر
عربی
طبیعت ماهور
تپه های به هم پیوسته ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در علوم زمین ) هریک از برآ ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت، گل، هنری سروین
روسری، چارقد، مانند سرو، ( در قدیم ) شبیه سَرو، ( در کردی ) روسری و چارقد، شبیه سرو
دختر
کردی، فارسی
طبیعت صباح
بامداد، سپیده دم، روز، صبح در مقابلِ مَسا، صبح ، نام دعائی منسوب به علی ( ع )
دختر، پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی مه گل
گلِ ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مَه = ماه، گل )، ماه گل
دختر
فارسی
طبیعت، گل، کهکشانی پروین دخت
دختری که صاحب چهره ای مانند پروین است، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی سلمی
نام گیاهی، ( به مجاز ) معشوق، ( در گیاهی ) نام گیاهی است، ( اَعلام ) زنی معشوقه در عرب و ( به مجاز ...
دختر
عربی
طبیعت آترینا
منسوب به آترین، آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتَرین، ا ( پسوند نسبت ) )، زیبا و محبوب همگان، آ ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت گل خندان
گل خندان، گل شکفته، ( = گلخند )
دختر
فارسی
طبیعت، گل ساهره
روی زمین، چشمه روان، زمین روز رستاخیز، ماه، زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی سیمین دخت
دختری که مانند نقره سفید و درخشان است، ( به مجاز ) زیبارو، ( سیمین، دخت = دختر )
دختر
فارسی
طبیعت مرجانه
مروارید کوچک، ( عربی، مرجانة )، مروارید خرد، یک دانه مروارید خرد، واحد مرجان به معنی یک دانه مرجان، ...
دختر
عربی، سریانی
طبیعت مها
بزرگ، یاقوت کبود، ( به مجاز ) زیبارو، بزرگتر، [چنانچه این کلمه مَها /mahā/ تلفظ شود منسوب به ماه اس ...
دختر
فارسی، سانسکریت
طبیعت زرینه
زرین، از جنس زر، به رنگ زر، طلایی، زیبا و آراسته، ( = زرین )، نام رودی که از کوههای کردستان سرچشمه ...
دختر
فارسی
طبیعت پانیسا
مانند آب، ( مجاز ) زیبا و با طراوت، ( پانی = آب، سا ( پسوند شباهت ) )، همانند آب، زیبا مانند آب، مر ...
دختر
فارسی، هندی
طبیعت مهر آسا
مانند خورشید، ( به مجاز ) زیبارو، ( مهر، آسا ( پسوند شباهت ) )، مثل خورشید، ( مهر + آسا ( پسوند شبا ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی آویسا
مانند آب، پاک و روشن همانند آب، [آو= آب، ی ( پسوند نسبت )، سا ( پسوند شباهت ) ]، همانند آب پاک، روش ...
دختر
فارسی
طبیعت آذردخت
دختر آذر، دختر آتشین، ( به مجاز ) دختر سرخ گون و زیبارو، ( به مجاز ) دختر سرخ گون، ( به مجاز ) زیبا ...
دختر
فارسی
طبیعت سروی
منسوب به سرو، نام نوعی از خطوط اسلامی، نوعی از خطوط اسلامی، نخلی، شجری
دختر
فارسی
طبیعت، مذهبی و قرآنی سوری
گل سرخ، گل محمدی، شادی و خرمی، ( به مجاز ) سرخ رنگ
دختر
فارسی
طبیعت، گل نوری
منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...
پسر، دختر
فارسی، عربی
طبیعت آینور
روشنایی ماه، نورانی مانند ماه، ( به مجاز ) زیبارو، روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه، ( ب ...
دختر
ترکی، عربی
طبیعت، کهکشانی تسنیم
نام چشمه ای در بهشت، از ریشه ی «سنم» در لغت به معنای «بزرگ شدن کوهان شتر» و نیز «بزرگ و مهتر قوم گر ...
دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی گندم
نام نوعی دانه ی خوراکی غنی از نشاسته، ( به مجاز ) برکت، ( در گیاهی )، دانه ی خوراکی غنی از نشاسته ک ...
دختر
پهلوی، اوستایی
طبیعت گل نوش
نام نوایی در موسیقی قدیم ایرانی، شهد گل، ( به مجاز ) دارای زیبایی همیشگی، ( در قدیم ) ( در موسیقی ا ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل، هنری هیرو
منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت، گل راشین
راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت ماه جهان
ترکیب دو اسم ماه و جهان ( زیبا و دنیا )، ( به مجاز ) زیبای جهان، ماه دنیا
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی گیسو
گیس، موی بلند سر، نام صورت فلکی در آسمان نیم کره ی شمالی، ( در نجوم ) ( = شَِعر بِرنیکه ) صورت فلکی ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی مهرنگار
خورشید زیباروی، ( مجاز ) زیباروی درخشان، نگارنده خورشید، ( مهر = خورشید، نگار = ( به مجاز ) معشوق ز ...
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت صحرا
بیابان، محلی خارج از منطقه ی مسکونی، ( عربی، صحراء )، که دارای پوشش گیاهی است، ( در قدیم ) ( به مجا ...
دختر
عربی
طبیعت آناهید
آناهیتا، الهه پاکی، بی آلایش، الاهه پاکی، ازبین برنده ناپاکی و پلیدی، نام ایزد آب که در اوستا به صو ...
دختر
اوستایی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مه جبین
پری رخسار، پریرو، خوبرو، زهره جبین، ( به مجاز ) دارای پیشانی سفید و زیبا، زیباروی، مه ( فارسی ) + ج ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی ماه طلعت
ترکیب دو اسم ماه و طلعت ( زیبا و چهره )، ماه سیما، ماه چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ماه ( فارسی ) + طل ...
دختر
فارسی، عربی
طبیعت، کهکشانی آیسانا
همچون ماه، ماه وش، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی ) ( آی = ماه، سان ( پسوند شباهت )، ا ( اسم ساز ) ...
دختر
ترکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی مرس ده
ملکه، ( مجاز ) زیبا، با طراوت و خرم، محل روئیدن راش، [مِرس = نام درختی، راش ( فاگوس سیلواتیکا )، ده ...
دختر
فارسی
طبیعت پری گل
زیبا چون گل و پری، گل رویی چون فرشته، گل رویی چون پری و فرشته
دختر
فارسی
طبیعت، گل آیتک
ماه تنها، ماه بی همتا، ( مجاز ) زیبارو، ( ترکی ـ فارسی )، مانند ماه
دختر
ترکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی الماس
سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ...
دختر، پسر
فارسی، یونانی
طبیعت موژان
( چشم ) خمار و پرکرشمه، گل نرگس نیم شکفته، چشم خواب آلوده، ( = موجان ) ( در قدیم ) خمار، پر کرشمه ( ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل ماه پسند
کسی که پسندیده و مورد قبول ماه باشد، ( مجاز ) زیباروی چون ماه، ( ماه، پسند = جزء پسین بعضی از کلمه ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی