گلعذار

/gol~ezAr/

مترادف گلعذار: گلچهره، گلرخ، گل رخسار، گلرو

برابر پارسی: گلرخ، گلچهره، گلرو

فرهنگ اسم ها

اسم: گلعذار (دختر) (فارسی، عربی) (طبیعت) (تلفظ: gol e (o) zār) (فارسی: گلعذار) (انگلیسی: gol ezar)
معنی: گل چهره، آنکه سیمایی چون گل دارد، زیباروی، ( = گل چهره )، گل ( فارسی ) + عذار ( عربی )
برچسب ها: اسم، اسم با گ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم عربی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا

گلعذار. [ گ ُ ع ِ ] ( ص مرکب ) گلرو. خوش صورت. نیکورخ. آنکه سیمایی چون گل دارد :
همه ساله روشن بهاران بدی
گلان چون رخ گلعذاران بدی.
فردوسی.
منادی میکرن شهر و به شهرو
وفای گلعذاران هفته ای بی.
باباطاهر.
به هر حمله شمال اکنون بریزد
گنه ناکرده خون گلعذاری.
ناصرخسرو.
جوانی دید سروقد، ماه خد، گلعذار، آفتاب رخسار. ( سندبادنامه ص 104 ).
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس
زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس.
حافظ.
کنار آب رکناباد و طبع شعر و یاری خوش
معاشر دلبری شیرین و ساقی گلعذاری خوش.
حافظ.

فرهنگ فارسی

گلرو، گلچهره
آنکه چهره ای مانند گل دارد گلرو گلچهره : گلبن عیش میدمد ساقی گلعذار کو ? باد بهار می وزد باد. خوشگوار کو ? ( حافظ )

فرهنگ معین

( ~ . عِ ) [ فا - ع . ] (ص مر. ) زیباروی ، خوش سیما.

فرهنگ عمید

گل رو، گل چهره، خوب رو، خوشگل.

پیشنهاد کاربران

گلعذا ( گچپژ در عربی نیست و عین ذ مخصوص عربی است جمع اضداد قائل قبول نیست )
به نظز می رسد. گلعذرا با دیکته صحیح گوله زار ( گلزار ) و تورکی است به اشتباه با عین . وذ نوشته شده است. در ضمن حروف گچپژ در عربی ولهجه هایش نیست.
گلعذار اسم دخترانه است، معنی گلعذار: ( = گل چهره ) ، ( گل چهره.
گلعذاری ز گلستان جهان ما را بس //. //// زین چمن سایه آن سرو روان ما را بس
من و همصحبتی اهل ریا دورم باد از گرانان جهان رطل گران ما را بس
قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند ما که رندیم و گدا دیر مغان ما را بس
...
[مشاهده متن کامل]

بنشین بر لب جوی و گذر عمر ببین کاین اشارت ز جهان گذران ما را بس
نقد بازار جهان بنگر و آزار جهان گر شما را نه بس این سود و زیان ما را بس
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس
از در خویش خدا را به بهشتم مفرست که سر کوی تو از کون و مکان ما را بس
حافظ از مشرب قسمت گله ناانصافیست طبع چون آب و غزل های روان ما را بس
گلعذار = گل چهره
گلستان جهان = گلزار گیتی
این چمن = جهان
سرو روان = یار محبوب
دورم باد = از من الهی دور باشد ( فعل دعایی )
رَطل = پیمانه
رطل گران = پیمانه سنگین
قصر فردوس = کاخ بهشت
پاداش عمل = جزای کردار
دیر مغان = صومعه پیر مغان محفل سالکان
نقد بازار = سود و زیان تجارت
دولت صحبت = نعمت همنشینی
مکان = عالم بالا و هستی
مَشرَب = آبشخور بهره نصیب
طبع = قریحه
خدا را = محض رضای خدا ( را اختصاص )
معنی بیت ۲: هم صحبتی مردم ریاکار از من دور باشد و از تمام اموال سنگین دنیا همین پیمانه سنگین می عشق مارا کفایت می کند.
معنی بیت ۵: حال وضع حاضر دنیا را ببین و خوشی و رنج آن را تماشا کن. اگراین سود و زیان برای شما کافی نباشد، برای ما کافی است.

بپرس