شمسه

/Samse/

معنی انگلیسی:
embroidery, roundel, frog, ornamental fastening or loop

فرهنگ اسم ها

اسم: شمسه (دختر) (عربی) (طبیعت، کهکشانی) (تلفظ: šamse) (فارسی: شمسه) (انگلیسی: shamse)
معنی: بت و صنم، نقش و نگار، خورشید، نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آنها به کار می رود، نوعی پارچه، ( به مجاز ) عالی ترین و بهترین فرد
برچسب ها: اسم، اسم با ش، اسم دختر، اسم عربی، اسم طبیعت، اسم کهکشانی

لغت نامه دهخدا

( شمسة ) شمسة. [ ش َ س َ ] ( از ع ، اِ ) شمسه. آفتاب. ( ناظم الاطباء ) :
یاد باد آن شب کآن شمسه خوبان طراز
به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز.
فرخی.
شمسه گوهر و شمع دل سرگشته من
که زوال آمدش از طالع برگشته من.
خاقانی.
شیر میدان و شمسه مجلس
قرةالعین جان ابوالفارس.
خاقانی.
شمسه نه مسند هفت اختران
ختم رسل ، خاتم پیغمبران.
نظامی.
در قالب خاک تیره خشتند
یا شمسه مسند بهشتند.
نظامی.
به خدمت شمسه خوبان خَلﱡخ
زمین را بوسه داد و داد پاسخ.
نظامی.
- شمسة کرم ؛ آفتاب رز. کنایه از شراب :
صبا عبیرفشان گشت ساقیا برخیز
و هات شمسة کرم مطیب زاکی.
حافظ.
|| تصویر آفتاب. || بت. صنم. || نقش. نگار. تصویر. ( ناظم الاطباء ).
شمسه. [ ش َ س َ / س ِ ] ( از ع ، اِ ) نارنج. || لیمو. || هر تصویر مدور و منقش. ( ناظم الاطباء ) :
مزین در او صفه های مربع
منقش در او شمسه های مدور.
ازرقی.
|| قرص منقش و زراندودی که در مساجد و بالای عماری و کنگره ها و جز آن نصب کنند. ( ناظم الاطباء ). قرص زراندود که در قبه معین کلس می باشد. ( آنندراج ) ( از غیاث ) :
دهان پرشکرت را مثل به نقطه زنند
که روی چون قمرت شمسه ای است پرگاری.
سعدی.
|| شاید آینه یا قطعاتی از آینه که پشت شعله چراغ می نهاده اند تا نور را به اضعاف کند. ( یادداشت مؤلف ) :
در شب تاری ز عکس شمسه ایوان تو
ذره ها را در هوا یک یک شمردن می توان.
سلمان ساوجی.
|| اشکال و تصاویری که با ابریشم می سازند. ( ناظم الاطباء ). || دگمه هایی که بر سربند تسبیح بند می کنند. ( ناظم الاطباء ). || تابدان. ( آنندراج ) ( غیاث ). || قرص نان. || ( ص ) مدور. ( ناظم الاطباء ).

شمسه. [ ش َ س َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره شهرستان سنندج. سکنه آن 340 تن. آب آنجا از چشمه و رودخانه و راه آن ماشین رو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).

فرهنگ فارسی

نقش ونگاری که باگلابتون روی لباس میدوزند آنچه که، ازفلزبشکل خورشیدبسازند، بت وصنم نیزگفته اند
ابزاری چوبین مانند خط کش بدرازای یک یا دو متر که برای تراز کردن آجرها به کار میرود .
آفتاب

فرهنگ معین

(شَ س ) [ ازع . ] (اِ. ) ۱ - خورشید مانندی که از فلز درست می کنند و بالای قبه یا جای دیگر نصب کنند. ۲ - نقشی خورشید مانند که در تذهیب یا طراحی پارچه بکار می رود.

فرهنگ عمید

۱. نقش ونگاری که با گلابتون روی لباس می دوزند.
۲. [منسوخ] آنچه از فلز به شکل خورشید درست و بالای قبه یا جای دیگر نصب می کند.
۳. [قدیمی] بت، صنم: یاد باد آن شب که آن شمسهٴ خوبان طراز / به طرب داشت مرا تا به گه بانگ نماز (فرخی: ۱۹۹ ).

دانشنامه آزاد فارسی

شَمْسِه
شَمْسِه
شکلی هندسی، اغلب به صورت ستاره ای چندپر و محاط در چندضلعی یا دایره، که در مرکز نقش هندسی (گره) قرار می گیرد. تعداد پرهای ستاره، یا اضلاع چندضلعی معمولاً بیش از پنج است. شَمسه، غالباً در مرکز هندسیِ مجموعه ای متقارن و متمرکز، همچون اقسام کاربندی یا نقش مسطح، قرار می گیرد. نام شمسه به سبب حالت متقارن و استقرار آن در مرکز ترکیبی شعاعی، برگرفته از خورشید است.

پیشنهاد کاربران

شمسه نقشی تزئینی، نمادین و انتزاعی از خورشید است که در تذهیب به کار می رود. در هنر اسلامی، شمسه ( به عربی: شمسة ) یک گل رز یا مدالیون با تزئینات پیچیده است که در بسیاری از زمینه ها از جمله نسخ خطی، فرش، فلزکاری های زینتی و تزئینات معماری مانند زیر گنبدها استفاده می شود. شمسه می تواند اشکال گوناگونی از دایره گرفته تا ستاره داشته باشد. این نام به معنای «خورشید کوچک» است که از شمس، واژهٔ عربی به معنای «خورشید» گرفته شده است. مشخصهٔ آن نقوش تکراری موجود در هنر اسلامی است، مانند استفاده از اشکال هندسی گُل یا گیاه در طرحی تکراری که به عنوان اسلیمی شناخته می شود. طرح های اسلیمی اغلب برای نشان دادن نمادی از ذات متعالی، تقسیم ناپذیر و نامتناهی خداوند به کار می رود و مانند سایر الگوها و اشکال هنر اسلامی، شمسه نیز دارای اهمیت مذهبی است، مانند نماد وحدت خداوند.
...
[مشاهده متن کامل]

شمسه در زبان عربی و اردو نیز یک نام زنانه است، برای مثال شمسه آل مکتوم، شمسه بنت سهیل المزروعی.
در نسخه های خطی فارسی، صفحهٔ اول به طور سنتی شامل یک گل رز یا مدالیون بیضی شکل است که در بالا و پایین آن گاهی کارتوش ها و نخل های تزئینی وجود دارد. شمسه به چند شکل متقارن مانند ستارهٔ هشت یا دوازده پر با نقوش اسلیمی یا گل دارد. تابلوی مرکزی حاوی کتیبه ای بود که ممکن است صاحب نسخهٔ خطی، نویسنده، عنوان اثر یا گاهی تقدیم به کسی باشد. در حاشیهٔ متن، عددی در مرکز وجود دارد که بیانگر عبور از پنج یا ده آیه است.
شمسه تابلویی با طراحی دقیق است که نشان دهندهٔ چندین ماه کار یک خوشنویس تذهیب کار است که مخصوصاً برای این گونه تذهیب ها آموزش دیده است. اگرچه گل سرخ های مشابه بسیاری در نسخه های خطی فارسی تولید شده بود، اما شمسهٔ مغول در داشتن عنصری سه بعدی و ترجیح رنگ آمیزی گرم با آن ها تفاوت دارد. برای مثال تصویر نشان داده شده، صفحهٔ اول آلبوم هاکوپ گئورکیان را نشان می دهد، آلبومی که توسط شاه جهان، بین سال های ۱۶۲۸ تا ۱۶۵۸، زمانی که امپراتوری مغول به اوج شکوه فرهنگی خود رسیده بود، گردآوری شده است. این آلبوم شامل حدود پنجاه نقاشی، تذهیب و نمونه هایی از خوشنویسی است که بیشتر تحت حمایت شاه جهان خلق شده اند. ابعاد شمسه ۳۸٫۶ در ۲۶٫۵ سانتی متر ( ۱۵٫۲ در ۱۰٫۴ اینچ ) است و در حدود سال ۱۶۴۵ ساخته شده است. این طرح شامل گل های فوق العاده، نوارهای ابری، حشرات و پرندگان است. با جوهر روی کاغذ کشیده شده و با آبرنگ مات نقاشی شده است و شامل چندین رنگ طلایی است. کتیبه در تابلوی مرکزی نوشته شده است: «اعلی حضرت شهاب الدین محمد شاه جهان، پادشاه جنگجوی ایمان، خداوند پادشاهی و حاکمیت او را ماندگار کند». این آلبوم بخشی از مجموعه ای از هنر اسلامی است که در موزهٔ هنر متروپولیتن در نیویورک نگهداری می شود.

شمسهشمسهشمسهشمسهشمسه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/شمسه_(تذهیب)
در هنر: به چمِ ماندلا ( mandala ) یا جم شیدگری ( به پارسی ) میباشد که با وسایلی بخصوص صورت میگیرد و از همه طرف، قرینه است.

بپرس