اسم پسر تاریخی و کهن - صفحه 2
نام یکی از عارفان و پارسایان، از یاران پیامبر ( ص )، ( اَعلام ) ) نام یکی از عارفان و پارسایان و تا ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن برزو
تنومند، باشکوه، نام پسر سهراب، بلند پایه، ( اَعلام ) ) نام پسر سهراب پسر رستم زال در روایات ملی، ) ...
پسر
فارسی، اوستایی، کردی
تاریخی و کهن ارمیا
بزرگ داشته شده، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل، ( = ارمیای نبی= یرمیا )، یعنی «یهوه به زیر می اندا ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن گودرز
نام پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، ) ( در شاهنامه ) سردار ایرانی عصر کیکاووس و کیخسرو، پسر گش ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن محمد کیان
ترکیب دو اسم محمد و کیان ( ستوده و پادشاهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیان
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی همت
اراده، انگیزه، بلند نظری، جوانمردی، آرزو، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف، بلند طبعی، ( در قدیم ) خو ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن عبدالرزاق
بنده پروردگار روزی دهنده، بنده ی خدای روزی دهنده، ( اَعلام ) ) عبدالرزاق باشتینی: نخستین امیر سربدا ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی سورنا
سورن، نام سردار دلیر ایرانی، ( = سورِن )، ) سورِن، nā ) ( = سُرنا )، سُرنا به علاوه ( در اعلام ) سر ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، هنری بهلول
مرد خنده روی، نیکو روی، نیکوکار، ساده دل، به معنای مرد خنده رو، مهتر نیکو روی، جامع همه ی خیرات، ( ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن هرمز
اهورامزدا، نام دیگر سیاره مشتری، نام روز اول از هرماه خورشیدی، ( اوستایی ) ( = ارمز، ارمزد، اورمزد، ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی ابوالفتح
پدر فتح، پدرِ فتح، ( اَعلام ) ابوالفتح خان زند: شاه ایران [، قمری] از سلسله ی زند، پسرِ کریمخان زند
پسر
عربی
تاریخی و کهن عمار
با ایمان، بردبار، با وقار، استوار، مرد با ایمان، ثابت و استوار، صاحب حلم و وقار، ( اَعلام ) ) عمار ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن آرتا
مقدس، پاک، راست گفتار، درست کردار، نام پهلوان ایرانی، ارتا ( به فتح الف ) در اوستا به معنای مقدس آم ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عبدالجلیل
بنده خداوند بزرگوار و والا، بنده ی خدای بزرگوار، ( اَعلام ) عبدالجلیل نصیرالدین ابوالرشید رازی دانش ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی امیر حمزه
ترکیب دو اسم امیر و حمزه ( پادشاه و شیر بیشه )، از نام های مرکب، ( امیر و حمزه )
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی هیمن
آرام، موقر، شکیبا، ( کردی، hemin ) آرام، شکیبا ( نگارش کردی
پسر
کردی
تاریخی و کهن سعدی
فرخندگی، خجستگی، مبارکی، ( در قدیم ) سعد بودن، ( اَعلام ) سعدی [حدود، قمری] تخلّص و شهرت مشرف الدین ...
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن فرهنگ
آداب، رسوم، اندیشه، هنر، شیوه ی زندگی، شعور، تربیت اجتماعی، پدیده ی کلی پیچیده ای از آداب، و شیوه ی ...
پسر، دختر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن آبتین
نفس کامل و انسان نیکوکار، صاحب گفتار و کردار نیک، از شخصیت های شاهنامه، ( اَعلام ) آپتین و آتبین، ( ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن اردلان
جای و مکان مقدس، درستی، راستی و پارسایی، ( اَرد = پاک و مقدس، لان ( پسوند مکان ) )، نام طایفه ای از ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن خشایار
دلیر، نیرومند، نام دو تن از پادشاهان هخامنشی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان هخامنشی ) خشایارشای اول ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن راشد
آن که در راه راست است، ( به مجاز ) دیندار، نام یکی از خلفای عباسی، متدین، ( اَعلام ) لقب ابو جعفر م ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی اسعد
سعید، نیک بخت، خوش ترین، مبارک ترین، نیک بخت تر، خوشبخت تر، بهروزتر، ( اَعلام ) ) نام چند تن از اشخ ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن زمان
روزگار، وقت، هنگام، جریانی پیوسته، غیر قابل انقطاع، رونده، و بی آغاز و بی انجام که در طی آن، حوادثی ...
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن افشار
معاون و شریک، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه شور ( آوازِ افشاری )، ( اَعلام ) ) ایل بزرگی ا ...
پسر
ترکی، فارسی، کردی
تاریخی و کهن، هنری طهماسب
دارنده اسب نیرومند، نام دو تن از پادشاهان صفوی، ( = تهماسب )، دارنده ی اسب قوی، طهماسب اول: دومین ش ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آصف
با تدبیر و خردمند، نام وزیر حضرت سلیمان ( ع )، ( اَعلام ) ) آصف [ابن برخیا]، نام دبیر یا وزیر حضرت ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن افراسیاب
به هراس اندازنده، ترسناک، از شخصیت های شاهنامه، نام پادشاه تورانی، شخص هراسناک، ( در اوستایی، fran ...
پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی
تاریخی و کهن رادمان
رادمنش، با سخاوت، از شخصیت های شاهنامه، نام یکی از سرداران خسروپرویز پادشاه ساسانی، کریم، رادمن، ( ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن پاشا
مخففِ پادشاه، بزرگ، ( اَعلام ) ( منسوخ ) در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشور ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آتیلا
شجاع، نامدار، ( آت به معنی اسب، یلا ( صفت ) )، به معنی چابک، نامی، ( اَعلام ) پادشاه هون ها [، میلا ...
پسر
ترکی، فارسی
تاریخی و کهن مهبد
نگه دارنده ماه، سرور ماه، کنایه از کسی که زیباییش از ماه بیشتر است، مهبود، ( = مهبود )، کناییه از ک ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ضرغام
شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر در ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت هومان
هومن، دارنده ی روح خوب و نیک اندیش، از شخصیت های شاهنامه، ( = هومن )، نام پسر ویسه برادر پیران و از ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن فرزان
فرزانه، خردمند، عاقل، حکیم، دانش، استواری، فرزانه خردمند
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جلال الدین
شکوه و عظمت دین، نام شاعر و عارف بزرگ قرن هفتم، مولانا جلال الدین بلخی، ( اَعلام ) ) مولانا جلال ال ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی دلاور
شجاع و جنگجو، ( در قدیم ) گستاخ، شجاع
پسر
فارسی
تاریخی و کهن شاهپور
شاپور، پسر شاه، شاهزاده، ( = شاپور )
پسر
فارسی
تاریخی و کهن دیاکو
نام نخستین پادشاه ایران از سلسله ی ماد، ( اَعلام ) ( = دیا اکو )، پسر فرورتیش، نخستین شاه ایران [حد ...
پسر
کردی، فارسی
تاریخی و کهن نواب
عنوانی که به شاه زادگان دوره صفوی و قاجار داده می شد، ( در قدیم ) در دوره ی صفوی و قاجار عنوانی که ...
پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن نوذر
از شخصیت های شاهنامه، نام فرزند منوچهر پادشاه کیانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر منوچهر یکی ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن باربد
بزرگی و منزلت، نام نوازنده نامدار دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی، [ ( بار = رخصت، اجازه، بد/ badـ/ و ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن برسام
آتش بزرگ، بالاترین سوگند، ( اَعلام ) ) از نام های شاهنامه، ) فرزند بیژن فرمانروای سمرقند که با یزدگ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن سعد
مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی آریو
آریایی، منسوب به قوم آریایی، ( آری= آریا، او /، u/ ( پسوند نسبت و شباهت ) )، شبیه آریائیان، ( آری = ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ماکان
آنچه بوده است، نام پسر کاکی از سران دیالمه، شجاع، ( اَعلام ) نام پسر کاکی از سران دیالمه [قرن و هجر ...
پسر
فارسی، عربی
تاریخی و کهن انوشیروان
جاوید، جاویدان، دارای روان جاوید، انوشروان، ( = انوشروان )، نام یکی از پادشاهان نامدار ساسانی ملقب ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن عبید
فرمان بردار، مطیع، عبد، بنده
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی عبدالرشید
بنده پروردگار هدایت کننده، بنده ی خدای هادی، ( اَعلام ) عبدالرشید غزنوی: شاه سلسله ی غزنوی [، قمری] ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی ویهان
نیکان، نام یکی از سرداران دیلمی، علت و سبب، وهان، ( در پهلوی ) بهانه، علت، سبب
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اردوان
نگهبان درستکاران، نگهدارنده ی خشم، نام چند تن از شاهان سلسه اشکانی، ( اَعلام ) نام پنج تن از شاهان ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن کمال الدین
موجب ترقی دین و آیین، موجب ترقی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) کمال الدین اسماعیل: ( = کمال اصفهانی ) [قر ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی بهاءالدین
آن که به آئین و دین خود ارزش دهد، روشنی دین، ( اَعلام ) ) شیخ محمّد ابن حسین عاملی ( منسوب به جبل ع ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی نویان
امیر، سردار، شاهزاده، شادابی و تر و تازگی، [نوی /novi/= نو بودن، تازگی، ( در قدیم ) ( به مجاز ) شاد ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن البرز
کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن، طبیعت آران
نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان، نام قدیمی ایران، ) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن هارون
پیک، نگهبان، نام برادر بزرگ حضرت موسی ( ع )، ( در قدیم ) قاصد و پیک شاه که زنگوله ای بر کمر می بست ...
پسر
عبری
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن عبدالباقی
بنده خدای جاوید، بنده ی خدای جاوید، ( اَعلام ) عبدالباقی تبریزی خوشنویس معروف قرن هجری، ( عربی ) بن ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی ارسطو
حکیم و فیلسوف مشهور یونانی ملقب به معلم اول، ( معرب یونانی، Aristotle ) ( = ارسطاطالیس ) [، پیش از ...
پسر
یونانی
تاریخی و کهن دانا
داننده، آگاه، عالم، دانشمند، از نام های پروردگار، دارای عقل و تجربه، خردمند، عاقل، دارای علم و آگاه ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن ادهم
قید و بند، سیاه، تیره گون، آثار نو، تیرگون، بند و قید، ( اَعلام ) نام پدرِ ابراهیم ( ابواسحاق ابراه ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی وفا
به جا آوردن عهد و پیمان، پایداری در دوستی و صمیمیت، پایدار بودن در قول و قرار، تعهد دوستی یا عشق، ( ...
دختر، پسر
عربی
تاریخی و کهن آراس
آراز، رود ارس، به معنی رود ارس، ( اَعلام ) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه
پسر
ترکی
تاریخی و کهن، طبیعت لهراسب
صاحب اسب تندرو، نام سومین پادشاه سلسله کیانی، ( در اوستایی ) به معنی صاحب اسب تندرو، صفتی برای خورش ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، کهکشانی نعمان
خون، به رنگ خون، ( به مجاز ) سرخ رنگ، ( به مجاز ) سرخ، ( اَعلام ) ) نعمان ابن منذر [، میلادی] دارای ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن ضیاءالدین
روشنایی دین، فروغ دین، ( در اعلام ) نام چندین شخص از مشاهیر تاریخی، نور خدا
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی کیاوش
مانند پادشاهان، سروران و بزرگان، ( کیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ویژگی آن که مثل پادشاهان، سروران و بز ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن هژیر
خوب، پسندیده، زیبا، چابک، هوشیار، نیک نژاد، نام پسر گودرز سردار ایرانی، ( = هجیر )، چالاک، ( در حال ...
پسر
فارسی، پهلوی
تاریخی و کهن علاءالدین
موجب سرافرازی آیین، سبب رفعت و بزرگی دین، ( عربی )، موجب بلندی آیین و کیش، ( اَعلام ) ) قهرمان یکی ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی فرود
فرا رسیدن، نشیب، سرازیری، پایین، قرار گرفته در مرتبه ی پایین از جهت مقام، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آرتان
نام برادر داریوش و پسر ویشتاسپ، افزایش یابنده، افزوده، نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی و پسر ویشتاسب
پسر
فارسی
تاریخی و کهن دارا
دارنده، ثروتمند، از نام های پروردگار، داریوش سوم از پادشاهان ایران، برخوردار از چیزی یا در اختیار د ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن ارشان
آرشان، دلیر، دلاور، نام پسر اردشیر دوم، درست، ) نام پسر ارته باز که یونانیان وی را «آرسنیس» نوشته ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن اتابک
پدربزرگ، در دورۀ قاجار وزیر بزرگ، حاکم محلی، پادشاه، ( ترکی )، ( در قدیم ) در دوره ی قاجار، لقبی که ...
پسر
ترکی
تاریخی و کهن کیخسرو
پادشاه بزرگ و والامقام، پادشاه عادل، نام پادشاه سوم از سلسله کیان، ( در پهلوی ) «کی نیک نام»، ( اَع ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن طهمورث
تهمورث، ( = تهمورث )، از شخصیتهای نام پسر هوشنگ پادشاه پیشدادی
پسر
فارسی
تاریخی و کهن باراد
غیرتمند و غیور، جوانمرد، نیرومند، ( اَعلام ) نام پسر کسی که در زمان شاپور اول می زیسته و نام او در ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن فرنام
بهترین نام، بالاترین نام، دارای نام باشکوه و زیبا، نام یکی از سرداران شاپور
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نظام الدین
موجب نظم و آراستگی در دین، ( عربی )، نظم آورنده و نظام دهنده ی دین، موجب آراستگی دین، ( اَعلام ) ) ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی طلحه
درختی خاردار که شترها از آن می چرند، درخت موز، ( اَعلام ) ) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام ( ص ) ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی مارتیا
جوانمرد، آدمی، انسان، منسوب به داریوش اوّل، ( اَعلام ) نام پیشوای شورش عیلام در کتیبه ی بیستون
پسر
پهلوی
تاریخی و کهن سورن
نام سردار دلیر ایرانی، ( اَعلام ) ) ( = سورِنا ) [قرن اول پیش از میلاد] سردار ایرانی، فرمانده سپاهی ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن مهند 2
شمشیر ساخته شده در هند، ( در قدیم ) ساخته شده در هندوستان به ویژه نوعی شمشیر، هندوانی، شمشیر هندی
پسر
عربی
تاریخی و کهن کاویان
پرچم کاوه که به درفش کاویانی معروف است، کاویانی، منسوب به کاوه ( شخصیت اساطیری شاهنامه )، ک کاوه، م ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن برومند
بَرمند، باردار، بارور، صاحب نفع، مثمر، قوی، رشید، کامروا، کامیاب، میوه دار
پسر
فارسی
تاریخی و کهن شیردل
دلاور، شجاع، ( به مجاز ) دلیر
پسر
فارسی
تاریخی و کهن زهیر
درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...
پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت امیربهادر
پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع، ( عربی ـ ترکی )، ( اعلام ) لقب حسین پاشاخان قراباغی [ ه ...
پسر
ترکی، عربی
تاریخی و کهن حارث
کشاورز، نام چند شخصیت تاریخی، ( عربی )، برزگر، ( اعلام ) ) حارث بن ابی شعر [قرن ششم میلادی] بزرگتری ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن برنا
شاب، ظریف، خوب، نیک، دلاور، جوان
پسر
فارسی
تاریخی و کهن جوانشیر
شیر جوان، کنایه از جوان زورمند و دلیر است، کنایه از جوان زورمند و دلیر، نام پسر خسروپرویز پادشاه سا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن کوهیار
استوار و پابرجا، از دلاوران ایرانی نام برادر مازیار فرمانروای طبرستان، ( در شاهنامه ) از دلاوران ای ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن شادان
شاد و خرم، از شخصیتهای شاهنامه، شاد، مسرور، ( در حالت قیدی ) باحال شاد، شادمانه، نام پسر برزین از م ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن کیاراد
ترکیب دو اسم کیا و راد ( پادشاه و جوانمرد )، ( کیا، راد = جوانمرد )، جوانمرد بزرگ، بخشنده و سرور، پ ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن هوتن
نیک اندام، ( به مجاز ) تندرست و خوش قد و بالا، ( هو = خوب، تن )، خوب تن، ( در پهلوی ) به معنی خوب ت ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن کیاشا
حاکم، سلطان، فرمانروا، شاهنشاه، پادشاه، ( کیا = پادشاه، والی، شا = مخفف شاه )، والی + شا = مخفف شاه ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن آرشان
مرد، نام پسر اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، به معنی نر
پسر
فارسی
تاریخی و کهن نوح
نام یکی از پیامبران الهی، نام سوره هفتاد و یکم قرآن کریم، ( در عبری ) به معنی راحت است، ( اَعلام ) ...
پسر
عربی، عبری
مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن مهرگان
منسوب به ماه مهر، مهربانی، ( به مجاز ) پاییز، نام جشن روز شانزدهم ماه مهر، جشنی که در ایران قدیم در ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن، هنری آدینه
روز جمعه، آخرین روز هفته، به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید و نام جدید می سازد مانند آدینه م ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن