اسم پسر تاریخی و کهن - صفحه 4

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

فرخزاد/f.-zād/

نیک بخت، خجسته، ( در قدیم ) آن که با طالع خوب به دنیا آمده، ( اَعلام ) ) نامی مستعار که «گشتاسپ» شا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
جاماسب/jāmāsb/

دارای اسب درخشان، jāmāspa )، به معنای دارای اسب درخشان، ( اَعلام ) نام برادر قباد شاهنشاه ساسانی و ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
هخامنش/haxāmaneš/

دوست منش، دوست کردار، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است، ( اَعلام ) هخامنش: [حدود پیش از میلاد] س ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ایلا/ilā/

درختان، نام پهلوانی از لشکر افراسیاب، ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده، ( اَعلام ...


دختر، پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
آرتمن/ārteman/

فرزند داریوش و برادر خشایارشاه، ( = آرتابازان ) ( اَعلام ) نام فرزند داریوش و برادر بزرگ خشایارشاه، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آتور/ātur/

آتش، نام فرشته ای در ایران باستان، آذر، ( اَعلام ) ) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای دوران پا ...


پسر، دختر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
عبدالواسع/abdolvāsee/

بنده خداوند بخشنده و گشاینده، بنده ی خدای گشاینده و عطاکننده، ( اَعلام ) شاعر ایرانی [قرن هجری] که ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
کوشیار/kušyār/

داده ی فرشته، ( = گوشیار )، [از گوش ( نام فرشته )، یار ( پسوند مبدل «داد» به معنی داده ) ]، روی هم ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پشوتن/pašutan/

فداکار، ( در اوستایی، pesho tanu ) به معنی محکوم تن، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر گشتاسب و از ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زرار/zo(a)rār/

تیزفهم، سبک روح، ( اَعلام ) ( زَرار ) پدر بابک و نیای اردشیر بابکان است


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زیرک/zirak/

باهوش، هوشیار، جلد، از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار موبدان درگاه ضحاک


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رویین/ruiyn/

محکم، استوار، ( به مجاز ) سخت و محکم، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر پیران ویسه که در جنگ یازده رخ ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارجاسب/arjāsb/

دارنده ی اسب با ارزش، دارنده ی اسب پر بها و با ارزش، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پادشاه اساطیری توران ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
آریابد/āriyābod/

رئیس قوم آریایی، ( آریا، بُد/، bod/ ( پسوند محافظ یا مسئول ) )، مهتر و بزرگ قوم آریائی، نگهبان نژاد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
زاوش/zāvoš/

از خدایان یونانیان قدیم، نام ستاره ی مشتری، زاوش، مشتری، به قولی از کلمه ی یونانی زوس zeus ( خدای ب ...


پسر

یونانی، فارسی

تاریخی و کهن
منذر/monzer/

ترساننده، بیم دهنده، بر حذر دارنده، ( اَعلام ) از نام های پیامبراسلام ( ص )، ( در اعلام ) از نام ها ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
برمک/barmak/

رئیس، اداره کننده، صورت دگرگون شده ی واژه ی سانسکریت پَرَه مَکه ( پرمکا ) به معنای رئیس، عنوان رئیس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشن/āršan/

مردانه، ( ایرانی باستان، aršan ) مردانه


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
جامی/jāmi/

ظرفی از طلا، کاسه، ( جام، ی ( پسوند نسبت ) )، منسوب به جام، ( اعلام ) ) نورالدین ابوالبرکات عبدالرح ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نوش آذر/nuš āzar/

آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، ( = آذرنوش ) نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان، ( آذرمهر برزین ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کامدین/kāmdin/

خواسته دین، ( اَعلام ) نام دستورِ [وزیر] «برزو قیام الدین» که نسخه ی بسیار خوبی از زراتشنامه را نوش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
هرمزد/hormozd/

هرمز، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم، نام ستاره مشتری، ( = هرمز )، هرمز به علاوه ( در اعل ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، کهکشانی
آریام/āriyām/

دارای نیروی آریایی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهبود/mah bud/

نام وزیر خردمند انوشیروان پادشاه ساسانی، وزیر و گنجور بیدار دل انوشیروان که دلی پر خرد و رایی درست ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اردا/ardā/

نام موبدی در زمان اردشیر بابکان پادشاه ساسانی، اَرتا، مقدس، ( اَعلام ) فرزند هیستاسب هخامنشی


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
گرد آفرید/gord āfarid/

گرد آفریده، از شخصیتهای شاهنامه، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) دختر جنگاور ایرانی فرزند گژدهم که با سهر ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کاموس/kāmus/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان کوشانی در سپاه افراسیاب تورانی، ( اَعلام ) نام مبارزی کشانی که پادش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رامیاد/rāmyād/

مطیع، بنده و دوستدار اهورامزدا، از واژه های ایران باستان به معنی بنده و دوستدار اهورامزدا، زامیاد، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
نامجو/nām ju/

نامدار، مشهور، ( در قدیم ) جویای آوازه و شهرت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بهناد/behnād/

آواز، بانگ و صدای بهتر، ( به = بهتر، ناد = صدا، بانگ )، ( اعلام ) ( در ایرانی باستانی، behnāt، بهنا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سقراط/soqrāt/

نام فیلسوف بزرگ یوانی و استاد افلاطون، ( معرب یونانی، sokrates ) ( اَعلام ) [، پیش از میلاد] فیلسوف ...


پسر

یونانی

تاریخی و کهن
باتیس/bātis/

دژبان غزه در زمان داریوش سوم پادشاه هخامنشی که تا آخرین نفس در برابر اسکندر پایداری کرد، ( = به تیس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سپندار/sepandār/

بردباری و فروتنی مقدس، ( = اسپندارمذ )، ( اَعلام ) نام پسر گشتاسب شاه ایران که آن را اسفندیار و سپن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نرسی/narsi/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی، این نام شاید «جلوه مرد» یا «جلوه ی مردمان» باشد، ( ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
ابوریحان/abu-reyhan/

نام ریاضیدان و فیلسوف ایرانی در قرن چهارم و پنجم، ابوریحان بیرونی


پسر

عربی

تاریخی و کهن
آپاسای/apasay/

نام منشی شاپور اول پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اپرنگ/aprang/

نام پسر سام


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اپرویز/aparviz/

پرویز، از شخصیتهای شاهنامه، نام خسرو دوم پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آتسز/atsez/

نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
آرتاباز/ārtā bāz/

نام فرمانده گردونه های کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) ) نام سپهدار و فرمانده ی گردونه های کوروش، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتاپارت/arta part/

نام نگهبان کوروش دوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارتافرین/artafarin/

نام برادر داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرتوان/artvan/

یاری کننده درستکاران، از شخصیتهای شاهنامه، اردوان، نام چند تن از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارجاسپ/arjasp/

دارنده اسب با ارزش، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه توران و چین در زمان گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
ارژن/arzhan/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سالار مازندران در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرسامس/ārsāmes/

نام یکی از سرداران ایرانی، ( اعلام ) نام یکی از سرداران ایرانی که در جنگ علیه اسکندر شرکت داشت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارسامن/arsā men/

والی ایرانی که در جنگ داریوش با اسکندر فرماندهی یکی از جناح های سپاه را داشت، ( اَعلام ) والی بزرگ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اخشاد/akhshad/

نام پادشاه فرغانه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آذرباد/āzar bād/

پابنده و نگهبان آتش، ( اَعلام ) ( = آذرپاد = آذربادمارسپندان ) موبد موبدان زمان ساسانی [قرن میلادی] ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارسمان/arasman/

نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
ارسیما/arsima/

نماینده داریوش سوم پادشاه هخامنشی برای گفتگو با اسکندر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشاما/arshama/

پدر ویشتاسپ و پدر بزرگ داریوش یکم


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشانوش/aršā nuš/

مقدسِ جاوید، ( اَرشا = مقدس، نوش = جاوید )، ( اَرشا = مقدس + نوش = جاوید )، از نامهای باستانی


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشاوین/āršāvin/

آرشاویر، مرد مقدس، نام هفتمین پادشاه اشکانی، مرد نرمنش، ( اَعلام ) هفتمین پادشاه اشکانی ایران که شا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشز/arshaz/

نام سردار اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشویر/arshvir/

نام یکی از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشکان/arshakan/

لقب چند تن از پادشاهان اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشیز/arshiz/

ارشز، نام سردار اشکانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارغان/arghan/

نام حاجب سلطان محمود غزنوی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
ارغش/arghash/

تاجر یا تجار سیار، از امرای ملکشاه سلجوقی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
ارفش/arfash/

نام یکی از پهلوانان گرشاسب نامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارماسب/armasb/

دارنده اسب آرام، نام یکی از سرداران هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارمانک/armanak/

از شخصیتهای شاهنامه، یکی از دو شاهزاده پارسایی که تصمیم گرفتند آشپز دربار ضحاک شوند تا بتوانند یکی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آذرطوس/azar tos/

صورت دیگر آذرتوس، در وامق و عذرا مردی که با مادر عذرا ازدواج کرد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آذرفر/azarfar/

دارای شکوه وجلالی چون آتش، نام یکی از بزرگان عهد هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آذرین/āzarin/

آتشین، گرم و سوزان، منسوب به آذر، ( در گیاهی ) نوعی گل بابونه که نام عامیانه آن بابونه ی گاوچشم است ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن، گل
آراسب/ārāsb/

نام یکی از سرداران کوروش، همان آراسپ، ( اَعلام ) نام یکی از سرداران کوروش از ماد که از کودکی دوست و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آباقا/abagha/

نام فرزند هلاکوخان مغول، عمو، دوست، نخ و یا ریسمان بافته شده از گیاه کتان ( از نام های کهن )، دومین ...


پسر

ترکی، فارسی

تاریخی و کهن
آباندان/abandan/

نام فرستاده خسرو اول پادشاه ساسانی به دربار رم


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آروکو/ārukku/

نجیب نجیب زاده، ( اَعلام ) نام فرزند کوروش هخامنشی ( اول ) که به رسم گروگان نزد آشور باناپال از سوی ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریارامنه/arya ramne/

آرام کننده آریائیان، نام پدر آرشام، جد داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریابرز/aryaborz/

شکوه آریایی، نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریابرزین/ā.-barzin/

برادر زاده ی داریوش بزرگ، ( اَعلام ) نام پسر ارتبان و برادر زاده ی داریوش بزرگ


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریاراد/āriyā rād/

آریایی جوانمرد آریایی شجاع آریایی دانا، آریایی شجاع و دلیر، آریایی جوانمرد و بخشنده، آریا+راد ( جوا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اریاسب/aryasb/

نام یکی از سرداران کوروش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریاسپ/āriyāsp/

دارنده ی اسب، ( اَعلام ) ) نام یکی از سرداران کوروش، ) نام یکی از پسران اردشیر [داریوش که بزرگتر از ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آریاک/āriyāk/

نام یکی از سرداران ایرانی و فرماندار کاپادوکیه، ( اَعلام ) ) نام یکی از سرداران ایرانی و فرماندار ک ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
آزادمهر/ā.-mehr/

دوستدار آزادی، محبت، مهر و دوستی همراه با رهایی و وارستگی، ( اَعلام ) ) نامی برای مردان در داستانها ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسپاداس/aspadas/

آخرین پادشاه ماد، آخرین پادشاه ماد که از کورش کبیر پادشاه و موسس هخامنشیان شکست خورد


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آزادسرو/azad-sarv/

همچون سرو زیبا و بی تعلق، بزرگوار و متواضع، از شخصیتهای شاهنامه، نام مردی دانا و پرهیزکار در زمان ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسوار/asvār/

سوار، عنوانی که ایرانیان باستان به مردان دلیرِ آزاده می دادند، در بعضی متون به معنی آزادگان و بزرگا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسیدات/asidat/

یکی از بزرگان هخامنشی، آسیداد، نام یکی از بزرگان هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آشوک/āšok/

نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند، ( اَعلام ) نام یکی از شاهان در امپراتوری بزرگ هند [قرن پیش ...


پسر

هندی

تاریخی و کهن
اشکش/ashkash/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاور ایرانی و از فرماندهان سپاه کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اغریرث/aghriras/

صاحب گردونه پیش رونده، از شخصیتهای شاهنامه، پسر پشنگ و نبیره فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
افرود/afrod/

فرود، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر سیاوش و جریره و برادر کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
افریدون/afereydun/

فریدون، از شخصیتهای شاهنامه


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آثویه/asuye/

روح کامل و درستکار، صورت دیگر آبتین، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آستیاگ/āstiyāg/

آستیاژ، نام آخرین پادشاه ماد، ( = آستیاژ و آستیاگس )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسدین/asdin/

نام موبدی در سده دهم یزگردی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارباد/arbad/

نام یکی از سرداران داریوش سوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارباس/arbas/

نام یکی از سپاهیان مادی اردشیر دوم پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
الاروس/alarus/

این مرد در داستان بابلی بجای هوشنگ پیشدادی ایرانیان است


پسر

عبری

تاریخی و کهن
البتگین/albatgin/

نام جد محمود پادشاه غزنوی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
انوشتکین/anush takin/

پهلوان جاودانی، از نامهای تاریخی، انوش ( فارسی ) + تکین ( ترکی )


پسر

ترکی، فارسی، عربی

تاریخی و کهن
انوشروان/anuše (a) rvān/

انوشیروان، دارای روان جاوید، ( در پهلوی، anošak ruvān ) ( = انوشیروان، نوشیروان )، ( اَعلام ) ) لقب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسپنداد/espan dād/

مقدس آفریده یا آفریده ی پاک، ( = سپنداد )، از نامهای خاص در عهد باستان، به معنی مقدس آفریده یا آفری ...


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن
اسپندیاد/espand-yad/

اسفندیار، آفریده مقدس، از شخصیتهای شاهنامه، نام پهلوان ایرانی، فرزند گشتاسپ شاه ایران و کتایون دختر ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
اسپی تامن/espi-tamen/

نام سردار ایرانی که سلوکوس دختر او را به همسری برگزید، صورتی از سپیتمان، لقب خانوادگی زرتشت نام سرد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آسپیان/aspian/

آبتین، روح کامل، انسان نیکو کار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر