منذر

/monzer/

معنی انگلیسی:
warner, admonisher

فرهنگ اسم ها

اسم: منذر (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی) (تلفظ: monzer) (فارسی: منذِر) (انگلیسی: monzer)
معنی: ترساننده، بیم دهنده، بر حذر دارنده، ( اَعلام ) از نام های پیامبراسلام ( ص )، ( در اعلام ) از نام های پیغمبر اکرم ( ص )، آگاه سازنده و پنددهنده، از شخصیتهای شاهنامه، نام فرمانروای یمن در زمان یزدگرد پادشاه ساسانی
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

منذر. [ م ُ ذِ ] ( ع ص ) بیم کننده. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). ترساننده. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث ). آگاه سازنده و پنددهنده و آنکه می ترساند. ( ناظم الاطباء ). بیم دهنده. مقابل مبشر. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : و عجبوا ان جأهم منذر منهم و قال الکافرون هذا ساحر کذاب. ( قرآن 4/38 ). قل انما انا منذر و ما من اله الا اﷲ الواحد القهار. ( قرآن 65/38 ). نعیب او منذر و محذر بود. ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 186 ). عراق مبشر احزان و منذر اخوان من خواهد بود. ( نفثةالمصدور چ یزدگردی ص 36 ).
مبشران کرم را ندیده هرگز روی
گرفته اند مرا منذران قهر تو تنگ.
کمال الدین اسماعیل ( دیوان چ حسین بحرالعلومی ص 370 ).
در مقدمه جماعتی را از رسولان به نزدیک سلطان فرستاد به تصمیم عزیمت خود به جانب او منذر به انتقام... ( جهانگشای جوینی چ قزوینی ج 1 ص 63 ).
تا که این هر دو صفت ظاهر شود
آن مبشر گردد این منذر شود.
مولوی.
- ابوالمنذر ؛ خروس. ( ناظم الاطباء ). کنیه خروس زیرا او خفته را بیدار و آگاه کند. ( از اقرب الموارد ).
- امثال :
بات بلیلة ابن منذر ؛ یعنی در شب سخت رسید و مراد از ابن منذر نعمان است که گویند کسری وی را در پای پیل کشت. ( منتهی الارب )؛ یعنی شبی سخت گذرانید. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

منذر. [ م ُ ذَ ] ( ع ص ) بیم داده شده. ترسانیده : و اغرقنا الذین کذبوا بآیاتنا فانظر کیف کان عاقبة المنذرین. ( قرآن 73/10 ).

منذر. [ م ُ ذِ ] ( اِخ ) یکی از اسماء پیغمبر ما ( ص ) که آن حضرت نیز کفار را از عذاب دوزخ می ترسانیدند. ( غیاث ) ( آنندراج ).

منذر. [ م ُ ذِ ] ( اِخ ) ملقب به المنصور اولین از امرای تجیبی سرقسطه ( 410-414 هَ. ق. ). ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

منذر. [ م ُ ذِ ] ( اِخ ) ابن امروءالقیس بن نعمان ( 507-514 م. ) یکی از ملوک حیره معروف به آل نصر یا آل لخم است. وی را به نام مادرش ابن ماءالسماء نیز خوانند. قباد پادشاه ساسانی ظاهراً به علت امتناع از قبول دین مزدک او را معزول و حارث بن عمرو کندی را به جای وی منصوب کرد، اما انوشیروان حکومت را بدو بازداد. وی در جنگ با رومیها و غسانیهای تحت الحمایه ٔآنها کشته شد. رجوع به آل نصر و ذوالقرنین ( منذربن امرءالقیس ). و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 260 و تاریخ اسلام تألیف فیاض چ 3 ص 38 و اعلام زرکلی ج 3 ص 1069 شود.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

یکی از خلفای اموی اندلس که پس از محمد اول در سنه ۲۷۳ ه.ق . بخلافت رسید و تا سال ۲۷۵ حکومت میکرد . توضیح [ خلافت اموی اندلس در سال ۱۳۸ ه.ق . در شهر قرطبه در اسپانیا تاسیس شد ] .
( اسم ) ۱ - ترساننده بیم کننده : [ عراق مبشر احزان و منذراخوان من خواهد بود . ] ( نفثه المصدور . چا . یز . ۳۶ ) جمع : منذرین . ۲ - نامی است از نامهای پیغمبر اسلام (ص ) ( زیرا که مردم را از خدا می ترسانید )
بیم داده شده . ترسانیده .

فرهنگ معین

(مُ ذِ ) [ ع . ] (اِفا. ) آگاه سازنده ، ترساننده .

فرهنگ عمید

ترساننده، بیم دهنده.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مُنذِرٌ: بیم دهنده (از انذار به معنی خبر دادن از چیزی است که در آن تخویف(ترساندن) باشد ، همچنانکه تبشیر به معنای اخبار از چیزی است که در آن مسرت باشد . ویا انذار به معنای اعلام خطر است )
معنی مُّنذِرٌ: بیم دهنده
ریشه کلمه:
نذر (۱۳۰ بار)

پیشنهاد کاربران

مُنذر:پدیدآورنده
اینم بعضی جاها میشه : ( پدیدآورنده انقلاب )
منذر : ترساننده، بیم دهنده.
مُنذِر در عربی یعنی هشدار دهنده
دس بردار، دست بردار، و در پارسی باستان به رویه "بدس بردار" آمده است

بپرس