پشوتن

فرهنگ اسم ها

اسم: پشوتن (پسر) (فارسی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: pašutan) (فارسی: پَشوتن) (انگلیسی: pashutan)
معنی: فداکار، ( در اوستایی، pesho tanu ) به معنی محکوم تن، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت در روز رستاخیز، بر اساس روایت های زرتشتی، زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست، ( در اعلام ) ( در شاهنامه ) نام پسر گشتاسب و برادر اسفندیار، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ و کتایون و بردار اسفندیار
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم پسر، اسم فارسی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

پشوتن. [ پ َ ت َ ] ( اِخ ) در اوستا فقط یک بار به اسم پشوتن ( پشوتنو ) برمی خوریم آنهم در ویشتاسپ یشت که معمولاً در جزو اوستای حالیه نوشته نشده است در فرگرد اول یشت مذکور در فقره 4 زرتشت به کی گشتاسب دعا کرده گوید: «بکند که تو از ناخوشی و مرگ ایمن بشوی چنانکه پشوتن شد». این پشوتن بزرگترین پسر کی گشتاسب است در سنت که زرتشت او را شیر و درون ( نان مقدس ) بداد و او را فناناپذیر و جاویدانی کرد. در فصل 32 در فقره 5 از بندهشن آمده است «اروتدنر کشاورزی بوده و در ( ور ) جمشید که در زیرزمین است رئیس و بزرگ میباشد خورشیدچهر جنگ آوری بوده اینک سپهبد لشکر پشوتن پسر ویشتاسب میباشد در گنگ دیز بسر میبرد»... ریاست باغ جمشید ( ورجمگرد ) با اروتدنر پسرزرتشت است اینک در اینجا می بینیم که ریاست لشکر پشوتن در گنگ با سومین پسر زرتشت خورشیدچهر میباشد که بنا به سنت نخستین رزمی است. بهمن یشت که بخصوصه از آینده و از ظهور سوشیانسها و آخرالزمان صحبت میدارد مکرراً از ظهور پشوتن در آخر دهمین هزاره با صدوپنجاه تن از یارانش از گنگ دیز یاد کرده است. در فصل 3 در فقرات 25-29 گوید «در انجام دهمین هزاره اهورامزدا دوپیک خود سروش و نریوسنگ را به گنگ دیز که سیاوخش ساخت خواهد فرستاد آنان خروش برآورده گویند ای پشوتن نامدار ای پسر کی گشتاسب ای افتخار کیانیان تو ای پاک و استوار سازنده دین از این کشور ایران برخیز آنگاه پشوتن با صدوپنجاه تن از یاورانش که از پوست سمور سیاه لباس پوشیده اند برخیزند» . در کتاب نهم دینکرد در فصل 15 در فقره 11 نیز آمده است «پشوتن پسر ویشتاسپ ( گشتاسب ) با صدوپنجاه تن از یاورانش که پوست سمور سیاه در بر دارند از گنگ دیز صد کندک ( خندق ) و ده هزار درفش ( دارنده ) بدرآیند».از این فقرات اخیر معلوم میشود که پشوتن و یاورانش از مملکت بسیار سردی می آیند چه پوست سمور در بر دارند. ( ترجمه و تفسیر یشتها از پورداود ج 1 صص 220-221 ).در بهمن یشت فصل 2 فقره 1 آمده زرتشت از اهورامزدا خواست که گوپت شاه و گشت فریان و چتروک میان پسر گشتاسب را که پشوتن باشد فناناپذیر کند. ( ترجمه و تفسیر یشتها از پورداود ج 1 ص 269 ). پشوتن در سنت از یاوران جاودانی سوشیانت است و با یاوران جاودانی دیگر کیخسرو و گیو و گودرز و طوس و گرشاسب سام نریمان و نرسی واغریرث در روز واپسین برخاسته رستخیز خواهند برانگیخت و سوشیانت را در کار نو کردن جهان و تازه ساختن گیتی یاری خواهند کرد و از پرتو فر ایزدی که با آنان است دروغ رخت بربسته زندگی راستی جاودانی و مینوی روی خواهد کرد، در بندهش فصل 30 فقره 17 پانزده تن مرد و پانزده تن زن از یاران سوشیانت شمرده شده اند که اسامی برخی از آنان ذکر شد. ( ترجمه و تفسیر یشتها ازپورداود ج 2 ص 101 و 261 و 274 و 349 ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

پسرکی گشتاسب که طبق سنت زردشتیان زردشت او راشیر و درون ( نان مقدس ) داد وفناناپذیر و جاویدانش کرد . وی از یاوران جاودانی سوشیانت ( موعود زردشتی ) است و بایاوران جاودانی دیگر در رستخیز خواهد برخاست و با سوشیانت در کارنوکردن جهان یاری خواهد کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

پَشوتَن
در روایات زردشتی، بزرگ ترین پسر کِی گشتاسپ که زَردُشت به او، با خوراندن شیر و دُرون (نان مقدس ) جاودانگی بخشید. پشوتن به هنگام ظهور سوشیانت از هفت جاودانان است . در بَهمَن یَشت به ظهور پشوتن و ۱۵۰ تن از یارانش در گَنگ دِژ اشاره شده است. در شاهنامه، در داستان رستم و اسفندیار، پشوتن برادر اسفندیار و رایزن اوست و می کوشد تا اسفندیار را از درگیری با رستم بازدارد، اما موفق نمی شود.

پیشنهاد کاربران

پشوتن از دو بخش پشو ( پاس ) و تن ( اندام ) ساخته شده و به معنی کسی است که تن او پایدار است و آسیبی نمی بیند؛ رویین تن!
در اوستا نیز سخن زرتشت به کی گشتاسب که دعا کرده و می گوید: �بکند که تو از ناخوشی و مرگ ایمن بشوی چنانکه پشوتن شد� معنی �تن پایدار� را گواهی می دهد.

بپرس