اسم پسر تاریخی و کهن - صفحه 1

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

میلاد/milād/

زمان ولادت، تولد، زمان تولد، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پدر گرگین و از پهلوانان ایران باستان، ( در ا ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
شاهان/shahan/

فرمانروا و بزرگ، حکومت کننده، سلطنت کننده، امیر، سرور، حاکم، شهریار، پادشاه، سلطان، فرمانروا، ژنرال ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرهاد/farhād/

شکوهمند، یاری، از شخصیت های شاهنامه و از پهلوانان ایرانی در زمان کیکاووس، نام چند تن از پادشاهان اش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
منصور/mansur/

پیروز، حمایت شده از سوی خداوند، ( در قدیم ) یاری داده شده، پیروز شده، پیروز و موفق، ( درحالت قیدی ) ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن
کریم/karim/

بخشنده، سخاوتمند، جوانمرد، از نام ها و صفات خداوند، از صفات قرآن، ( در قدیم ) گران بها و ارزشمند و ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
بهروز/behruz/

سعادتمند، خوشبخت، روز نیک، روز خوش، نام نوعی بلور کبود، همراه با سعادت و خوشبختی، ( اَعلام ) نویسند ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهرداد/mehr dād/

داده ی مهر، آفریده شده ی مهر، بخشنده خورشید، ( اَعلام ) ) نام چهار تن از شاهان اشکانی، مهرداد اول: ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، کهکشانی
آرش/āraš/

درخشنده، از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی که در تیراندازی بسیار توانا بود ( آرش کمانگ ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
سینا/sinā/

ابوعلی سینا دانشمند معروف ایرانی، شبه جزیره ی بیابانی، در شمال شرقی مصر که در تورات آمده در همین مح ...


پسر

فارسی، عبری

تاریخی و کهن
بهزاد/beh zād/

نیک نژاد، نیکو تبار، نقاش و مینیاتور ساز مشهور ملقب به کمال الدین، نیکو زاده، ( اَعلام ) ) بهزاد نق ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
بهرام/bahrām/

پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...


پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
بهمن/bahman/

نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل
مهران/mehrān/

منسوب به مهر، دارنده ی مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، به معنی دارنده ی مهر، ( اَعلام ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نادر/nader/

کمیاب، بی همتا، بی نظیر، عجیب، شگفت آور، آنچه به ندرت یافت شود، آن که در نوع خود بی نظیر باشد، ( در ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
پرویز/parviz/

فاتح و پیروز، نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به خسرو پرویز، پیروز، پیروزگر، فاتح، مشهور به «خسر ...


پسر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
رامین/rāmin/

نام عاشق ویس در منظومه ویس و رامین نوشته فخرالدین اسعد گرگانی، ( = رام، رامتین )، ( اََعلام ) نام ع ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نیما/nimā/

تخلص شعری علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک، نام کوهی است حوالی نور، ( اَعل ...


پسر

مازندرانی، فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
ماهان/māhān/

منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( اَعلام ) ) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، ) نام یکی ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
پوریا/puriyā/

بسیار دارنده، نام پهلوان دلیر ایرانی ملقب به پوریای ولی، ( اَعلام ) نام پهلوان دلیر ایرانی مشهور به ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
جمشید/jamšid/

پادشاه بزرگ درخشان، پادشاه روشن، پسر خورشید، از شخصیت های شاهنامه فرزند تهمورث و شاهی فرهمند است، ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آرمین/ārmin/

از شخصیت های شاهنامه، نام چهارمین پسر کیقباد، مرد همیشه پیروز، آرام گرفتن، دلیر، ( اَعلام ) ) نام چ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیمان/peymān/

عهد، شرط، قرارداد، میثاق، قراری که دو یا چند تن می گذارند تا کاری انجام دهند یا تعهدی نسبت به هم یا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ایرج/irāj/

خوب روی و نیکو سیما مانند آفتاب، یاری دهنده ی آریایی ها، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ی ایرا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سامان/sāmān/

سرزمین، مکان، ترتیب و روش کاری، ثروت، توانایی، صبر، آرام و قرار، ناحیه، محل، ترتیب و روش چیزی یا کا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
منوچهر/manučehr/

بهشت روی، از تبار پهلوانی به نام منوش، به معنی «از نژاد و پشت منوش» [منوش یکی از ناموران قدیم]، ( ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فریدون/fereydun/

مظهر قدرت و پیروزی در ادبیات فارسی، نام عقل فلک هشتم در ایران باستان، به معنی «سه ایدون» یا «سه این ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
داریوش/dāruš/

دارنده نیکی، نام سه تن از پادشاهان ایرانی از سلسله ی هخامنشی، ( = دارا، دارای، داراب ) به معنی دارن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیان/ki (e) yān/

پادشاهان، بزرگان، سروران، ( به مجاز ) سروران و بزرگان، ( اَعلام ) ) کی ها، هرکدام از پادشاهان داستا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
افشین/afšin/

لقب تمامی پادشاهان اسروشنه، ( اَعلام ) ) خِیذرابن کاووس [ هجری] آخرین امیر اشروسنه، که این مقام را ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سهراب/sohrāb/

دارنده آب و رنگ سرخ، پسر رستم از تهمینه، دارنده ی آب و رنگ سرخ، سرخاب، که در توران زاده و بزرگ شد و ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
هوشنگ/hušang/

کسی که خانه های خوب فراهم می کند، آگاه، خردمند، از شخصیت های شاهنامه، به معنی کسی که منازل خوب فراه ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خسرو/xosro (w)/

پادشاه، نیک نام، نام چند تن از پادشاهان ایران، ( معرب پهلوی )، ( اَعلام ) شاه سلسله ی اشکانی: [، می ...


پسر

پهلوی، فارسی

تاریخی و کهن
بابک/bābak/

پدر، استوار، امین، پرورنده، پرورنده و پدر را گویند، ( در قدیم ) خطاب فرزند به پدر از روی مهربانی، پ ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی، کردی

تاریخی و کهن
آریا/āriyā/

آزاده، نجیب، ( اَعلام ) ) شعبه ای از نژاد سفید که از روزگاران بسیار قدیم در ایران، هند و اروپا ماند ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کوروش/kuroš/

نام بنیان گذار سلسلۀ هخامنشی، خورشید، به نقل از« یوستی» [از مستشرقین] کوروش از کلمه ی «کورو» به معن ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرامرز/farāmarz/

آمرزنده دشمن، از پیش آمرزیده، آمرزنده ( دشمن )، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) پسر رستم، که پس از کشته ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اشکان/aškān/

منسوب به اشک، نام مؤسس سلسله اشکانیان، ( اشک، ان ( پسوند نسبت ) )، منسوب به اشک که بانی و مؤسس خاند ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فرشید/faršid/

فرشیدورد، شکوه و روشنایی، شکوه خورشید، شکوه درخشان، ( مخفف فرشیدورد )، به علاوه شکوه و روشنایی، دار ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، کهکشانی
مختار/moxtār/

صاحب اختیار، برگزیده شده، گزیننده، عالی، آن که در انجام دادن یا انجام ندادنِ کاری آزاد است، صاحب اخ ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
عارف/āref/

دانا، آگاه، دانشمند، خدا شناس، ( در تصوف ) آن که از راه ریاضت و تهذیب نفس و تفکر، به معرفت خداوند د ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
سیاوش/siyāvo (a) š/

دارنده اسب نر سیاه، پسر کیکاووس، دارنده ی اسب نر سیاه، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) شاهزاده ایرانی، پس ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیروس/sirus/

کوروش، نام نوعی ابر، ( اَعلام ) از زمره ی نام های کهن ایرانی، ابرِ سیروس، ( تلفظ فرانسوی کوروش )، ب ...


پسر

فارسی، فرانسوی

تاریخی و کهن، طبیعت
آرتین/ārtin/

پاک و مقدس، عاقل و زیرک، از شخصیت های شاهنامه، نام پهلوان نامدار ایرانی، هفتمین پادشاه ماد، منسوب ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فردین/fardin/

نگهبان پارسایی و پاکی در آیین زرتشت، فروردین، فرودین، فرودین فروردین، یگانه، تنها، همچنین مخفف فرور ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
رستم/rostam/

نیرومند، پهلوان، بلند بالا، کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام، ( در فارسی باستان، گاتها و دیگر بخش های ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
جهانگیر/jahāngir/

فاتح جهان، جهان گشا، بسیار مشهور در همه ی جهان، فراگیرنده ی عالم، ( اَعلام ) ) چهارمین امپراتور گور ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سیامک/siyāmak/

دارای موی سیاه، سیاه موی، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) پسر کیومرث شاه پیشدادی که به دست دیوان کشته ش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارسلان/arsalān/

شیر درنده، ( به مجاز ) مرد شجاع و دلیر، ( ترکی )، شیر، اسد، از نام های خاص ترکی، نام پسر مسعودغزنوی


پسر

ترکی

تاریخی و کهن
یزدان/yazdān/

خداوند، ایزد، ( در ادیان ) در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن، [یزدان در اصل جمع یز ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
یکتا/yektā/

یگانه، بی نظیر، بی همتا، تنها، صمیمی، یک رنگ، بی ریا، فرد، منفرد، ( در قدیم ) ( به مجاز ) جدا، بی ن ...


دختر، پسر

فارسی، کردی

تاریخی و کهن، هنری
فیروز/firuz/

پیروز، برنده، غالب، فاتح، ( اَعلام ) [قرن اول هجری] از ایرانیان یمن، والی صنعا در زمان معاویه، که ن ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
بیژن/bižan/

شجاع، جنگجو، پسر گیو، نام پهلوان ایرانی، پسر گیو و نواده ی گودرز و رستم، که داستان دلاوری های او در ...


پسر

فارسی، پهلوی

تاریخی و کهن
سامیار/sāmyār/

ثروتمند، یاور آتش، محافظ آتش، ( سام = سبیکه ی زر و سیم، یار ( پسوند دارندگی ) ) ( به مجاز ) ثروتمند ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
اسفندیار/esfand yār/

آفریده خرد پاک، اسپندیار، ( اوستایی )، مقدس آفریده یا آفریده ی ( خرد ) پاک، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
رشید/rašid/

شجاع، دلیر، خوش قد و قامت، از نام ها و صفات خداوند، دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب، ( اَعل ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
کسرا/kasrā/

خسرو، عنوان هر یک از پادشاهان ساسانی، کسری، معرب از فارسی، نام انوشیروان پادشاه ساسانی، فرزند قباد


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
تیمور/teymur/

آهن، فولاد نام مؤسس سلسه ی تیموریان یا گورکانیان، نام سردار پادشاه بزرگ مغول، فولاد، ( اَعلام ) نام ...


پسر

ترکی، مغولی

تاریخی و کهن
سالار/sālār/

سردار سپاه، فرمانده لشکر، بزرگ، حاکم، شاه، رهبر، والی، قائد، ( در گفتگو ) دارای صفات ممتاز و برجسته ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ساسان/sāsān/

کسی که از مال و منال دنیا میگذرد، زاهد، پسر بهمن و نوه ی اسفندیار، جدّ اردشیر بابکان، سرپرست آتشکده ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نوروز/no (w) ruz/

( به مجاز ) بهار، روز نو، نام یکی از نواهای موسیقی، بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
مانی/māni/

اندیشمند، نام بنیانگذار آیین مانوی، مانی ( در لغت ) به معنی «اندیشمند» است، ( اَعلام ) [، میلادی] ب ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ستار/sattār/

آن که چیزی را پوشیده و در پرده می دارد، پوشنده، از نام های خداوند، ( اَعلام ) ستارخان از رهبران بزر ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی، کهکشانی
بردیا/bardiyā/

نام دومین پسر کوروش پادشاه هخامنشی و برادر کمبوجیه، ( در یونانی، smeydis )، ( در اوستایی ) به معنای ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سروش/soruš/

فرشته ی پیام آور، فرشته، پیامی که از عالم غیب برسد، الهام، ( به مجاز ) پیام آور، ( در قدیم ) جبرائی ...


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرشیا/aršiyā/

تخت و اورنگ پادشاهان، ( در زند و پازند ) تخت و اورنگ شاهان، گاه، تخت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
پیام/payām/

خبر، پیغام، وحی، الهام، مطلبی که به شکل کلام، نوشته یا نشانه ای از فرد یا گروهی به فرد یا گروه دیگر ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مظفر/mozaffar/

کامروا، پیروز، غالب، موفق، با پیروزی و موفقیت


پسر

عربی

تاریخی و کهن
کیومرث/ki (a) yomars/

زنده ی فانی، زنده ی گویا، ( = گیومرت )، [جزء اول «گیو» و «گیه» به معنی جان و زندگی است و جزء دوم «م ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سام/sām/

آتش، از شخصیتهای شاهنامه، به معنی سیاه، نام خانواده ای ایرانی، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) ایرانی نوا ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
اسکندر/eskandar/

به معنی یاوری کننده مرد، نام شاه مقدونی که ایران را تسخیر کرد، ( اَعلام ) ) اسکندر ( = اسکندر مقدون ...


پسر

عبری، یونانی

تاریخی و کهن
کیارش/kiyāraš/

پادشاه و شهریار دلیر، نام دومین پسر کیقباد پادشاه کیانی، از شخصیت های شاهنامه، ( از کی، آرش )، در ا ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
عثمان/osmān/

بچه مار، بچه اژدها، نام خلیفه سوم، جوجه هوبره، ( اَعلام ) ) عثمان ابن عفان [قرن اول هجری] سومین خلی ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
اردشیر/ardešir/

آن که حکومت مقدس دارد، شهریاری و پادشاهی مقدس، کسی که دارای چنین شهریاری است، ( اَعلام ) ) ( در شاه ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
فریبرز/faryborz/

دارای قامت شکوهمند و زیبا، دارنده ی فرّ بزرگ، بزرگ فره، شکوه فره، ( اَعلام ) ( در شاهنامه ) پسر کیک ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیر ارسلان/a.-arsalān/

( به مجاز ) امیر و پادشاه شجاع و دلیر، ( اَعلام ) امیر ارسلان رومی پسر پادشاه روم و قهرمان داستان م ...


پسر

ترکی، عربی، فارسی

تاریخی و کهن
صدرا/sadrā/

بالا برنده، ارج دهنده، بلندمرتبه، والامقام، نام حکیم و فیلسوف ایرانی معروف به ملاصدرا، ( صدر، ا ( پ ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
اسد/asad/

شیر درنده، برج پنجم از برج های فلکی، ماه مرداد، شیر، کنایه از شجاعت و بی باکی، ( اَعلام ) نام چند ت ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
کاوه/kāve/

از شخصیتهای شاهنامه، ( = گاودرفش )، عَلَم و رایَت گاو، ( اَعلام ) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگ ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
رهام/rohām, rohhām/

نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...


پسر

فارسی

پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت
اهورا/ahurā/

وجود مطلق و هستی بخش، بی همتا، به لغت اوستا وجود مطلق و هستی بخش اهورا مزدا هستی بخش بی همتا و خالق ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
فرخ/farrokh/

خجسته، مبارک، فرخنده، از شخصیتهای شاهنامه، خجسته و مبارک و فرخنده، ( در قدیم ) خوشبخت و کامیاب، بزر ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
کیانوش/kiyānuš/

از شخصیتهای شاهنامه، بزرگ جاودان، بزرگ جاویدان، [از واژه ی اوستایی «کوئی» = بزرگ، گرامی، اَنوش = بی ...


پسر، دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آرسام/ārsām/

آرشام، نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، گونه ای دیگر از واژه ی آرشام ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ابوبکر/ābubakr/

نام خلیفه اول و جانشین پیامبر ( ص ) و پدر عایشه همسر پیامبر ( ص )، پدر بَکر، ( اَعلام ) ) ابوبکر: ( ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
مهراب/mehrāb/

دارنده ی جلوه آفتاب و کسی که تابش مهر دارد، نام یکی از پادشاهان کابل، دارنده ی جلوه ی آفتاب و کسی ک ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
قهرمان/qahre(a)mān/

کُهرمان، پهلوان، آن که در کار دشوار و مهمی مثل ورزش یا جنگ تلاش زیادی کرده و به شهرت رسیده است، دلا ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
نورالدین/nuroddin/

نورِ دین، روشنایی و فروغ دین، ( اَعلام ) ) نورالدین ( = محمّدابن حسن ) رییس اسماعیلیان الموت [، قمر ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
تورج/turaj/

نام پسر فریدون پادشاه پیشدادی، ( اَعلام ) نام پسر بزرگ فریدون، همان تور که توران منسوب به اوست، چنا ...


پسر

فارسی، پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن
اسحاق/eshāq/

خندان، نام پسر حضرت ابراهیم ( ع ) و ساره ( سارا ) از جمله پیامبران بنی اسرائیل، ( عبری ) ( اَعلام ) ...


پسر

عبری

مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن
آرشام/āršām/

نیرومند، قوی هیکل، پسر آریامنه و پدر ویشتاسپ از خاندان هخامنشی، دارای زور خرس، خرس نیرو، ( اَعلام ) ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شاپور/šāpur/

شاه پور، پسر شاه، شاهزاده، از شخصیت های شاهنامه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) نام چند پهلوان ایرانی، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرسام/a.-sām/

ترکیب دو اسم امیر و سام ( فرمانروا و آتش )، از نام های مرکب، امیر و سام


پسر

فارسی، عربی، اوستایی

تاریخی و کهن
نریمان/narimān/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پدر سام جد رستم پهلوان شاهنامه، ( = نیرم )، به معنی نر منش، مرد سرشت و دلی ...


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
رامتین/rāmtin/

نوازنده، نام یکی از نوازندگان در زمان ساسانیان، ( = رامسین، رامین )، سازنده، ( اَعلام ) نام شخصی که ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
سردار/sardār/

فرمانده یک گروه نظامی، پیشوا، رهبر، ( در نظام ) فرمانده یک گروه یا یک دسته ی نظامی، عنوانی احترام آ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
فاروق/fāruq/

تمیز دهنده و فرق گذارنده، از صحابه ی پیامبر اسلام، ( اَعلام ) ) لقب عمرابن خطاب ( خلیفه ی دوم )، ) ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
قباد/qobād/

محبوب، دانا، شاه محبوب، سرور گرامی، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) پهلوان ایرانی، پسر کاوه و برادر قار ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
صلاح الدین/salāhoddin/

موجب نیکی آیین، موجب نیکی دین و آیین، ( اَعلام ) صلاح الدین ایوبی: ( = یوسف ابن ایوب ) [، قمری] سلط ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
آریانا/āriyānā/

منسوب به آریا، آریایی، ( اَعلام ) ) نامی است که جغرافی دانان یونانی به قسمتی از ایران یعنی سرزمین آ ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
داراب/dārāb/

دارنده، شان و شکوه، ( اَعلام ) ) ( در شاهنامه ) شاه ایران از سلسله ی کیانی، پسر بهمن و همای، که ماد ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر