اسم با حرف د - صفحه 3

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

دین محمد

دین ( فارسی ) + محمد ( عربی )، دارای دین محمد ( ص )، نام یکی از پادشاهان ازبک


پسر

فارسی، عربی
دینه/dine/

نام دختر یعقوب ( ع ) و خواهر یوسف ( ع )، انتقام یافته


دختر

عبری

مذهبی و قرآنی
داننده/dānande/

دانا، استاد، ماهر، آگاه به امری، دارنده ی علم و توانایی، ماهر حاذق، واقف و آگاه به امری


پسر

فارسی
دل آگاه/del āgāh/

دانا و هوشیار، عاقل و دور اندیش، بیدار، ( در قدیم ) ( به مجاز ) دارای معرفت، هشیار، دانا


دختر

فارسی
دلخوش/del khoš/

مسرور، شادمان، خرم، شاد، خوشحال، راضی، ( به مجاز ) شادمان و خرسند، ( در قدیم ) با شادمانی و خرسندی


دختر

فارسی
دهناد/dehnad/

نظم و ترتیب


پسر

فارسی
دوستدار/dust dār/

دوستار، خیرخواه، یار مهربان، خواهان، ( = دوستار )، ← دوستار


پسر

فارسی
دیده/dide/

آنچه دیده شده است، ( مجاز ) چشم، نگاه، نظر، دید


دختر

فارسی
دین دار/din dār/

کسی که دارای دین و آیینی باشد، متدین، متدین بدین اسلام، متقی، با تقوی، آن که به مبانی دینی اعتقاد د ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دائمه/dā’me/

همیشگی، جاویدان


دختر

عربی
داد بین/dād bin/

نگرنده از روی عدل و داد، ( در قدیم ) حق بین، ( اَعلام ) نام حکیمی پارسی در عهد پادشاهان پیشدادی


پسر

فارسی
دادار/dādār/

داد دهنده، دادگر، عادل، بخشاینده، آفریننده، آفریدگار، یکی از نام ها و صفات باری تعالی، ( در قدیم ) ...


پسر

فارسی
داریس/dāris/

صورت دیگر نام داریوش به معنی دارنده ی نیکی، صورتی دیگر از کلمه داریوش به معنی دارنده ی نیکی، داریوش


پسر

فارسی
داعی/dāei/

دعاکننده، طلب کننده، خواهنده، کسی که مردم را به دین و مذهب خود دعوت کند، دعاگو، دعوت کننده، ( در حق ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
در تاج/dartāj/

گل آفتاب گردان، ( در عربی ) عین الشمس، ( در انگلیسی ) sun flower


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، گل
درا/dor®ā/

منسوب به در، ( مجاز ) قیمتی و گران قیمت، ( در = مروارید، لؤلؤ، ا ( پسوند نسبت ) )، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
درستی/dorosti/

نام دختر انوشیروان پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
درفش/de(a)rafš/

علم، پرچم، درفش کاویانی در داستان های ملی ایران، پرچمی که کاوه از پیشبند چرمین خود ساخت و مردم در ز ...


پسر

عربی، پهلوی

تاریخی و کهن
دره/dorre/

مروارید بزرگ، یک دانه مروارید


دختر

عربی
درود/dorud/

سلام، ثنا، ستایش، نیایش، دعا، رحمت، سلام و آفرین، سلام و آفرین بر تو ( شما ) باد


پسر

فارسی
دژار/dazhar/

دزار، بنا، معمار


پسر

فارسی
دسپینا/despina/

ملکه دسپینا، دختر کالوژان و همسر مسیحی اوزون حسن


دختر

لاتین
دعبل/deebal/

ماده شتر نیرومند، نام یکی از شاعران شیعه، ( اَعلام ) دِعبل خزاعی [، قمری] شاعر شیعی عرب، که شعرهایی ...


پسر

عربی
دل آرای/del ārāy/

دل آرا، محبوب، معشوق، ( = دل آرا )، ← دل آرا


دختر

فارسی
دل بیدار/del bidār/

آگاه، بیدار دل، روشن ضمیر


دختر

فارسی
دل آرام

آرامش دهنده قلب، تسکین دهنده دل، موجب آرامش و آسایش خاطر، محبوب، معشوق


دختر

فارسی
دلال/dalal/

ناز و کرشمه


پسر

فارسی
دلان/delān/

منسوب به دل، ( مجاز ) از جنس روح و جان، [دل= ( به مجاز ) نماد درونی ترین بخش وجود یا عمق جان که نشا ...


دختر

فارسی
دل آویز/del āviz/

( به مجاز ) پسندیده، زیبا و دلنشین، محبوب، مطلوب، خوشبو، خوب، زیبا، دلنشین


دختر

فارسی
دلپذیر/del pazir/

دل پسند، دلخواه، پسندیده، مرغوب، آنچه انسان بپسندد و به آن دل ببندد، مطبوع


دختر

فارسی
دلجو/del ju/

دلخواه، پسندیده، شایسته، نوازش کننده، تسلی دهنده، مهربان، ( به مجاز ) خوب، زیبا پسندیده، ( در قدیم ...


دختر

فارسی
دلربا/delroba/

رباینده دل


دختر

فارسی
دلستان/delsetān/

دل ستاننده، دلربا، دلبر، دلکش، معشوق، محبوب، بسیار زیبا و جذاب، نوعی عقیق


دختر

فارسی
دلگشا/del gošā/

شادی آفرین و فرحبخش، ( در موسیقی ایرانی ) رِنگی در دستگاه سه گاه، ( در تصوف ) صفت فیاضی و فتاحی خدا ...


دختر

فارسی

هنری
دلکش/del kesh/

جذاب، خوب، و زیبا، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی


دختر

فارسی

هنری
دها/dahā/

جودت رأی، زیرکی و کاردانی، تیزهوشی، هوشمندی، ( عربی ) ( در قدیم ) زیرکی


پسر

عربی
دوستار/dustār/

یار، رفیق، دوستدار، دارای علاقه، علاقه مند


پسر

فارسی
دیبارخ/d.-rokh/

دیباروی، که چهره ای دارد چون دیبا از لطافت و زیبائی، دیباچهر، ( = دیباچهر )، ← دیباچهر


دختر

فارسی
دین به/din beh/

دین بهتر، کیش و آیین برتر، دینِ بهتر، کیش و آیینِ برتر، ( در قدیم ) دین زرتشتی، ( در قدیم ) ( به مج ...


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
دیهیم/deyhim/

تاج، کلاهِ زرنشان، نوعی از گل آذین مانند آذین خوشه ای که گل های آن در یک سطح قرار دارد، ( مجاز ) سل ...


پسر

یونانی

طبیعت، گل
داتان/datan/

مربوط به چشم، نام یکی از رؤسای یهود


پسر

عبری
دادآفرید/dād āfarid/

آفریده شده بر مبنای عدل و داد، یکی از لحن های قدیمی موسیقی، یکی از نام های خدای تعالی، از داد آفرید ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادآفرین/dād āfarin/

آن که عدالت ایجاد کند، از نام ها و صفات باری تعالی، یکی از گوشه های موسیقی، ( در قدیم ) پدید آورنده ...


پسر، دختر

فارسی

هنری
دادران/dadran/

عدل ورزنده، عدالت گستر


پسر

فارسی
داران/daran/

عربی دنیا و آخرت


پسر

فارسی
دارین/dāreyn/

منسوب به درخت


پسر

فارسی
دارینه/darine/

نام روستایی در نزدیکی سقز


دختر

فارسی
دانژه/danzhe/

غنچه گل نیمه باز


دختر

کردی
داو/dav/

قاضی، خداوند، هر یک از اشخاصی که طرفین دعوا برای حل اختلافات به طریقه غیررسمی انتخاب می کنند


پسر

فارسی
داوید/david/

داوود


پسر

عبری
دایا/dāyā/

( در زند و پازند ) زر سرخ و طلا، ( در عربی ) ذَهب


پسر

یونانی
درجان/dorjan/

مروارید جان


دختر

کردی، عربی
درفام/dor fām/

مانند در، به رنگ مروارید و لؤلؤ، ( مجاز ) زیبارو، ( عربی ـ فارسی ) ( در = مروارید، لؤلؤ، فام ( پسون ...


دختر

فارسی، عربی
دُرفام

مانند در درآسا دُرمانند به رنگ دُر


دختر

فارسی
درنیان/dorniyan/

مانند مروارید، گرانبها، ارزشمند


دختر

فارسی
درة التاج

مرواریدی که بر تاج نصب کنند


دختر

عربی
دروار/dor vār/

مانند در، هچون در، ( عربی ـ فارسی ) ( دُر + وار ( پسوند شباهت ) ) ( = دُرسا )، دُرسا، در ( عربی ) + ...


دختر

فارسی، عربی
دریا دل/d.-del/

مرد بسیار بخشنده و باگذشت، دلیر، با سخاوت، ( به مجاز ) شجاع و قوی، دارای بردباری و گذشت و وارستگی و ...


پسر

فارسی
دریاس/deryas/

شیر


پسر

فارسی
دریس/doris/

مانند مروارید گرانبها و با ارزش


دختر

فارسی
دریم

پرگوشت، خوش اندام


دختر، پسر

عربی
دزیره/dezire/

دختر فرانسوا کلاری تاجر حریرفروش مارسی


دختر

فرانسوی
دلارا

دل آرا


دختر

فارسی
دلگون/del gon/

مانند دل، مرکب از دل+ گون ( مانند )


دختر

فارسی
دلوار/delvar/

دلاور، دلیر، بی باک، نام شهری در استان بوشهر، محل تولد رئیس علی دلواری مبارز و وطن پرست شجاع ایرانی


دختر

فارسی
دمن

دامنه کوه یا پهنه دشت


دختر

فارسی
دمور/damor/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه افراسیاب


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
دمیر/demir/

محکم، قدرتمند، استوار


پسر

ترکی
دنیس

نام یکی از پادشاهان یونان که افلاطون مدتی در دربار او بود


دختر، پسر

یونانی
دهما/dehma/

پارسا، پرهیزکار


دختر

فارسی
دوریس/doris/

دختر اقیانوس


دختر

یونانی
دوستعلی

دوست ( فارسی ) + علی ( عربی ) دوستدار علی


پسر

فارسی، عربی
دومان/duman/

مه، غبار


دختر، پسر

ترکی

تاریخی و کهن
دیا/diya/

نور چشم


دختر

کردی
دیباج/dibāj/

دیبا، پارچه ابریشمی، ( معرب از فارسی ) ( = دیبا و دیباه )، ← دیبا


پسر

عربی
دیمه/dime/

روی، رخسار، چهره، روشنی، روی و رخساره، روشنی باران و شبنم، ( در کردی ) نیز چهره


دختر

کردی، عربی
دینور/dinvar/

دیندار، متدین، مومن، ( دین، ور ( پسوند دارندگی ) )، مؤمن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با داسم دختر با د