اسم با حرف خ

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

خدیجه/xadije/

خیر و برکت، مهربانی، زیبایی، نام همسر پیامبر اسلام ( ص )، خدیجه در لغت به معنی السحاب ( ابر باران ز ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خلیل/xalil/

دوست، دوست یک دل، لقب حضرت ابراهیم ( ع ) در قرآن کریم، لقب ابراهیم ( ع )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خاور/xāvar/

مشرق، ( مخففِ خاوران ) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است


دختر

فارسی
خسرو/xosro (w)/

پادشاه، نیک نام، نام چند تن از پادشاهان ایران، ( معرب پهلوی )، ( اَعلام ) شاه سلسله ی اشکانی: [، می ...


پسر

پهلوی، فارسی

تاریخی و کهن
خورشید/xoršid/

ستاره مرکزی منظومه شمسی، آفتابِ درخشان، ( به مجاز ) زیبارو، ( در نجوم ) کره ی سوزان، جرم مرکزی منظو ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خیرالله/xeyrollāh/

خیرالهی، نیکویی خدا، نیکی خداوند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خالد/xāled/

جاودان، پاینده، همیشگی، ( در قدیم ) پاینده و جاوید، ( اَعلام ) ) خالد ابن اسعد [قرن اول هجری] صحابی ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خاطره/xātere/

یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر، اتفاقی که در گذشته افتاده و در ذهن شخص باقی مانده است


دختر

عربی
خضر/xezr/

نام یکی از پیامبران، ( اَعلام ) ) پیامبری که بنا به روایات با شستشو در چشمه ی آب حیات عمر جاودان یا ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خلف/khalaf/

جانشین، فرزند صالح، شایسته، صالح، ( به مجاز ) پیروی کننده از پدر در اخلاق و کردار، ( در قدیم ) فرزند


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خرامان/xa (o) rāmān/

آن که با ناز و تکبر راه می رود، عشوه کنان، دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز


دختر

فارسی
خشایار/xašāyār/

دلیر، نیرومند، نام دو تن از پادشاهان هخامنشی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان هخامنشی ) خشایارشای اول ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خجسته/xojaste/

مبارک، سعادتمند، خوشبخت، گل همیشه بهار، فرخنده، ( در موسیقی ایرانی ) گوشه ای در دستگاه نوا، کامروا، ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، گل، هنری
خلیل الله/khalilollāh/

دوست خداوند، لقب حضرت ابراهیم ( ع )، دوست خدا، ع خلیل، لقب ابراهیم ( ع )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خالق/xāleq/

آفریننده، از نام ها و صفات خداوند، آن که کسی یا چیزی را پدید می آورد، به وجود آورنده، از نام های خد ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خزال/khazāl/

با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه می رود


دختر

عربی
خیرالنسا/xeyronnesā/

بهترین زنان، لقب حضرت فاطمه ( ع )، ( عربی )، بهترینِ زنان، ( اَعلام ) عنوانی برای حضرت فاطمه ( س ) ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خرم/khorram/

فرخنده، مبارک، سرسبز و با طراوت، شاد، خوشحال، خوب، خوش


پسر

فارسی
خیزران/xeyzarān/

نام مادر امام محمد تقی ( ع )، نوعی نی مغزدار با ساقه ای محکم و بلند، ( اَعلام ) نام مادر امام محمّد ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی، طبیعت
خلود/kholud/

همیشه باقی ماندن، جاودانگی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خیام/khayyām/

خیمه، چادر دوز، خیمه فروش، نام حکیم عمر خیام نیشابوری فیلسوف، ریاضی دان، منجم و شاعر نامدار ایران، ...


پسر

عربی

تاریخی و کهن
خالده/xālede/

مونث خالد، جاودان، پاینده، همیشگی، ( مؤنث خالد )، خالد، مؤنث خالد، جاوید


دختر

عربی
خضرا/xazrā/

آبی، کبود، نیلگون، ( مؤنث اخضر )، به معنی سبز، و آبی و سبز، سبزه زار، چمن زار، سبز، سبزه وار


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ختن/khotan/

زیباروی، نام گونه ای از آهوان، ( اعلام ) شهر و واحهای در جنوب باختری منطقه خودگردان سین کیانگ اویغو ...


دختر

فارسی

طبیعت
خاتم/khātam/

نقش و طرح های تزیینی، آخرین، ( در صنایع دستی )، نقوش و طرح های تزیینی روی چوب، ( در قدیم ) انگشتر، ...


پسر

فارسی
خوشیار/khoš yār/

دوست و یار شاد، دوست و یار شاد و شادمان


پسر

فارسی
خشنود/khošnud/

خوشحال و راضی، ( در قدیم ) قانع


پسر

فارسی
خلیل الرحمان/khalilolrahmān/

ترکیب دو اسم خلیل و رحمان ( دوست و مهربان )، ( = خلیل الله )، ( خلیل الله


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خلیله/khalile/

دوست خالص، ( مؤنث خلیل )


دختر

عربی
خوب چهر/khub čehr/

خوش صورت، زیبا، دارای سیمای زیبا


دختر

فارسی
خزر/khazar/

زیبا و با طراوت مثل دریا، ( اَعلام ) ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان ر ...


دختر

ترکی، فارسی، عربی

تاریخی و کهن، طبیعت
خوشه/xuše/

تعدادی دانه، میوه یا گل که به محور متصل باشند، ( در نجوم ) دسته ای از ستارگان، سنبله، تعدادی دانه م ...


دختر

فارسی

طبیعت
خطیب/khatib/

سخن ران، آن که در سخنرانی مهارت دارد، آن که خطبهی نماز جمعه را میخواند، ( اعلام ) ) عبدالجواد خطیب ...


پسر

عربی
خوش روز/khoš ruz/

دارای زندگی راحت، دارای زندگی راحت و بارفاه


پسر

فارسی
خانم گل/khanum-gol/

خانمی که از زیبایی و لطافت چون گل است، خانم ( ترکی ) + گل ( فارسی ) خانمی که از زیبایی و لطافت چون ...


دختر

ترکی، فارسی

گل
خانوم

خانم، کلمه خطاب به زنان و دختران، زن بزرگ زاده و شریف، خاتون، به صورت پسوند و پیشوند همراه با بعضی ...


دختر

ترکی
خاوین

پاک سرشت


پسر

کردی
خدا نظر

کسی که نظرکرده خداست


دختر

فارسی، عربی
خداکریم

خدا ( فارسی ) + مراد ( عربی ) نام یکی از سرداران کریمخان زند


پسر

فارسی، عربی
خدیجه زهرا/khadije-zahra/

ترکیب دو اسم خدیجه و زهرا ( برکت و روشن تر )


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
خردادبرزین

نام پزشکی ایرانی در دربار خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
خردیار/kharad yār/

خردمند، دارنده خرد، ( خَرد، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارنده ی خَرد، خَردمند


پسر

فارسی
خرسند/khorsand/

شادمان، خوشحال، قانع، خشنود، راضی و قانع


پسر

فارسی
خرم بانو

بانوی شاد و خوشحال


دختر

فارسی
خرم گل

آن که چون گل خرم و با طراوت است


دختر

فارسی
خرمچهر/khorram-chehr/

آن که چهره ای شاداب و با طراوت دارد


دختر

فارسی
خرمدخت/kh.-dokht/

دختر شاد و خرم و با طراوت، زن شاداب، ( به مجاز ) زیبارو، دختر شاد و با طراوت


دختر

فارسی
خرمشاد/kh.-šād/

ترکیب دو اسم خرم و شاد ( فرخنده و خوشحال )، شادان، بسیار شاد، با طراوت و شاداب


پسر

فارسی
خرمناز/khorram-naz/

زیبا و با طراوت


دختر

فارسی
خزرناز/kh.-nāz/

دختری زیبا و قشنگ از قوم خزر، [ ( خزر، ناز = ( در گفتگو ) قشنگ، زیبا، ( در قدیم ) فخر و مباهات، متن ...


دختر

فارسی

طبیعت
خسروداد/khosro dad/

داده پادشاه


پسر

فارسی
خسروزاد/khosro zad/

زاده پادشاه


پسر

فارسی
خسروشاد/xosro (w) šād/

پادشاهِ شادمان، پادشاه شاد و خرم


پسر

فارسی
خلیل محمد/kh.-mohammad/

ترکیب دو اسم خلیل و محمد ( دوست و ستوده )، از نام های مرکب، خلیل و محمّد


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خندان چهر

آن که چهره ای خندان و متبسم دارد


دختر

فارسی
خندان گل

آن که چون گل شاداب و باطراوت است


دختر

فارسی
خوردیس/khordis/

مانند خورشید، درخشان


دختر

فارسی
خورسان

مانند خورشید


دختر، پسر

فارسی
خورشید بانو

مرکب از خورشید + بانو ( ملکه )


دختر

فارسی
خورشیددخت

مرکب از خورشید + دخت ( دختر )


دختر

فارسی
خورشیدمهر/khorshid-mehr/

آن که مهر و محبتی چون خورشید دارد


دختر

فارسی

طبیعت
خوروش/xorvaš/

تابان و درخشان چون خورشید، خورشید وش، ( = خورشید وش )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
خوش زاد/khoš zād/

دارای اصل و نژاد نیکو، نکوزاد


پسر

فارسی
خوشچهر/khosh chehr/

آن که چهره ای زیبا و خوشایند دارد


پسر

فارسی
خوشناز/khosh-naz/

زیبا و با کرشمه


دختر

فارسی
خوشناو/khošnāv/

خوشنام، نیک نام، ( کردی )، نوعی انگور سیاه دانه بزرگ، ( اعلام ) نام یکی از طوایف کرد در ناحیهی چقلا ...


پسر

کردی
خوشین/khoshin/

خوش و زیبا


دختر

فارسی
خیرعلی

خیری که از علی ( ع ) رسیده است، آن که خبر و نیکی اش چون خیر و نیکی علی ( ع ) است


پسر

عربی
خابان/khaban/

نام سردار ایرانی در زمان رستم فرخزاد


پسر

فارسی
خاتونک/khatonak/

بانوی کوچک، نام روستایی در نزدیکی شیراز، خاتون ( بانو ) + ک


دختر

فارسی
خاره

خارا


دختر

فارسی
خاطرآسا/khater-asa/

آسایش دهنده خاطر، خاطر ( عربی ) + آسا ( فارسی ) آسایش دهنده خاطر


دختر

فارسی، عربی
ختمی

گیاهی علفی، پایا، و زینتی از خانواده پنیرک که گلهای درشت دارد


دختر

عربی
خجسته لقا/kh.-leqā/

آن که چهره ای فرخنده و مبارک دارد، ( مجاز ) زیبارو، خجسته ( فارسی ) + لقا ( عربی ) خوش سیما، خوشرو


دختر

فارسی، عربی
خداداد/khoda-dad/

عطا شده از سوی خداوند


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
خدادوست

دوستدار خداوند


پسر

فارسی
خداطلب

خدا ( فارسی ) + طلب ( عربی ) خداجو


پسر

فارسی، عربی
خدایار/khoda yar/

آن که خداوند یار اوست


پسر

فارسی
خرداد/khordād/

کمال، درستی، ماه سوم از سال خورشیدی، ماه آخر بهار، [قدیمی] روز ششم از هر ماه خورشیدی، ( پهلوی، harv ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی
خرداد پرویز

نام یکی از پادشاهان ساسانی


پسر

فارسی
خرزاد

خورزاد، نام یکی از پسران خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی
خرشا/khorsha/

خورشید، آفتاب، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر خراد از سرداران ‏خسروپرویز پادشاه ساسانی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
خرم بهار

آن که چون بهار خرم و با طراوت است، نام دختر فتحعلی شاه قاجار


دختر

فارسی
خشاش/khashash/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خشایارشا/khashayar sha/

شاه دلیر نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، مرکب از خشیه به معنای شاه و ارش به معنی مرد دلیر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خشنواز

تحریفی از نام پادشاه هیاطله


پسر

فارسی
خنجست/khanjast/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری در زمان هرمز پسر انوشیروان پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
خوارزم/khārazm/

به معنای زمین درخشان، ناحیه ای از ایران قدیم که اکنون جزو ازبکستان است، ( اوستایی، خوائیریزَم )


پسر

اوستایی

تاریخی و کهن
خوبان/khuban/

خوب ها، زیبارویان، پسندیده ها، منسوب به خوب


دختر

فارسی
خوتکا/khutka/

نام نوعی پرنده، پرنده ای از نوع مرغابی


دختر

گیلکی

پرنده
خورشیدرخ/khorshid-rokh/

آن که چهره اش چون خورشید می درخشد


دختر

فارسی

کهکشانی
خورشیدفر/khorshid-far/

آن که شکوه و جلالی چون خورشید دارد


دختر

فارسی

طبیعت
خورشیدکلاه

آن که تاج پادشاهی چون خورشید بر سر او می درخشد


دختر، پسر

فارسی
خوزان/khozan/

نام پهلوانی ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی


پسر

فارسی
خوشنود

خشنود


پسر

فارسی
خستو/kha(o)stu/

کسی که به امری اقرار و اعتراف می کند، مقر، معترف، اقرارکننده


پسر

فارسی
خوش چهره/khoš čehre/

زیبا، خوب روی، خوش صورت، دارای چهره ی زیبا و قشنگ


دختر

فارسی
خبیر/khabir/

آگاه، دانا، از نام های خداوند تعالی، واقف، مطّلع


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
خرم دل/kh.-del/

شاد، شادان، خوش دل


دختر

فارسی
خروشان/khorušān/

خروشنده، فریاد کنان، نالان، آن که خروش بر می آورد، ( به مجاز ) پر تلاطم و پر سر و صدا و جوشان


پسر

فارسی



انتخاب نوع اسم

انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسر با خاسم دختر با خ