95 1578 100 1 تاویلمترادف تاویل: بیان، تبیین، تشریح، توجیه، تعبیر، تفسیر، توضیح، شرح، بیان کردن، تفسیر کردن، تعبیر کردن معنی تاویل در لغت نامه دهخدا تأویل. [ ت َءْ ] (ع مص ) تأویل چیزی را بچیزی ، بازگرداندن آن. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). بازگشت کردن از چیزی. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). برگرداندن بچیزی. (فرهنگ نظام ). مشتق از «اول »است که در لغت بمعنی رجوع است. (کشاف اصطلاحات الفنون ). و منه قولهم فی الدعاء للمضل : «اول اﷲ علیک ؛ ای رد علیک ضالتک ». (اقرب الموارد). ج ، تأویلات. || تأویل سخن ؛ تدبیر و تقدیر و تفسیر آن. (از اقرب الموارد). تأویل کلام ؛ بیان کردن آنچه کلام بدان بازمیگردد. (منتهی الارب ). در اصطلاح ، گردانیدن کلام از ظاهر بسوی جهتی که احتمال داشته باشد. و گویند که تأویل مشتق از «اول » است پس تأویل گردانیدن کلام باشدبسوی اول و بیان کردن از عبارتی بعبارت دیگر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). آنچه معنی با وی گردد. (مهذب الاسم-اء) (السام-ی ف-ی الاسام-ی ). تفسیر کردن. (زوزنی ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بیان معنی کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آنها باشد. مثال : من هرچه می گویم فلان به چیز دیگر تأویل می کند. (فرهنگ نظام ). توجیه ، وجه : اداکرده باشم امانت را بی شکستن عهد و بی تأویل. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 317). هر زنی که در عقد من است یا بعد از این در عقد من خواهد آمد، مطلقه است بسه طلاق و در این که گفتم معما و تأویل نیست بهیچ مذهب از مذاهب. (تاریخ بیهقی ایضاً ص 318). بهیچ تأویل حلاوت عبادت را آن اثر نتواند بود که مهابت شمشیر را. (کلیله و دمنه ). در احکام مروت غدر به چه تأویل جایز توان داشت. (کلیله و دمنه ). چون مزاج این باشد به چه تأویل خردمند بدان واثق تواند بود. (کلیله و دمنه ).نباید که بر کس درشتی کنی چو خود را به تأویل پشتی کنی.(بوستان ). || تأویل در نزد علمای علم اصول مرادف تفسیر است و بقولی تأویل ظن بمراد و تفسیر قطع بدان است چنانکه مثلاً هرگاه لفظ مجملی را بدلیل ظنی چون خبر واحد بیان کنند آنرا مؤول خوانند و هرگاه آنرا بدلیل قطعی بیان کنند مُفَسَّر گویند. و توان گفت تأویل اخص از تفسیر است. (از کشاف اصطلاحات الفنون چ احمد جودت ج 1 ص 99). رجوع به تفسیر شود. جرجانی آرد: در شرع بازگرداندن لفظ از معنی ظاهر بمعنی احتمالی آن است بشرط آنکه محتمل را موافق کتاب و سنت بیابند مانند قول خدای تعالی : «یخرج الحی من المیت » اگر بدان بیرون آوردن پرند ... تأویل نهادن را بخوانید. معنی تاویل به فارسی تاویلبازگشت کردن ازچیزی، بازگردانیدن، تعبیرکلام( مصدر ) ۱- باز گردانیدن بازگشت دادن . ۲- تفسیر کردن بیان کردن . ۳- ( اسم ) شرح و بیان کلمه یا کلام بطوری که غیر از ظاهر آن باشد تعبیر. جمع : تاویلاتتره ایست بستانی خوشبو . تاویل نهادنتوجیه یا بهانه و عذر آوردن تاویل کردنبیان کردن و شرح و تفسیر نمودن و ترجمه کردن . اهل تاویلاهل باطن تاویلات را بخوانید. معنی تاویل در فرهنگ فارسی عمید تاویل۱. گردانیدن کلام و برخلاف ظاهر معنی کردن آن.۲. تعبیر و تفسیر خواب.۳. توجیه. تاویل در دانشنامه اسلامی تاویلبرگرداندن لفظ از معنای ظاهری اش را تأویل گویند. تأویل در دو علم اسلامی به کار رفته است: ۱. در علوم قرآنی ۲. در فقه. از آن به مناسبت در بابهای جهاد، تجارت، رهن، عتق و قضاء سخن رفته است.تأویل مشتق از لفظ «اول» و به معنی بازگرداندن است. اگر گفته شود فلان چیز را تأویل کرده یعنی آن را به اصل اول خود بازگردانده است. ← تأویل در علوم قرآنیبرای اطلاع بیشتر به مقالات ذیل رجوع شود:تاویل الحدیثتاویل حدیثیتاویل عرفانیتاویل فلسفیتاویل قرآنتاویل قرآنیتاویل کلامیتاویلتأویل، اصطلاحی در علوم قرآنی و در تعبیر عام اصطلاحی است در مطالعات مربوط به فهم نصوص به معنای نوع خاصی برداشت از متن که به نحوی بر خلاف ظاهر متن باشد. قدما این واژه را با تفسیر قرآن مترادف و از این روی تمام آیات قرآن را دارای تأویل می دانستند. اما متأخرین آن را به معنای خلاف ظاهر دانسته، آیاتی خاص را دارای تأویل معرفی می کنند.واژه تاویل از ریشه «أ- وـ ل» و به معنای پیش یا وضعیت پیشین را بازگرداندن یا بازگشتن به اول است. آنجا که تاویل درباره فهم چیزی به کار رود ناظر به بازگردان چهره بیرونی به معنای درونی است که به گونه های مختلف در قران کریم دیده می شود مانند تاویل خواب به معنایی که در پس رویا نهفته است(نک: یوسف/۶۱۲؛ کهف/۱۸ / ۷۸۹ و ۸۲) در کاربردی فراتر، مقصود از تاویل فرا بردن یک دال از معنایی ظاهری به معنایی دور از ظاهر است که تصور می شود مهم تر از معنای ظاهر و پیش از معنای ظاهر مقصود گوینده بوده است. برخی قرآن پژوهان معاصر در توضیح معنای تأویل آورده اند: «هر لفظ یا عملی که متشابه باشد، وقتی برای آن، توجیه خردپسندی وجود داشته باشد، این توجیه، تأویل آن لفظ یا عمل خواهد بود. شخص تأویل کننده، هنگامی که برای سخن متشابه معنای معقولی را بیان می دارد، در حقیقت مهار لفظ را به دست می گیرد و آن را به سوی معنای درستی که ارائه می دهد، باز می گرداند، به همین خاطر در نیکو نشان دادن عملی که شبهه انگیز است نیز واژه تأویل کاربرد دارد همان گونه که در داستان حضرت خضر و موسی ـ علیهما السلام ـ کلمه تأویل در ضمن آیات شریف قرآن مجید آمده است: ... فهرست تاویلتاویل (ابهام زدایی) را بخوانید. تاویل در دانشنامه آزاد پارسی تأویل (interpretation)به طور کلی عبارت است از معنابخشیدن به چیزی از دیدگاه شخصی. مغز ما از حواسمان اطلاعات خام می گیرد و به کمک تجربه های پیشین به آن ها معنا می بخشد. زبان غالباً به تفسیر و تعبیری خاص نیازمند است، به ویژه اگر مبهم و دوپهلو باشد. بنابراین تأویل در ادبیات ضرورت و اهمیت بیشتری پیدا می کند زیرا ما با معانی متعدد روبه رو می شویم. نویسندگان قصه، شعر و نمایش نامه برای این زبان ادبی را برمی گزینند که در آن هر مقولۀ مهمی دست کم دو روی معتبر دارد و در یک صحیح یا غلط ساده خلاصه نمی شود. از این رو ما با خواندن و تعبیرکردن در ادبیات با پیچیده ترین رموز زندگی انسان ـ عشق، نفرت، مرگ، کشاکش های میان فرد و جامعه، و مانند آن ها ـ مواجه می شویم و بنابر متنی که پیش رو داریم واکنش های متفاوتی درخصوص مقوله ای خاص خواهیم داشت. زیرا تعبیر ما از اثر ادبی در بستری صورت می گیرد که هم واکنش خود ما از فطرت انسانی، و هم داده های نویسنده دربارۀ آن را شامل می شود. پس تعبیر در ادبیات عملی اجتماعی است به این علت که ما تجربه های خود و دیگران را در آن دخالت می دهیم. تأویل یا تعبیر در معنای خاص تر با هرمنوتیک مترادف می شود. هرچند این امر در تمدن غرب ریشه های کلاسیک و یهودی دارد اما پدر هرمنوتیک امروزی یا علم تأویل را فریدریش شلایرماخر (۱۷۶۸ـ۱۸۳۴)، متکلم و فیلسوف آلمانی، می دانند. اساس هرمنوتیک را این نظر تشکیل می دهد که چون متون مذهبی در بسترهایی تاریخی و فرهنگی تألیف شده اند که دیگر وجود ندارند، صرفِ خواندن آن ها کافی نیست و به تأویل آن ها نیاز است. از این رو خواندن و تأویل را لازم و ملزوم می داند. نیز ← هرمنوتیک معنی تاویل به انگلیسی gloss (اسم)شرح ، تصریح ، نرمی ، تفسیر ، حاشیه ، جلا ، تفصیل ، صافی ، توضیح ، سفرنگ ، تاویل ، براقی ، جلوه ظاهرparaphrase (اسم)تفسیر ، نقل قول ، توضیح ، تاویل ، ترجمه ازاد ، نقل بیان معنی کلمه تاویل به عربی تاویللمعان تاویل کردنلمعان تاویل را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران محمد صادق شرح دادن.معنی دیگری به کلمه دادن.تغییردادن.تفسیرگوناگون.تعبیر.بیانها بهمن عنایتی کاریجانی بنام خدابا سلام، تاویل یعنی چیزی را به رای خود تفسیر کردن. تفسیر به رای.باتشکر معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمدحسین درویشی > حسن آباد بلهر Meisam > emanate ریحانه > gut علی ولایی > corb محمد > Live for yourself آزیتا > آزیتا مدیر گروه مخصوص ادمین ها در ایتا > تب زدن صباح > رایین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FarhoodヴァヒドFigureمحمد حاتمی نژادDark Light محمدرضا ایوبی صانعسیدحسین اخوان بهابادیحمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست طبل غازی handcuffs cameraperson نیم دوست نگون اقبال رهی برگشود