تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

گُلسَنگ یک موجود تشکیل شده از جُلبَک و قارچ است. گلسنگ ها معمولاً بر روی تخته سنگ ها و همچنین دیوارها و تنه درختان به صورت ورقه های زرد یا خاکستری ما ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تا حدی به لحاظ معنای کاربردی = دائم الخمر

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در زبان عامیانه به معنی brain یا mind است ؛ در فارسی مخ یا کله می توان ترجمه کرد: مثلا در جمله زیر: after a time I'll get this through my noodle and ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی کاربردها در واقع حالت محاوره ای kind of می باشد

پیشنهاد
٠

دست به سینه در خدمت کسی بودن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

من توی پارک دیدم که خود بچه ها اسم "بپر بپر" را روی این وسیله گذاشته اند که بنظرم معادل خوبیه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گیر انداختن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

عقل کسی به جایی نرسیدن

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

be imposed on مورد سوء استفاده قرار گرفتن چیزی به کسی تحمیل شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فامیل دوست فامیل پرست

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

If you say that someone is in the picture, you mean that they are involved in the situation that you are talking about. If you say that they are out ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تشویش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( گیاه ) برنجاسف جنوبی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در یک بنا یا ساختمان به معنی بخش فرعی یا بخش کناری است wing

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کسی که شش میزند مشنگ شیرین عقل

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سینه خود را صاف کردن مثلا میگوییم : او سینه اش را صاف کرد و گفت . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی استعاری: ( برای رسیدن به چیزی ) زجر و عذاب چیزی را متحمل شدن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوعی کلاه زینتی زنانه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1. to begin speaking : to become able to speak. 2. : to be able to express oneself as a writer. به حرف آمدن لب به سخن گشودن

پیشنهاد
٠

از انجام کاری دریغ کردن از انجام کاری ابا داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

to tend to do something, especially something that you should not do

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی جاها مخصوصا متن های داستانی میشه به این شکل ترجمه کرد: به چشم خریدار مثلا به چشم خریدار نگاهی به چیزی یا کسی انداختن . . .

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

throw up your hands in horror/despair to show that you are shocked or that you disagree strongly with something نشان دهنده شوکه شدن؛ متعجب شدن؛ یا م ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عاقبت بالاخره eventually

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی بد بودن با کسی خصومت داشتن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی مثلا جاده یا خیابان یا مسیر یا . . . از دو طرف خانه یا درخت یا مغازه . . . باشد

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

با کسی در مورد تصمیم خود صحبت نکردن دیگران را در جریان قرار ندادن

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد گل ها و گیاهان: عرق ( مثلا عرق نعناع؛ عرق بیدمشک )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خبردار ( ایستادن یا نشستن )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهسازی توان یعنی بالابردن کیفیت توان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منبع تغذیه سوئیچینگ منبع تغذیه با حالت کلیدزنی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دکتر معالج

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مثال زیر به معنی حرف زدن و گفتگو برای وقت گذرانی معنی میدهد you were all merely talking against time

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

از سر هیجان و غریزه هیجانی و غریزی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هست مندی به وضعیت احساسی هم اشاره داره برای همین همچنین میتوان گفت: خلق و خو حال و روز ؛ حال و هوا

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دل چرکین

پیشنهاد
٠

all that can or need be said اصطلاح، به معنی: تمام چیزی که لازم است گفته شود؛ تمام آنچه میتوان گفت؛ خلاصه مطلب این که

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاسکه سورتمه ای نوعی کالسکه یا درشکه که به جای چرخ سورتمه دارد و در زمستان به کار می رفته است و می تواند با اسب کشیده شود یا بدون اسب به کار رود

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آسوده خاطر شدن خیال کسی از چیزی راحت شدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به کسی با دیده ی احترام و تحسین نگریستن کسی برای ما ابهت داشته باشد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

پر از سوال سوال برانگیز

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در برخی جاها به معنی متقابلا است مثلا در she added with a returning smile به معنای متقابلا لبخند زدن است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی جاها همچنین به معنی: به طور موجه و متین

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عنوان صفت در توصیف انسان به معنی آرام، خونسرد و عدم بروز واکنش هیجانی است calmly and without strong emotion or variation

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ید طولایی داشتن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاحی که اوایل قرن بیستم در اشاره به جوان های مد روز و پر انرژی و جذاب و . . باب شد شاید بشود اینطور ترجمه اش کرد: جوانک های خوش تیپ پرانرژی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعضی جاها به معنی: بارانی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ از رخسار کسی پریدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه ای قدیمی است به معنی nevertheless

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نور ماه