پیشنهادهای یگانه (٢٣٠)
گُلسَنگ یک موجود تشکیل شده از جُلبَک و قارچ است. گلسنگ ها معمولاً بر روی تخته سنگ ها و همچنین دیوارها و تنه درختان به صورت ورقه های زرد یا خاکستری ما ...
تا حدی به لحاظ معنای کاربردی = دائم الخمر
در زبان عامیانه به معنی brain یا mind است ؛ در فارسی مخ یا کله می توان ترجمه کرد: مثلا در جمله زیر: after a time I'll get this through my noodle and ...
در بعضی کاربردها در واقع حالت محاوره ای kind of می باشد
دست به سینه در خدمت کسی بودن
من توی پارک دیدم که خود بچه ها اسم "بپر بپر" را روی این وسیله گذاشته اند که بنظرم معادل خوبیه
گیر انداختن
عقل کسی به جایی نرسیدن
be imposed on مورد سوء استفاده قرار گرفتن چیزی به کسی تحمیل شدن
فامیل دوست فامیل پرست
If you say that someone is in the picture, you mean that they are involved in the situation that you are talking about. If you say that they are out ...
تشویش
( گیاه ) برنجاسف جنوبی
در یک بنا یا ساختمان به معنی بخش فرعی یا بخش کناری است wing
کسی که شش میزند مشنگ شیرین عقل
سینه خود را صاف کردن مثلا میگوییم : او سینه اش را صاف کرد و گفت . . .
معنی استعاری: ( برای رسیدن به چیزی ) زجر و عذاب چیزی را متحمل شدن
نوعی کلاه زینتی زنانه
1. to begin speaking : to become able to speak. 2. : to be able to express oneself as a writer. به حرف آمدن لب به سخن گشودن
از انجام کاری دریغ کردن از انجام کاری ابا داشتن
to tend to do something, especially something that you should not do
در برخی جاها مخصوصا متن های داستانی میشه به این شکل ترجمه کرد: به چشم خریدار مثلا به چشم خریدار نگاهی به چیزی یا کسی انداختن . . .
throw up your hands in horror/despair to show that you are shocked or that you disagree strongly with something نشان دهنده شوکه شدن؛ متعجب شدن؛ یا م ...
عاقبت بالاخره eventually
با کسی بد بودن با کسی خصومت داشتن
یعنی مثلا جاده یا خیابان یا مسیر یا . . . از دو طرف خانه یا درخت یا مغازه . . . باشد
با کسی در مورد تصمیم خود صحبت نکردن دیگران را در جریان قرار ندادن
در مورد گل ها و گیاهان: عرق ( مثلا عرق نعناع؛ عرق بیدمشک )
خبردار ( ایستادن یا نشستن )
بهسازی توان یعنی بالابردن کیفیت توان
منبع تغذیه سوئیچینگ منبع تغذیه با حالت کلیدزنی
دکتر معالج
در مثال زیر به معنی حرف زدن و گفتگو برای وقت گذرانی معنی میدهد you were all merely talking against time
از سر هیجان و غریزه هیجانی و غریزی
هست مندی به وضعیت احساسی هم اشاره داره برای همین همچنین میتوان گفت: خلق و خو حال و روز ؛ حال و هوا
دل چرکین
all that can or need be said اصطلاح، به معنی: تمام چیزی که لازم است گفته شود؛ تمام آنچه میتوان گفت؛ خلاصه مطلب این که
کاسکه سورتمه ای نوعی کالسکه یا درشکه که به جای چرخ سورتمه دارد و در زمستان به کار می رفته است و می تواند با اسب کشیده شود یا بدون اسب به کار رود
آسوده خاطر شدن خیال کسی از چیزی راحت شدن
به کسی با دیده ی احترام و تحسین نگریستن کسی برای ما ابهت داشته باشد
پر از سوال سوال برانگیز
در برخی جاها به معنی متقابلا است مثلا در she added with a returning smile به معنای متقابلا لبخند زدن است
در بعضی جاها همچنین به معنی: به طور موجه و متین
به عنوان صفت در توصیف انسان به معنی آرام، خونسرد و عدم بروز واکنش هیجانی است calmly and without strong emotion or variation
ید طولایی داشتن
اصطلاحی که اوایل قرن بیستم در اشاره به جوان های مد روز و پر انرژی و جذاب و . . باب شد شاید بشود اینطور ترجمه اش کرد: جوانک های خوش تیپ پرانرژی
بعضی جاها به معنی: بارانی
رنگ از رخسار کسی پریدن
کلمه ای قدیمی است به معنی nevertheless
نور ماه