نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go go: بسیار پرانرژی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peregrine falcon: شاهین معمولی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be uprooted: وادار به نقل مکان کردن به اجبار نق ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get onto: شروع به انجام کاری کردن ( کار، فع ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
glossy: مجله مبتذل سطحی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make war: جنگ شروع کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the blink: خراب ( ماشین آلات ) از کار افتاده، ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set against: کسی را ( پیش کسی ) خراب کردن کسی ر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
by the sound of it: با این اوصاف بر این اساس به نظر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hair straightener: اتو مو قطعه ای از تجهیزات الکتریکی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
alter ego: دوست نزدیک شخصیت ثانوی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laboring: زایمان کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put in place: کسی را سر جایش نشاندن ( استعاری )
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
not a cloud in the sky: هیچ مشکلی وجود نداشتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in bad taste: توهین آمیز نامناسب زشت
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweat it out: تحمل کردن شرایط سخت و دشوار تا وقتی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boogie: نیم تخته سبک موج سواری تخته بوگی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
eat dirt: به غلط کردن افتادن�شکر خوردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
no go area: منطقه ورود ممنوع
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
butter someone up: پاچه خواری کردن خودشیرینی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have someone in the palm of your hand: تاثیر و کنترل بزرگی داشتن بر کسی ک ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a sacrifice: از خودگذشتگی کردن�فداکاری کردن �ایث ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
what a cheek: چه آدم پررویی! چه گستاخانه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get the short end of the stick: بدبیاری آوردن�بدشانسی آوردن، بدشانس ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the moment: به محض اینکه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
run of bad luck: دوره یا روند بدشانسی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ballbusting: به خصوص چالش برانگیز یا سخت. خیلس ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
you could say that again: complete agreement with used to ex ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shine a light on: تمرکز کردن مورد تاکید قرار دادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sentenced: کسی را به چیزی محکوم کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
antihistamine cream: �کرم ضد حساسیت یا آلرژی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jackhammer: دریل بادی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose one's mind: دیوانه شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
running shoe: کفش اسپرت کفش ورزشی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
complementary medicine: طب جایگزین پزشکی جایگزین
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
line trimmer: دستگاه علف زن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in command: بر عهده داشتن مسئول چیزی بودن سرپ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
that's that: تصمیم آخر بودن تصویب شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out of season: نوبرانه ( میوه، سبزیجات و . . . )
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheesed off: خسته حوصله سر رفته، عصبانی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self disciplined: خودمنضبط دارای کنترل نفس
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upfront: در مقابل در جلو
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lose one's grip: از دست دادن توانایی رسیدگی یا مواجه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
do a favor: به کسی لطف کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
head in: به سمت جایی رفتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scaredy cat: ترسو بودن بزدل بودن informal
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
license number: شماره پلاک وسیله نقلیه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
laze about: استراحت کردن کار خاصی انجام ندادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be pressed for time: عجله داشتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
artisanal: دست ساز relating to or characteris ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clinch a deal: قرارداد بستن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
catch with: برای یافتن و شاید دستگیری کسی که چی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay down rules: قانون صادر کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
won ton: سوپ وان تان سوپ چینی با دامپلینگ و ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straightener: اتو مو بریتیش میشه hair straighten ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
signing: جذب ( بازیکنان حرفه ای و . . . ) اس ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
booting: راه اندازی کردن یا بوت کردن ( به ان ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as time went by: با گذشت زمان
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
public prosecutor: دادستان کل دادستان مدعی العموم
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hip: Something that is hip is very cool ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spector: Multinational company
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shed light on: دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
weeds: جامه، لباس، تنپوش، لباس سوگواری، لب ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
couchsurfing: اقامت رایگان در منزل کسی [هنگام سفر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
busser: پادو رستوران ( کسی که آب سر میز می ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
joint: تحت نظر گرفتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
came up with: ( به ایده ای ) رسیدن فکر ( چیزی را ...
٥ روز پیش
نوع مدال

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-
همه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
zodiac: Circle of little animals in Latin
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
the bill: لایحه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roots: احساس یا ارتباطی که در درون شما وجو ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right thinking: فهمیده خوش فکر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
peregrine: شاهین معمولی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ghost of a chance: هیچ شانسی برای موفقیت نداشتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a feather in one's cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ophiuchus: holder of the snake
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
groundswell: حس مشترک موج، عقیده همگانی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
langer: آلت تناسلی مرد یک شخص نفرت انگیز ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
houseware: اسباب خانه ( به ویژه ظروف آشپزخانه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
armoire: کمد عتیقه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tower: دکل مخابراتی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a meal of something: چیزی را بی دلیل بزرگ کردن بی جهت ب ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dominate: بهتر بازی کردن ( ورزش ) بازی را در ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
on the contrary: بلکه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
cargo ship: کشتی باری
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
berry: [هر نوع میوه توت مانند] بری ( نام ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get something off your chest: دق دل خود را خالی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coolant: ضد یخ و ضد جوش
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
let one's hair down: خودمانی شدن از حالت رسمی در آمدن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fare card: کارت بلیت اتوبوس مترو و . . . . .
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
keep it down: ادامه نده
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fix up: یه معنیش هم میشه pimp
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it's about time: . . . . It's time
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
right under nose: واضح بودن�آشکار بودن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drifting: انحراف داشتن حرکت تدریجی پیوسته دا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as quick as a rabbit: as quick as a rabbit
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard wired: تنظیم شده طراحی شده، تعبیه شده
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make someone's mouth water: دهان آب افتادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
release tension: اجازه دادن یا موجب شدن راحتی عضلات
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
release the tension: ممکن ساختن یا موجب شدن راحتی عضلات
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bump start: ماشین را با هل دادن روشن کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stare into the distance: در افق خیره شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
kick start: هندل موتور با هندل روشن کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as gruff as a bear: ( مثل خرس ) بداخلاق عبوس، ترشرو
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
as gentle as a lamb: آرام چون بره
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show trial: دادگاه نمایشی محکمه نمایشی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
showdown: آزمایش نهایی مقابله نهایی، مجادله ن ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shower cap: کلاه حمام
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shower room: حمام - دستشویی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
movie at a snail’s pace: با سرعت بسیار کم حرکت کردن مانند [ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wonderwall: یعنی خراب کردن یک رویداد اجتماعی خو ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make one's mouth water: دهان آب افتادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show round: اطراف را ( به کسی ) نشان دادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show flat: خانه نمونه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show over: راهنمایی کردن جایی را به کسی نشان ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show out: تا جلوی درب خانه همراهی کردن به خا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show one's feelings: احساسات خود را نشان دادن احساسات خ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show feelings: احساسات خود را نشان دادن احساسات خ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show one's true colors: ذات واقعی خود را نشان دادن نیت و م ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
show jumper: سوارکار ( پرش با اسب ) اسب پرش
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
allergenic rhinitis: تب یونجه رینیت آلرژیک
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ship shipping ship: کشتی حمل کننده کشتی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
out the ass: شدید بسیار زیاد
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get full: سیر شدن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gas bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
air bladder: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
fish maw: ( بیشتر ماهیان ) کیسه ی شنا، کیسه ه ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
3h: heya hou honey عزیزم
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
convos: Conversation
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shotgun marriage: ازدواج اجباری� ازدواج ناگزیر ( به د ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruby wedding: چهلمین سالگرد ازدواج
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruby wedding anniversary: چهلمین سالگرد ازدواج
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ruby anniversary: چهلمین سالگرد ازدواج
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
white wedding: مراسم عروسی سنتی �مراسم عروسی رسمی
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
silver wedding anniversary: بیست و پنجمین سالگرد ازدواج
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
golden wedding anniversary: پنجاهمین سالگرد ازدواج
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
back one out: دستشویی رفتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get ass somewhere: سریع جایی رفتن �با عجله جایی رفتن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get one's own back: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's revenge: انتقام خود را گرفتن �تلافی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make an assumption: فرض کردن گمان کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have known better days: ( چیزی قدیمی و ازکارافتاده ) عمر مف ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a confession: اعتراف کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make an ass of oneself: خود را احمق جلوه دادن احمقانه رفتا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
monke: an alternative spelling of monk
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a hasty exit: با عجله از جایی خارج شدن با عجله ج ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hungry as a wolf: شدیدا گرسنه
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cry one's heart out: از ته دل گریه کردن خون گریه کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
none coffee: usually without caffeine
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
non coffee: usually without caffeine
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hoots: فریاد اعترا�ض و بی صبری هو!!!!!!!!! ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
howled with laughing: خنده با صدا بلند
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
howling in pain: فریاد زدن با درد زیاد
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
register office: اداره ثبت احوال محضر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
splash onto: پاشیدن آب روی چیزی و خیس کردن ان مث ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hammer up drywall: Drywall" یک اصطلاح آمریکایی برای تخ ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hammer up: سخت کار کردن بر روی چیزی با تلاش یا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hammering drywall: سکس کردن بدون هیچگونه پیش نوازشی که ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
repetitive strain injury: آسیب فشار تکراری
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strain at: تردید کردن، گرایش نداشتن، ابا کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for it: با شجاعت کاری را انجام دادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
go for a drive: با اتومبیل گشت زدن رانندگی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cock sparrow: آدم خروس جنگی آدم پرخاشگر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bust ass cold: فوق العاده سرد
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break one's ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break ass: سخت تلاش کردن دهن خود را سرویس کرد ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
blow someone a kiss: بوس فرستادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ass licker: آدم چاپلوس آدم چرب زبان
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
asslicker: آدم چاپلوس آدم چرب زبان
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ass in a sling: تنبیه سنگین مجازات شدید
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ass in a lion's skin: آدم احمق
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one’s ass in a crack: در شرایط دشواری بودن در مضیقه قرار ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hooded: با مژه بلند ( چشم )
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dash away: زدن، فرو کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shit or get off the pot: الان یا هرگز �الان تصمیم بگیر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
muscle in on: دخالت کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
chill man: آروم باش خودتو کنترل کن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shitfit: جوش آوردن� قاطی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shit fit: جوش آوردن �قاطی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have a shitfit: جوش آوردن �قاطی کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pile of shit: آدم بی ارزش �آدم بی اهمیت آدم حقیر
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hooded crow: کلاغ ابلق ( پرنده شناسی )
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lick one's lips: با هیجان منتظر چیزی بودن �هیجان داش ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
third base: رابطه جنسی داشتن مخصوصا با کسی برای ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
going third base: رابطه جنسی داشتن با کسی مخصوصا بین ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to make one's flesh creep: وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make one's flesh creep: وحشت زده ساختن ترساندن حال کسی را ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make oneself understood: منظور خود را فهماندن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make modifications: تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make modification: تغییرات جزیی ایجاد کردن اصلاحاتی ا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dash down: زدن، فرو کردن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's goose cooked: در دردسر بزرگی افتادن
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have one's finger in the pie: در هر کاری دخالت کردن نخود هر آشی ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it would appear that: به نظر می رسد که
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it will be one's ass: دهن کسی سرویس شدن در شرایط بدی قرا ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strokeout: با خط کشیدن روی چیزی آن را ) حذف کر ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bust a cap in one's ass: به کسی شلیک کردن با تفنگ کسی را کشت ...
٥ روز پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
league table: فهرست رقیبان یک لیگ فهرست چیزهای ط ...
٥ روز پیش