نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have enough on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
consist with: جور بودن با، توافق داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
enlist in: شرکت کردن در
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
trident: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trident missile: موشک Trident یک موشک بالستیک است که ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rest on one's shoulders: به کسی وابسته بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
depend on someone: به کسی وابسته بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look to your laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look to one's laurels: به دستاوردها و پیروزی های قبلی خود ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with a straight face: به شوخی گفتن مزاح گفتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
caught napping: قرار دادن ناگهانی ( کسی ) در موقعیت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crap bag: کیف دستی کوچک بدون دسته فردی که کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
clear of: خلاص شدن �راحت شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
minister to one's needs: کمک کردن به نیازهای کسی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
minister to: ( نیازهای کسی را ) برآوردن کمک کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as maintained by: طبق�مطابق، بر اساس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as specified by: طبق� مطابق، بر اساس
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as stated by: طبق� مطابق، بر اساس
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
emerge: بیرون آمدن ( از شرایط دشوار ) جان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lapse: ازکارافتادگی ( موقت ) خطا از بین ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's hand in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's fonger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have your fonger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have your hand in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
airbrush: به عنوان اصطلاح چیزی را بهتر از وا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
comfortingly: به شیوه ای دلگرم کننده یا تسلی بخش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lodged in something: در چیزی اسکان داده شده است در جایی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lodge in: اعطا کردن ( اختیارات و غیره ) ، داد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lodge in: اعطا کردن ( اختیارات و غیره ) ، داد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pencil in: زمان مقرر کردن ( به صورت موقتی و با ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shark infested: ( از یک بدنه آبی ) که حاوی تعداد زی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rat infested: ( مکان یا کشتی ) که موش زیاد دارد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best of a bunch: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
the best of a bad bunch: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the best of a bad lot: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't win all em: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't win em all: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't win them all: موفقیت در هر کاری که انجام می دهید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not see the wood for the trees: درک نکردن یا متوجه نشدن یک موقعیت ی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
back in the late: برمیگردد به اواخر . . . . .
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
self conduct: مواظب رفتار خود بودن خوب رفتار کرد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
intrude upon: زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
intrude in: زور دادن، پیش راندن، داخل کردن، وار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who shall remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone who shall remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
someone who must remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
who must remain nameless: برای مشخص کردن اینکه شخصی در یک بحث ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
don't look at me: فریاد برائت از یک اتهام کلی یا دلال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the wee small hours: همان ساعات اولیه بعد از نیمه شب. ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
witching hour: نیمه شب Midnight
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
the witching hour: نیمه شب Midnight
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get a reality check: واقع بین بودن واقعیت چیزی را درک کر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bee in one's bonnet: وسواس فکری، درگیری یا مشغولیت ذهنی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cocaine fuelled: مصرف کندده کوکائین
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the land of nod: خوابیده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at some ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at an ungodly hour: زمان نامناسب ( خیلی زود یا خیلی دیر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in the heats: در دوره مقدماتی مسابقه
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull the strings: اعمال نفوذ کردن پارتی بازی کردن ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tuberculoma: توده غیر نئوپلاستیک، معمولا در ریه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
go smash: ویران کردن به قطعات ریز تبدیل کردن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay scratch: تیکاف کشیدن ( اتومبیل ) سریع گاز د ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ask me another: من نمیدونم زمانی که فرد پاسخ سوال ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
push your luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
push your luck: کاری خطرناک انجام دادن که می تواند ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rumors are rife: شایعات بسیار زیاد است شایعات زیادی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ever worsening: روز به روز بدتر شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
toll charging: هزینه عوارض برای عوارض هزینه درخوا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mark the end of something: باعث پایان یافتن چیزی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mark the beginning of something: باعث شروع چیزی شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you can't please all of the people all of the time: شما نمی توانید همه مردم را راضی نگه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
throw a spanner into the plans: چوب در چرخ کسی گذاشتن. ایجاد مشکل ع ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pay lip service in something: حرف مفت بدون عمل موافقت با چیزی بد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
look at for the number on: به فکر خود بودن اول خود را در نظر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
well remember: به یادماندنی خوش خاطره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wedlock suits you: ازدواج بهت ساخته
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
internet minister: کشیش اینترنتی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wander about: سرگردان بودن سردرگم بودن پرسه زدن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
medallion number: شماره شناسایی صادر شده توسط کمیسیون ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
taxi medallion: شماره مجوز تاکسی که از طرف تاکسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bonus: مزیت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
perk up one's ear: توجه کسی را جلب کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to an extent: به اندازه ای
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
to an extent: به اندازه ای
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
undermine someone's belief: عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
weaken someone's belief: عقیده کسی را سست کردن �باور کسی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
one's own boss: برای خود کار کردن �آقای خود بودن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clinch: قرارداد بستن � ( با موفقیت ) به دس ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
friendly take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hostile take over: خریده شدن یک شرکت توسط شرکت دیگر یا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mount on: سوار کردن بر، قرار دادن ( بر فراز چ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the cards: احتمال وقوع چیزی وجود داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bounce: برگشت خوردن ( ایمیل ) ارسال نشدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
buoyant: پررونق شکوفا
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dry up: کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bailout: کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bailout: کمک مالی دولت وام به کشورهای خارجی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
build up: [فعل] تقویت کردن بهتر کردن زیاد ش ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
outgoings: مخارج دائمی هزینه های همیشگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hard hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
severely hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
badly hit: به شدت تحت تاثیر قرار دادن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cabinet minister: وزیر کابینه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cabinet pudding: کیک کشمشی پودینگ کابینت
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
stake out: ادعا یا حق مالکیت ایجاد کردن، مورد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blow up out of proportion: مسئله ای رو خیلی گنده اش کردن از کا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poke one's nose in someone's business: در کار دیگران فضولی کردن دخالت بی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
poke one's nose into someone's affairs: در کار کسی دخالت کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
poke one's nose in something: در کار کسی دخالت کردن در کار دیگران ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
quite so: کاملا همین طوره
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
private health insurance: هر گونه پوشش بیمه درمانی که توسط یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
healthcare provision: بیمه خصوصی سلامت و درمان
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
healthcare provision: بیمه خصوصی سلامت و درمان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spring out at: به کسی حمله ور شدن ( به صورت ناگهان ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spring in one's step: شور و اشتیاق�انرژی، سرزندگی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
surge in: افزایش یافتن در چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cwu: Communication Workers Union
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have one's finger in the till: دزدیدن پول از محل کار یا کارفرما.
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay one's hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rattle up: به ثمر رساندن مقدار مشخصی از امتیاز ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
smoke rocket: یک موشک با کلاهک که حاوی موادی برای ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
boil down to something: در نهایت به چیزی ( یا جایی ) رسیدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive someone crackers: کسی را به شدت آزردن�کسی را دیوانه ک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive crackers: کسی را به شدت آزردن �کسی را دیوانه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give a bob: ( به عنوان ادای احترام ) سرخم کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
puzzle about: ذهن خود را درگیر چیزی کردن �به چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
address something: فکر کردن در مورد یک وضعیت دشوار و ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
make a dent in: کاهشی در اندازه یا مقدار چیزی ایجاد ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take something in one's stride: کم نیاوردن قبول کردن و حل کردن یک ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
regardless: �به هر حال �به هر جهت در هر صورت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in perfect condition: به نویی و تمیزی روز اول� در بهترین ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
arc and compass: قوس و پرگار نشان فراماسونری
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
will you do something: لطفا این کار را انجام بده Please d ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quill pen: قلم پر
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make a big deal: چیزی را بیش از حد مهم جلوه دادن� چی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
boobies: مَمه، پستان
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's been one of those days: دوباره از آن روزهای سخت است
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's not somebody's day: روز کسی نبودن�بدبیاری آوردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
my mind goes blank: چیزی به ذهن آدم نمیرسه همه چیز را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
you've got nothing to lose: دلیل نداره انجامش ندی چیزی برای از ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by a country mile: با اختلاف زیاد
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn on one's heel: دور پاشنه پا چرخیدن �پیچیدن ( و مسی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
turn one's stomach: حال بهم خوردن �دل آشوب شدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get your hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
lay your hands on: پیدا کردن یا به دست آوردن چیزی به ت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crack a crib: به زور وارد خانه شدن دزدی کردن به ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
find it hard: فرآیند یافتن راه هایی برای مقابله ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
raw dogging it: سکس کردن بدون استفاده از وسایل محاف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rawdogging: سکس کردن بدون استفاده از وسایل محاف ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
so as not to do something: تا کاری را نکردن تا مانع انجام کار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
so as not to do something: تا کاری را نکردن تا مانع انجام کار ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hairy manilow: به عنوان شوخی به خایه مرد یا واژن خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pussyfoot around: احتیاط کردن در گفتار و کردار تا مبا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to get a word on edgeways: مجال گفتن پیدا نکردن مجال قحبت پید ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reason out: پیدا کردن راه حل برای مشکل یا مسئله ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have a quickie: سکس سریع داشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wink back: با چشم به هم زدن زدودن یا کنار زدن
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
adult shop: مغازه ای که محصولات مرتبط با رابطه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sex shop: مغازه ای که محصولات مرتبط با رابطه ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have control over: قدرت هدایت یا مدیریت شخصی یا چیزی
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
resigned to: به خود قبولاندن رضایت دادن به چیزی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
authorized personnel only: ورود افراد متفرقه ممنوع
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to take a pinch of snuff: تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take a pinch of snuff: تصاحب کردن یا سرقت کردن برای گرفت ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a word in one's ear: حرف محرمانه و خصوصی در گوش کسی گفتن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bury ones head in the sand: مثل کبک سر در برف فرو بردن نادیده ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beyond one's shelf life: دیگر مفید در نظر نگرفتن مفید نبودن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
not to ghost of a chance: �شانسی برای موفقیت نداشتن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zante currant: مویز انگور یا کشمش بی دانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cast light on: دلیل آوردن �توضیح دادن آشکار کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
let the matter rest: بحث کردن و رسیدگی کردن به موضوعی را ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hottie mcbody: آدم بسیار جذاب ( به ویژه زن جوان )
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ridiculously: به طور باورنکردنی به طور غیر قابل ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ridiculously: به طور باورنکردنی به طور غیر قابل ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pon my word: بشرافت ام سوگند
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put on the shelf: چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something on the shelf: چیزی را به تأخیر انداختن یا در انجا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
depose: معنی که آقای پدرام نوشته درسته یکی ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pop a chub: نعوظ داشتن سیخ کردن
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rub nub: مالیدن کلیتوریس خانم ها جهت رسیدن ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
cutesy: ( عامیانه - آن که سعی می کند زیبا ب ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nous verrons: خواهیم دید
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
turn one's hand to: انجام دادن کاری به خوبی علی رغم ندا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
take to the bush: یه اصطلاح استرالیاییه فرار کردن زن ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
onsen: چشمه آبگرم ژاپنی مثل چشمه آب گرم خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
onsen: چشمه آبگرم ژاپنی مثل چشمه آب گرم خ ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
see ya later alligator: به زودی می بینمت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
big o: به اورگاسم رسیدن به اوج لذت جنسی ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
gas stands: جایگاه سوخت
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get ass: رابطه جنسی داشتن با عجله به جایی ر ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
directed: خطاب به کسی چیزی گفته شده
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
time out of joint: وضعیت آشفته همه چیز به هم ریخته
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hen do: جشنی که برای زنی که در شرف ازدواج ا ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
laff off: laugh off
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
front steps: پله جلو خانه
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
watertransparent: وسایلی شفاف مانند شیشه پلاستیک و . ...
٤ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
removal van: کامیون حمل اثاثیه ون باربری
٤ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
security gate: حفاظ در ورودی
٤ ماه پیش