𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

high up your ass: اصطلاحی است برای تعریف فردی که خیلی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

truth to tell: راستشو بخوای . . . . .

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do someone a favor: به کسی لطف کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get kick out of: پیدا کردن چیزی جالب و خنده دار، سرگ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a year on: یک سال بعد یک سال گذشت بعد از یک ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roared with laughing: خنده با صدای بلند

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make an enquiry: تحقیق کردن بازرسی کردن بررسی کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

listen spellbound: گوش کردن به کسی یا چیزی با توجه زیا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a feather in your cap: عمل یا دستاورد افتخارآمیز

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

issue from: از چیزی نشأت گرفتن از چیزی بیرون آ ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your ass back: سریع برگرد

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distant mountain range: رشته کوه ( در ) دوردست

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lose appetite: از دست دادن میل به غذا

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as quick as a flash: به سرعت برق و باد مثل چشم به هم زد ...

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

getting on a bit: سن و سالی از کسی گذشتن پیر شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

with all the trimmings: داشتن تمام چیزهای اضافی که به طور س ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

far reaching: همه جانبه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get held up: معطل شدن دچار تاخیر شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull over: Pull up توقف کردن برای مدت کوتاهی ( ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catch a cold: با مشکلات مواجه شدن به مشکل برخورد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

medical condition: بیماری بلند مدت مشکل پزشکی بلند مد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out of one's depth: احساس ناتوانی و عدم تسلط بر اوضاع ر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leaked document: مدرک فاش شده مدرک درز کرده

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chillingly: به طرز ترسناکی به طور هراس آوری

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cubbyhole: جعبه یا فضا روی داشبورد

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheltered housing: مسکن اجاره ای برای سالمندان یا بیما ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teething problem: مشکلات اولیه و کوتاه مدت

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go in advance of: پیش قرار گرفتن جلو بودن مقدم بودن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change of scene: شغل یا مکان جدیدی برای زندگی که تجر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be in two minds about: نداشتن توانایی در تصمیم که چه کاری ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belle of the ball: زیباترین و باشکوه ترین و جذاب ترین ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the belle of the ball: زیباترین و جذاب ترین و باشکوه ترین ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

big brother is watching you: اعمال و نیات شخص به عنوان وسیله ای ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narrow escape: �فرار پرمخاطره، عبور از تنگنا، قب ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hop in: وارد شدن داخل شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

work off: انجام دادن نایل شدن غلبه کردن ( بر ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outweigh: greater than

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oil and water don't mix: کبوتر با کبوتر باز با باز

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garment bag: کاور لباس

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

debloat: کاهش دادن کم حجم کردن از شدت باد ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

know where one's stands: تکلیف خود را فهمیدن از شرایط و مو ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the best of a bad bunch: بهترین یا مناسب ترین فرد در گروه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

have enough on one's plate: خیلی سر شلوغ بودن خیلی درگیر بودن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clear of: خلاص شدن �راحت شدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spring in one's step: شور و اشتیاق�انرژی، سرزندگی

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the fact of the matter: حقیقت امر

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cotton on: پی بردن بو بردن، فهمیدن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leaf out: برگ دادن یا درآوردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get a pass: اجازه دادن به کسی برای قسر در رفتن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weed eater: دستگاه علف زن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

resigned to: به خود قبولاندن رضایت دادن به چیزی ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bank vault: گاوصندوق، خزانه، اتاق خزاین و امانا ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the thin end of the wedge: چیز کوچک و کم اهمیتی که باعثبه وجود ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pose a danger: خطر ایجاد کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pose a risk: خطر ایجاد کردن

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

the last straw that breaks the camel's back: کارد به استخوان رسیدن مشکل کمر شکن

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

NB: make somebody notice some important ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

intangible sence: چیزی هایی که ارزش آنها قابل مشاهده ...

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

household expenditures: مخارج خانوار

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ingrained in: نهادینه شده ریشه کرده

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march into: به زور وارد شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march in: به زور وارد شدن

٣ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

affiliate with: ارتباط داشتن

٣ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

neuroanatomist: تشریح کننده اعصاب نوروآناتومی شناس ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

immerse in: در مفهوم اصطلاحی خود را در چیزی غر ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biased: متعصبانه جانبدارانه متعصب ناجوانم ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

short lived: موقت مستعجل

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bolt: متصل کردن چفت کردن ( درب ) قفل کردن ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

round about: حول و حوش در نواحی تقریبا حدودا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a small world: دیدن افراد یا اشیا در جایی که اصلا ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you can never tell: نمی توان از آینده خبر داشت خدا می ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gorgeous: بسیار زیبا بسیار لذت بخش ، دلپذیر ، ...

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to bet that: مطمئن بودن که

٤ هفته پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bet that: مطمئن بودن که

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

work like a dream: خیلی خوب کار کردن عالی پیش رفتن خی ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

stem from: ناشی از چیزی بودن حاصل از چیزی بود ...

٤ هفته پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

equities: company shares which do not pay a f ...

٤ هفته پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bored out your mind: خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده ve ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

compulsive: اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که ...

٤ هفته پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be drawn: قرعه کشی

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be on top: dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buy sth on impulse: ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy go lucky: بر حسب تصادف الله بختکی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mobland: سرزمین مافیا سرزمین اوباش

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deposit: رهن پول پیش خونه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shockproof: طراحی شده برای مقاومت در برابر صدمه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold an: برگزار کردن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

the same to you: برای شما هم همین طور

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a light sleeper: کسی که خواب سبکی دارد

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarve: شال

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dying: رنگ کردن مو میشه dyeing

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fight an uphill struggle: هفت خان رستم کار بسیار سخت و نشدنی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off one's chest: خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get off ones chest: خود را خالی کردن بالاخره حرف دل خو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spokeshave: رنده گرد رنده مشته

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

make it: think or calculate to be a particul ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slip in something: اشتباه در چیزی

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

politically correct: قصد و تلاش برای اجتناب از هر گونه ر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

operating costs: سرمایه در گردش پولی که صرف خرید مو ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take after: Look after میشه مراقبت کردن اشتباه ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come up: رفتن به طرف کسی اشاره کردن یا حرف ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

dry up: کمتر و کمتر شدن به تدریج کاهش یافت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

in mint condition: در حد نو

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take exception to: object strongly to sth and be angry ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of your depth: ناتوان در درک چیزی عدم توانایی در ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

blacktop: refers to materials used to make ro ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

green corridor: منطقه ای از زیستگاه که جمعیت های حی ...

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

dutch courage Liquid courage In ...

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

دادستان کل دادستان مدعی‌العموم

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

موسیقی ترپ، زیرشاخه‌ای از ژانر هیپ ...

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

کارگران خانه را نقاشی می‌کنند. ای ...

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

اصطلاح مهندسی "Spot metering" در ف ...

١ ماه پیش

پاسخ با حداقل ٥ رای

-

بپرس

-

بازنویسی بیت سعدی با لحنی رسمی و ح ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

can i give you a hand: می توانم به شما کمک کنم

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

come up to: پیش کسی آمدن به طرف کسی رفتن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trans fat: چربی ترانس نوعی چربی غیراشباع است ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydrogenated: هیدروژنه شده هیدروژنه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

i have to admit: قبول کردن یا موافقت کردن از روی اکر ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

fall down: با شکست مواجه شدن شکست خوردن سرنگو ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

resistant to: مخالفت با چیزی و تلاش برای متوقف کر ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of respect: به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

permanently: تا ابد دائما پیوسته مدام

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not yet: نه هنوز

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

drugs: مواد مخدر

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

greet: استقبال کردن به پیشواز کسی رفتن

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain down: احساسات یا انرژی یا منابع را تهی کر ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skip ahead: جلو زدن ( فیلم، کتاب ) رد کردن

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that doesn't mean: این بدان معنا نیست

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drain someone down: خسته و درمانده کردن کسی با چیزی

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

highest order: سطح بالا

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

scene: بخشی از یک کتاب یا فیلم سکانس

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

go through: جستجو کردن متحمل شدن، دچار شدن گذ ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

out of respect for: به خاطر مراعات و حس احترام نسبت به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

lock in: زندانی کردن ( از طریق قفل کردن درب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

have some: بفرمائید

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take along: در نظر گرفته شده یا مناسب برای همرا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

shake off: تکاندن ( گردوخاک )

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk through: راهنمای گام به گام ( بازی ویدیویی ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

smash: سکس کردن رابطه سکسی داشتن رفتار س ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk on: به راه رفتن ادامه دادن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

maintain: \"Preserve\" به معنای جلوگیری از آس ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

bright side: جنبه مثبت قضیه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

take care: i'll get someone to take care of it ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

better you than me: من که نمیخوام !!!!

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uni skill: تک مهارتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

uniskill: تک مهارتی

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the distant future: در آینده ای دور

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grant donor: اهدا کننده کمک مالی اهدا کننده کم ...

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

single sitting: بدون وقفه یکجا، یکباره

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ecotourism: گردشگری به سمت محیط های طبیعی، اغلب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

underpaid: کمتر از حق خود حقوق گرفته

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

walk into: درگیر ( چیزی ) شدن ( به دلیل ناآگاه ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

tie dyed: رنگارنگ

١ ماه پیش

مدال‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏