پیشنهادهای سید وحید طباطباییان (٩٥٢)
یارای دیدن رویای چیزی را داشتن ( یا نداشتن )
عشوه گر، لَوَند
دلمُرده زننده تندوتیز اَجق وجق
بهره کشی از سیاهان_ ادبیات و سینما: بدنمایی سیاهان
گیروگرفتاری، درگیری، گرفتاری
دسته، گروه، بافه، بافته، بغچه ( همونیه که توی فارسی میگیم �شیاف� ) 🤭😊
نسبت جنسیتی ( دوستان وقتی در مباحث علمی واژه sex به تفاوت کارکردی میان زن و مرد و نقش ها و وظایف آنان اشاره می کند، معنای جنسیتی مناسب تر از جنسی ا ...
جامه لخت و بدن نما
خلع سلاح کردن دشمنی زُدایی آشتی افزایی دوستانه نمودن ( رابطه )
زن گریز، زن ستیز
تاج افتخار
رویگردانی ، بی اعتنایی، سردی
روش بالینی برخورد بالینی ( پزشک دربرابر بیمار )
مار خوش خط و خال خود را به موش مردگی زدن مارموز_ موذی ( ترجمه واژه به واژه این اصطلاح برای کسانی به کار می رود که چنان سرد و خنک - اینجا بی گناه_ دی ...
جنجالی، آشوب برانگیز، پرآشوب، پرهیاهو
با جنجال، جنحالی، پرآشوب، پرهیاهو، جنجال برانگیز
( در برخی متن ها ) یک بسته اسکناس
تقلید ادبی هنری نسخه برداری ادبی هنری
امربر، ساقدوش، شاگرد پسر بچه ای که به پاپ ، فرمانده، یا هر مسئول بلندپایه دیگری خدمت می کند. دانشجوی جوان دانشکده افسری ( در روسیه تزاری )
دشت گسترده
جوش و خروش
کالاشدگی، کالاانگاری ( زنان )
روستایی شبانی چوپانی ساده و بی پیرایه بی پیرایه و بی آلایش ساده و صمیمی
غیردردسرساز ، غیر چالش آفرین
سرکوفت زدن، نکوهش کردن
خوش نوشت خوش نگاشت
ایهام، چندمعنایی
بی همتا بی رقیب بلامنازع
گرد گردان، گردونه، گردونه گردان
ندیمه ( برای زنان ثروتمند )
از قلم افتادگی، زدودگی، کاستی
پدری، پدرانگی
هیز چشم چران نظرباز
پیش بینی پذیر همانگونه که انتظار می رود. . . همانگونه که پیش بینی می شود. . .
ناشیانه
سوت بلبلی سوت گرگی سوتی که از روی شگفتی و تعجب زده می شود.
ناکارآمد شدن بحرانی شدن ورشکست شدن کارآمدی را از دست دادن کارکرد را از دست دادن
سرسختی، پافشاری ( با بار معنایی منفی ) یکدندگی، تعصب، جزم اندیشی،
ریختارگرایی
خود - محق پندارانه خود - محق انگارانه خود - درستکارپندارانه خود - درستکارانگارانه
ریختارگرا - ریختارگرایانه
روی هم رفته
دستورالعمل - راز کار - راز موفقیت ( درست است که این واژه به معنای شیوه آشپزی و روش پخت و پز و. . . است ولی در برخی متون ممکن است برای زمینه هایی دی ...
پیرنگ، طرح ( در ادبیات داستانی )
بی جنسیت
پیشگزین شده
پیمان خودکشی دسته جمعی خودکشی جمعی از پیش طراحی شده
بربستن، نسبت دادن، به گردن کسی انداختن
خودپسندی، خودبزرگ بینی