پیشنهادهای اریا کرباسی (٨٠)
فروشگاه ارایش افزار
پنهان پنهانی
همسازمندی نهشتاری که در ان دو یا چند چیز /کس با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همسازمندی داشتن ...
همسازمند { خوی واژه - adjective } دو یا چند چیز /کس که با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همساز ...
همسازمندی نهشتاری که در ان دو یا چند چیز /کس با یکدیگر پیوند خردگانی / اندیشه / دیدگاه / ویژگی داشته باشند و بتوانند یک گروه بسازند. همسازمندی داشتن ...
وانمایی پزیر explicable وانمایی ناپزیر inexplicable
وانمایی { چیزی را بیشتر نشان دادن و باز کردن برای فهمیدن و دریافت بهتر } انگلیسی: explanation اربی: توضیح، تشریح وانمایی کردن انگلیسی: to explain ار ...
درود جناب سعید ادیب هاشمی، از دید من این بیت از مولانا می گوید که تو یک گواه و شاهدی بجز سخن و رنگ نشان بده، تا شاه رحم کند. وانما ریخت دستوری وانمو ...
فرارفت
ریخت گرایی
ترانود ترا = از چیزی به چیزی نود = حالت، وضعیت. همانند نود در واژه های خشنود و بهنود اربی: تبدیل انگلیسی: coversion ترانود کردن = تبدیل کردن to com ...
پولمندسالاری
فروپایه کردن فرومایه کردن
نوشتاد اربی: کتاب انگلیسی: book
بهرمان اربی: اقتصاد انگلیسی: economy
هماوند: شریک share holder. associate. partner هماوند: مشترک subscriber هماوندی: شراکت partnership. contribution هماوندین: اشتراکی shared
هماوندین اربی: اشتراکی انگلیسی: shared
افسارناپزیر
ناگفته گفته نشده در دل مانده اشکار نشده پنهان مانند unavowed feelings احساسات پنهان
گستراندن گسترانش همانند گستراندن یک دین، گستراندن یک اندیشه ریشه شناسی disseminate semin همان هسته و دانه و تخم است و همجنین نمادی از همایش و گردامد ...
بیمایه شدن بیمایه کردن کم مایه شدن کم مایه کردن
درود و مهر بیکران به گمان من سرواژه گستریدن به نادرست کارواژه شمرده شده است و چنین سرواژه ای نداریم و اگر به نمونه هایی که در بالا امده نگاه کنیم، هم ...
بی ارزش شدن بی پایه شدن ارزش و جایگاه خود را از دست دادن مانند پول یک کشور devaluation
گاوبندی
سهمگینانه
کژواره برابرنهاد irony و همچنین کنایه
افسار گشایی لنگرگشایی ازاد و رها کردن شناور یا کشتی از لنگر unmoor در رشته های دیگر هم کاربرد دارد با همین درونمایه مانند رهاسازی پولهای ستانش شده.
لنگرگشایی
جنگنده های نهفته Stealth Fighters
زیر پوستی زیر میزی
مخملی /makh. ma. li/ چک: Sametov� revoluce انگلیسی: The Velvet Revolution ایرانی: انقلاب مخملی، براندازی مخملی
ورافکنی / ورا افکنی برابر نهاد واژه ی project انگلیسی است و هم نهاد با traject نمی تواند باشد. پیشاوند ورا با فرا یکسان است و همتراز پیشاوند - pro . ...
ترارفت
پابرجا ماندن
پاینده بودن پایندگی داشتن
ایرانی: به همانه ی اربی: به مثابه ی، به منزله ی، در حکم انگلیسی: to amount to something the same as something
پاکسازی پالودن پالایش
fluctuating = نوسانی، نوسانمند، نوساندار نوسان واژه ای ایرانی است. نوسان همان ناسان، نابسان، نبسان، ناهمسان، نابسامان است. انجه که سان ندارد. سان ه ...
نوسان همان ناسان، نابسان، نبسان، ناهمسان، نابسامان است. انجه که سان ندارد. سان همان سامان است. پس نوسان واژه ای ایرانی است. نوسان داشتن نوسانی بود ...
پیش بینی ناپزیر
ناهمگن، ناهمگون
بدبین گرایی
دورویی
جازدن چیزی به نام چیزی دیگر
بهره جویی، سودجویی بهره = صرفه نمونه: ان کار نمی صرفد. = ان کار بهره ای ندارد.
دیدمان
ناکار - خنثی ناکار کردن - خنثی کردن
هنودناپزیری
گان نشانک جمع نیست بلکه همان نشانک جمع ان است که در واژه هایی که به ه پایان می یابند، برای اسانی گویش گ به ان افزوده می شود مانند ستمدیده ستمدیدگان، ...
کارواژه های کنشگیرانه اربی: افعال متعدّی انگلیسی: transitive verbs