پیشنهادهای مجید نمازی (١٢١)
رمان تاریخی
به معنی احساس لذت هم بکار می رود.
در مورد آهنگ/ گیرا و بیادماندنی
مهیج و تداعی گر
در مورد آهنگ/ بسیار مهیج و شادی بخش
allow to have something enjoyable
A short holiday
گیشه یا باجه بلیط فروشی
بلیط ویژه ای که امکان سفری ارزان تر یا حتی رایگان را با اتوبوس فراهم می کند.
قطاری که در ایستگاههای کوچکی که بین دو ایستگاه اصلی قرار دارند زیاد توقف می کنه.
اگر اسم باشه میشه طلاق و متارکه اگر فعل باشه میشه متارکه کردن
ناراحت و افسر ه
نا امید و ناراحت
امرار معاش کردن I’m making ends meet thanks to my part time jobs یعنی به لطف شغل پاره وقتم امرار معاش می کنم
مغازه ای که اقلام و لباسهای دست دوم را معمولا به منظور خیریه می فروشد. چیزی شبیه دیوار مهربانی ها در ایران
کسی که کار به کار دیگران ندارد، یعنی آنها را آزاد می گذارد تا مستقلا کار خود را انجام دهند. مثل رئیسی که مدام در امور کارمندان خود مداخله نمیکنه؟؟!! ...
برآورده کردن نیاز
برطرف کردن نیاز
برنامه تلویزیونی طنزی که خود از صحنه های کمدی کوتاه با موضوع های غیر مرتبط ساخته شده است. مثل طنز ساعت خوش
آرزو کردن
یکنواخت و خسته کننده
در مورد شخص یا حال افراد: آرام و مطلوب
در مورد فیلم، داستان و یا رمان: مهیج و غیر قابل پیشبینی. دقیقا بر خلاف فیلم های هندی که بیننده خیلی زود آخر فیلم را پیش بینی می کنه!!!!
فیلم مهیجی که رویدادهای آن غیر قابل پیشبینی است.
داستان یا فیلم مهیج جنایی
فیلمی که داستان فیلم قبلی را ادامه میدهد.
فیلم های پرفروش سینما
آشفته و دستپاچه سراسیمه
از دیرباز در روز اول آپریل مردم سعی می کردند تا به شوخی سایر افراد را دست بیاندازند. فردی که در این روز گول می خورد و این شوخی را باور می کرد April f ...
a result of chance instead of choice
the number of miles per gallon of fuel
بدتر شدن
دلیل اینکه The reason why I’m wearing sunglasses is to protect my eyes دلیل اینکه عینک آفتابی می زنم اینه که از چشمهام محافظت کنم.
از خود راضی از خود متشکر
to be doing something یعنی کاری را انجام دادن
وادار کردن ملزم کردن
فشاری که از طرف افراد هم سن و سال یا گروههای اجتماعی به افراد وارد می شود.
ملاقات و جلسات حضوری
به خاطر آوردن یک رویداد یا خاطره در ذهن
دست رد به سینه کسی زدن
مترادف usually است.
مترادف Usually است.
درمورد لباس/ دِمُده و غیر جذاب
در مورد لباس/شلخته و نامرتب مخالف neat and tidy
در مورد لباس/ ساده و شیک و رسمی مثل لباسهای مناسب برای محافل رسمی
در مورد طرز پوشش یک فرد به معنای مد و شیک می باشد
به یاد آوردن خاطره، تصاویر ذهنی و . . . متردف Reawaken Evoke
پرمویی ناشی از اختلالات هورمونی که در زنان و مردان رخ می دهد.
با گذشت ( واژه رسمی ) مترادف forgiving است.