پیشنهادهای Intangible (١٠٥)
منتج شدن The investigation yielded some unexpected results. تحقیقات، منتج به نتایجی غیرقابل انتظار شد
گمانه زنی People tend to make assumptions about you when you have a disability
نقش مهمی ایفا کردن در چیزی Understanding language as a complicated system contributes to understanding human mind and how this complicated system is ...
حاکی از آن است که = demonstrate that حاکی از چیزی است = demonstrate sth Investigations of human language demonstrate that a language is a extremely ...
بعنوان رفتاری مشابه ، . . . . A English man can produce Two relative clauses without knowing what it is. In a parallel fashion, a child can walk wi ...
به اجرا درآوردن چیزی The ability to carry out the simplest conversation requires profound knowledge
دال بر چیزی بودن You have to produce sounds that signify certain meanings
در یک تعریف کلی، مطالعاتِ ترجمه ( به انگلیسی Translation Studies ) ، یک حوزه میان رشته ای شاملِ عناصری از علوم اجتماعی، علوم انسانی، مطالعات ادبی و م ...
بینا رشته ای، میان رشته ای، اندر رشته ای. اشاره به حوزه هایی نوین در دانش، که بیش از یک زمینه ی محض دانشی را مورد مطالعه قرار میدهد. خلاصش یعنی این ...
بازنویسی کردن ( به طوری که معمولا عبارتمون واضح تر و ساده تر بشه ) Could you rephrase your question, please We should rephrase an expression in a c ...
ترجمه درون زبانی از انواع ترجمه که توسط یاکوبسن ابداع شد. از جمله وظایف اصلی مترجم علمی هنگام ترجمه ای تخصصی و علمی تلاش جهت ترجمه مفاهیم از زبان دان ...
درگیر کردن The process of translation involves the translator changing an original written text in original verbal into a written text in a differen ...
در حالتِ. . . مثال از کتاب `` اصول و مبانی ترجمه - کارشناسی ارشد`` One may talk of translation as a process or a product; Moreover, while more typ ...
شایان توجه، قابل ذکر
به طور خلاصه گفتن Can you summarize what it is that makes you think you would be suitable for this job?
Phrasal verb و به معنی`` به دست رسیدن `` مثال : I sent off the order last week, but the goods haven't turned up yet هفته پیش سفارشمو دادم ولی هنوز ...
دعوت کردن کسی که تورو دعوت کرده به خونش We had them over for dinner a couple of times, but they never invited us back
درخواست برای همراهی کردن در انجام کاری از کسی I don’t mind you coming, but I didn’t expect you to invite along half your family
بفرما زدن کسی ( برای ورود به منزل ) ?Did she invite you in for coffee بهت واسه یه قهوه ، بفرما زد؟؟
Phrasal verb کسی را دعوت کردن ( برای رفتن به جایی مثل رستوران و . . . ) I'm thinking of inviting him out to the theatre
یه شکل دایره ای که معمولا روی سر یک کاراکتر ( توی کارتون و . . . ) میاد و فکر و توصیفاتشو توی اون شکل نشون میده.
Slip ( verb ) = تنزل پیدا کردن نکته: با واژه standards کالوکیشن میسازه. People feel educational STANDARDS SLIPPED when the government cut finances ...
مقاوم باشه در برابر چیزی ( از یه چیزی، انتظار مقاوم بودن داشتن ) The bridge designed to withstand earthquakes دوتا کالوکیشن با withstand برحسب کتاب ...
با دو کلمه زیر ، کالوکیشن قوی میسازه: 1. Pass up a chance = دست رد زدن به یه شانس I can't believe that she passed up the chance to go to South Amer ...
با دو مورد زیر کالوکیشن قوی می سازه: 1. Draw up a list = تهیه کردن یه لیست He is drawing up a list of the best players 2. Draw up a contract = تنظی ...
ول کردن کسی My mom said i had to do all the ironing as a punishment, but I'm hoping she'll let me off توی مثال زیر ، معنی ` ولت میکنم بری ` میده I' ...
فرق cause با lead : Cause دلیل اصلیه اتفاق افتادن یه چیزه Lead یه دلیل از صد دلیله ممکنه اتفاق افتادن یه چیزه
به این عبارت توجه کنین : Deceive oneself into thinking یعنی = چیزی رو به دروغ ( اشتباه ) به کسی القا کردن He deceived us into thinking that Sarah is ...
آموزش دادن، یاد دادن � توجه : وازه teach به معنی �تعلیم دادن � هست. یعنی یاد دادن یه علمی به کسی. ولی instruct, صرفا آموزش چگونه استفاده کردن از چیز ...
گرای واضح He gave a broad hint to the boss that he'll quit if he doesn't get a promotion
مقرر کردن ( که توی حالت مجهول، معنای مقرر شدن میده ) The police have been instructed to patrol the buildings and surrounding areas He was instructe ...
فراخواندن کسی ( درخواست مودبانه از کسی برای انجام یه عملی ) مثال ۱: Each student is called on to read a few lines of the passage مثال ۲: They're ca ...
به تعویق افتادن The Persian league games was adjourned until unspecified time
زائد الوصف معمولا با happy, یه کالوکیشن قوی برقرار میکنه. این قید با Glad, sad ، content استفاده نمیشه They are deliriously happy together
به حداقل رساندن A healthy diet can lessen the risk of heart disease
واهی Specious promise = امید واهی
یه کالوکیشن با gain برحسب کتاب Collocation in use : Gain better marks = نمرات خوبی گرفتن, نمرات خوبی بدست آوردن
ملقب بودن ( فیلم ، سریال، کتاب ، . . . ) His latest book, entitled ' The Forgotten Sex' , is out this week You might be entitled 'A Rat' if you betr ...
پدیدار شدن ( معمولا چیزای ناخوشایند ) ارشد ۹۹ , خلاصه سوال هفتم: Their animated conversation became flaccid only when physical fatigue set in گفتگوی ...
وارفتگی جسمی Physical fatigue
به وجود آوردن مثال ۱ ، حالت مجهولی به معنای به وجود آورده میشه Most heart attacks are caused by blood cots مثال ۲ حالت حال کامل به معنای به وجود نیآ ...
مرتبط کردن که مجهولشم میشه مرتبط شدن
تاب آوردن، تحمل کردن That was too much for coach to bear without laughing into a pep talk واسه مربی خیلی سخت بود که تاب نخندیدن در یک گفتگوی دوستانه ...
پخش بودن در چیزی ( معنی استعاریش میشه پخش بودن اون چیز در هوا. اون چیز میتونه بدبیاری، غم، خوشحالی و . . . باشه ) Hang in sth کنکور ارشد زبان سال ۹۹ ...
Concrete evidence = مدرک مُستَدَل
آسوده خاطر، طیب خاطر
دو دو تا چار تا کردن I need a few days to mull things over before I decide
رسید بریتانیایی ها میگن: receipt آمریکایی ها میگن: sales slip
کلا توپ به تیرک بخوره، تیرک یا دیرک میشه woodwork تیرک افقی یا همون بالایی دروازه هم میشه Cross bar
یه عبارت فعلی فوتبالی هم حساب میشه. وقتی میخوایم بگیم : بچه ها موقعیت های زیادی خلق کردن The lads carve out so many chances