پیشنهادهای کرام (٣٧٥)
هماندرمانیکانه/
هماندرمانگر/هماندرماننده/
هماندرمانگر/هماندرماننده
هماندرمانیک/
هماندرمانی/
رایحه درمانگر. رایحه درماننده.
سپاسگزاردن. سپاس گزاری کردن.
جرقه زدن. جرقهیدن. از جرقیهدن = جرقستن ساخته شده. و مانند "خواستن = خواه/کاستن = کاه/ ( ستن - - > ه ) " از جرقهیدن به جرقستن تبدیل شده. م. ث آتش ...
جرقه زدن. جرقهیدن. از جرقیهدن ساخته شده. و مانند "خواستن = خواه/کاستن = کاه/ ( ستن - - > ه ) " از جرقهیدن به جرقستن تبدیل شده. م. ث آتش نشانان می ...
جرقه زدن. جرقهیدن. آتش نشانان می گویند که این سیم ها بودند که جَرَقِهیدند و آش سوزی را به راه انداختند.
جرقه زدن. جرقهیدن. از جرقیهدن ساخته شده. و مانند "خواستن = خواه/کاستن = کاه/ ( ستن - - > ه ) " از جرقهیدن به جرقستن تبدیل شده. م. ث آتش نشانان می ...
( پ ) یام ( م ) خصوص = private message پِیِم ==> پیمیدن م. ث امشب بهش نَپیِم. آنلاین نیست.
تایپیدن. م. ث تایپیدن این جُستار/مقاله بیست ساعت طول کشید.
تایپیدن. م. ث تایپیدن این جُستار/مقاله بیست ساعت طول کشید.
ش. م. ش = شَمش Virtual private network. ) ش ) بکهِ ( م ) جازیِ ( ش ) خصی. شَمشیدن = از شَمش استفاده کردن.
از آقا/خانم ایرزاد fly این واژه ی ایرانی - اروپایی هم ریشه با : آلمانی : fliegen پارسی : فَرا ، فَراز ، فَراد، پَرواز = به سوی بالا ، در بالا پرواز ا ...
از آقا/خانم ایرزاد fly این واژه ی ایرانی - اروپایی هم ریشه با : آلمانی : fliegen پارسی : فَرا ، فَراز ، فَراد، پَرواز = به سوی بالا ، در بالا پرواز ا ...
از آقت/خانم ایرزاد fly این واژه ی ایرانی - اروپایی هم ریشه با : آلمانی : fliegen پارسی : فَرا ، فَراز ، فَراد، پَرواز = به سوی بالا ، در بالا پرواز ا ...
پرواختن/پروازیدن/پروازاندن
سطریدن = نوشتن
اطاعت با میل .
طوعیدن.
خصمیدن = دشمنی کردن. م. ث خصمیدن با دوستان درست نیست.
خصماندن = کسی را با کسی دشمن کردن. م. ث خصماندن ۲ برادر کاری زشت و ناپسند است
خصمیدن = دشمنی کردن. م. ث خصمیدن با دوستان درست نیست. خصماندن = کسی را با کسی دشمن کردن. م. ث خصماندن ۲ برادر کاری زشت و ناپسند است.
بارگیرییدن/دانلودیدن
پرتاب کردن. پرتابیدن. ساخته شده از پرتابیدن. یافتن= یابیدن/تافتن = تابیدن/کوفتن = کوبیدن/شتافتن = شتابیدن/فریفتن = فریبیدن/ ( فتن - - > ب ) این ...
خراب کردن. م. ث قبلِ خرابیدن این خونه، ببینید کسی یا چیز باارزشی داخلش نباشه.
خُرداوار ( خُرده آوار )
رَاییدن = to vote رایَنده/رایندگان = voter ( s ) راییده = voted رَایاندن = to make s. b vote م. ث با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغیی ...
واژه چاشت ( درپهلوی بکار میرفته. امروز هم در شمال ایران بکار میره اما اگر اشتباه نکنم به چَم ناهار ) البته در جاهای دیگر با دیسه ها دیگر نیز پیدا می ...
چپاول کردن. م. ث دست از چپاولیدن ثروت این کشور بردارید.
To google گوگل کردن. م. ث بیشترین گوگلیدن ها رو نوجوانان می انجامند.
فهرستیدن ( از ساخته های استاد ادیب سلطانی ) م. ث فهرستیدن این همه کالا ۳ روز طول می کشه
فعل/کارواژه آن To answer. To respond پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.
فعل/کارواژه آن پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.
فعل/کارواژه آن پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.
فعل/کارواژه آن پاسخیدن = پاسخ دادن. م. ث اگر بتوانید درست بپاسخید، به مرحله بعدی می روید.
رَاییدن = to vote راینده/رایندگان = voter ( s ) راییده = vot رَایاندن = to make s. b vote م. ث با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغییری ...
رَاییدن = to vote رایَنده/رایندگان = voter ( s ) راییده = voted رَایاندن = to make s. b vote م. ث با راییدن به این رئیس جمهور، هیچ دِگَشتی ( تغیی ...
فعل/کارواژه تکگوییدن = تک گوینده و سخران بودن. م. ث میدونستی که وقتی می تکگویی و کسی رو به بحث راه نمیدی، باعث می شه که همه ازت متنفر بشند؟
Monologue فعل/کارواژه تکگوییدن = تک گوینده و سخران بودن. م. ث میدونستی که وقتی می تکگویی و کسی رو به بحث راه نمیدی، باعث می شه که همه ازت متنفر بشن ...
پیراحد/پیراسنج
دِگَرگُزین.
اَخمتَخمیدن = اخم کردن. م. ث اگه بیاَخمتَمی نمی برمت شهره بازی.
اَخمتَخمیدن = اخم و تخم کردن. م. ث اگه بیاَخمتَمی نمی برمت شهره بازی.
اَخمیدن. م. ث اونجوری اخمیدن تو باعث نمیشه من ازت بِتَرسم.
بِرمِستَن/بِرمِهیدن = گریه کردن. م. ث اگه اینجا بِشینی و بِبرمِهی کاری درست میشه؟ *جالبه بدونید که برمه در پهلوی هم وجود داشته. و الان هم در شمال ...
بِرمِستَن/بِرمِهیدن = گریه کردن. م. ث اگه اینجا بِشینی و بِبرمهی کاری درست میشه؟ *جالبه بدونید که برمه در پهلوی هم وجود داشته. و الان هم در شمال ک ...
بِرمِستَن/بِرمِهیدن = گریه کردن. م. ث اگه اینجا بِشینی و بِبرمهی کاری درست میشه؟ *جالبه بدونید که برمه در پهلوی هم وجود داشته. و الان هم در شمال ک ...