تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

( ( Late ) ) 1 ) دیر هنگام: a late election● 2 ) اواخر، آخر : late 1995● 3 ) مرحوم: her late grandmather● 4 ) دیر : I got up late● 5 ) سابق: I sa ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

1 ) رتبه بندی 2 ) بلند پایه، برجسته

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Freelance : شغل آزاد Freelancer : کسی که شغلش آزاده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

Sometime اشاره به یک زمان نامشخص در آینده داره Sometimes قید تکرار هست به معنی بعضی وقتها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بدون هیچ معطلی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تنهایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

لب دریا، ساحل دریا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٧

1 ) به سلامتی ( هنگام خوردن مشروب ) ۲ ) خداحافظ ۳ ) تشکر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

عازم شدن Set off for France عازم فرانسه شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

درجریان ( adj ) The discussions are still ongoing بحثها هنوز درجریانند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

تنها، به تنهایی گاهی اوقات به صورت all on my own هم نوشته میشود

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

الزامی . A request is asking for something which is wanted but not necessarily needed. A requirement is something that is necessary.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

عصرونه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

ics پسوند اسم ساز ، اسم مفرد ساز، علم ساز است مثال physics علم فیزیک Mathematicsعلم ریاضیات Ethicsعلم اخلاق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

کم رو، خجالتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

دختر با رفتارهای پسرانه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

چمدان بر هتل

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

وعده غذایی یا جشن بعد از عقد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

دوبرابر کردن، مضاعف کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

معمولا به صورت جمع نوشته می شود ولی فعل آن مفرد است و به معنی دوراهی است. A crossroads in your live دوراهی در زندگیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

کپی، چیزی که اصل نیست ، المثنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

Attracted my attention توجه من را جلب کرد. یا به طور عامیه میشه گفت چشمم رو گرفت.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

تجارب علمی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

House phone

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

موفقیت. I passed the test with flying colors من امتحان رو با موفقیت پاس کردم.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

Everyday :عادی، معمول Every day:هر روز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

معادل فارسی پویا نمایی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

به نظر استرس داشت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

دوساختار داره insist: Insist on verb ing Insist that sentens

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

۱ ) آمدن۲ ) به تدریج3 ) سرانجام۴ ) به هوش آمدن۵ ) لنگر انداختن و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اگه so that از هم جدا نوشته شود به معنیه تا اینکه است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦١

Handful به بچه های شیطون و نافرمان هم اطلاق میشه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

ملا، مولا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

Hell no معلونه که نه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

The most popular tourist attraction in قصرEdinburgh is the Castle,

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

Forest به جنگلهای بسیار بزرگ و انبوه گفته میشود. jungel بیشتر پوشش حیوانی دارد و مد نظر است. wood به جنگلهای کوچک مثل چیتگر میگن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

in some way that is not �known �yet

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Film extra

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

. of a� person ) :to� feel� very �hot ) The� soldiers� were sweltering in� their� uniforms

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

various� or several

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

Four distinct seasons

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

extremely�or very much: He was desperately�ill. They desperately�wanted�a�child. UK�; She always�seems�to be desperately�busy! UK; �He was desp ...

١