پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٣,٥٤٤)

بازدید
١٥,٥٤٥
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خفت و خیز جماع. همخوابگی با کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . آرامش با زنان. آمیختن. نزدیکی. مواقعه. مباضعة. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون فرزندشا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خفت و خیز جماع. همخوابگی با کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . آرامش با زنان. آمیختن. نزدیکی. مواقعه. مباضعة. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون فرزندشا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

خفت و خیز جماع. همخوابگی با کسی. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) . آرامش با زنان. آمیختن. نزدیکی. مواقعه. مباضعة. ( یادداشت بخط مؤلف ) : چون فرزندشا ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

قوه ٔ باه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

قدرشناس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

شکران نعمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حق شناس

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

حق شناسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

حکومت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

حکومت داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدواً

پیشنهاد
٠

بدواً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بدواً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

بدواً

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

محتاط. [ م ُ ] ( ع ص ) محاصره کرده. ( آنندراج ) . محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

محتاط. [ م ُ ] ( ع ص ) محاصره کرده. ( آنندراج ) . محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

محتاط. [ م ُ ] ( ع ص ) محاصره کرده. ( آنندراج ) . محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

محتاط. [ م ُ ] ( ع ص ) محاصره کرده. ( آنندراج ) . محصور و حصار کرده شده و احاطه شده. ( ناظم الاطباء ) .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جلوه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جلوه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

جلوه کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

پیشنهاد
٠

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

پیشنهاد
١

- به منصه ٔ ظهور رسیدن ؛ آشکارا شدن و به نظر همگان رسیدن.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

- به منصه ٔ ظهور رسانیدن ؛ آشکارا ساختن و به نظر همگان رسانیدن : عزم جزم کردم که. . . هر چهار عقد از عقود دوازده گانه را در درجی درج کرده به منصه ٔ ظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

- به منصه ٔ ظهور رسانیدن ؛ آشکارا ساختن و به نظر همگان رسانیدن : عزم جزم کردم که. . . هر چهار عقد از عقود دوازده گانه را در درجی درج کرده به منصه ٔ ظ ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢

به منصه ٔ ظهور رسانیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به منصه ٔ ظهور رسانیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

به منصه ٔ ظهور رسانیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عهد گسستن. [ ع َ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( مص مرکب ) نقض عهد. عهد شکستن. پیمان شکنی. مقابل عهد بستن : عهدمحبت گسستن ؛ ترک همدمی و همنشینی کردن : نگْسسته عهد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عهد گسستن. [ ع َ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( مص مرکب ) نقض عهد. عهد شکستن. پیمان شکنی. مقابل عهد بستن : عهدمحبت گسستن ؛ ترک همدمی و همنشینی کردن : نگْسسته عهد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

عهد گسستن. [ ع َ گ ُ س َس ْ ت َ ] ( مص مرکب ) نقض عهد. عهد شکستن. پیمان شکنی. مقابل عهد بستن : عهدمحبت گسستن ؛ ترک همدمی و همنشینی کردن : نگْسسته عهد ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیر قول زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

خلف عهد کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

خلف قول کردن. [ خ ُ ف ِ ق َ / قُو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) بدقولی کردن. به قول و قرار خود وفا نکردن. تخلف از میثاق و قرارهای خود کردن. ( یادداشت بخط مؤل ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

از سر قول خود برگشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سر قول خود برگشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

از سر قول خود برگشتن