تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

با عصبانیت حرف زدن با کسی ، به کسی تندی و تحکم کردن، تشر زدن

پیشنهاد

به اندازه کافی پول داشته باشی که زندگی کنی یا کارتو ادامه بدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بدون فکر کردن طولانی درمورد چیزی یا نگاه کردن به چیزی که قبلا در موردش نوشته شده

پیشنهاد
١١

بدون فکر کردن طولانی درمورد چیزی یا نگاه کردن به چیزی که قبلا در موردش نوشته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کاملا قبول کردن یا فهمیدن چیزی ( غیر رسمی ) معمولا به صورت منفی can't get your head around به کار میره

پیشنهاد
٥

باعث بشی یکی بخواد کاری رو انجام بده که قبل نمی خواسته انجام بده ( معمولا یه کار احمقانه )

پیشنهاد
٧

از کسی بخوای کاری رو انجام بده که انجام نخواهد داد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنترلتو از دست بدی یا وحشت کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کنترلتو از دست بدی یا وحشت کنی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

آرام ، با ثبات ، معقول و خونسرد بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

آرام ماندن مخصوصا در شرایط سخت یا خطرناک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

آرام ، با ثبات ، معقول و خونسرد بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

آرام ماندن مخصوصا در شرایط سخت یا خطرناک

پیشنهاد
٤

چیزی نداره که بتونه باهاش از ادعاش یا موقعیتش حمایت کنه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

حفظ کردن فاصله با شخصی ، دوری کردن از دوستی کردن با کسی یا درگیر شدن احساسی با اون ها ، از کسی دوری کردن، ( به کسی ) نزدیک نشدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

حفظ کردن فاصله با شخصی ، دوری کردن از دوستی کردن با کسی یا درگیر شدن احساسی با اون ها

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترغیب کردن یا مجبور کردن کسی برای انجام دادن کاری که واقعا نمی خواسته انجامش بده

پیشنهاد
١

سرد یا غیر دوستانه برخورد کردن با کسی بدون هیچ دلیلی ، نادیده گرفتن کسی

پیشنهاد
٣

حمایت کردن کسی در زمان سختی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

همدردی یا حمایت در زمانی که دردسری وجود داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

مردم رو برای یک چیز منفی که براش اتفاق افتاده سرزنش می کنه و این احساسات رو تا آخر عمرش داره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

اهل کشمکش و مرافعه، همیشه ناراضی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

علت اختلاف، مایه ی نفاق، موضوع دعوا ، چیزی که مردم در موردش موافق نیستن

پیشنهاد
٢

از ته دل احساس کردن، احساس ژرفی نسبت به چیزی داشتن

پیشنهاد
٧

تو یک کاری انجام دادی که منو آزار داده و ما باید در موردش باهم بحث کنیم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

قبول نکردن تغییر وضعیت

پیشنهاد
٨

همون کاری رو انجام بدی که دیگران ( معمولا اعضای خانوادت ) قبلا انجام دادند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

اقدام قاطع کردن، مؤکد اصرار کردن، سخت مقاومت کردن، دو پای خود را در یک کفش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شرایط سخت بدون رنج بردن از نتایج منفی بزرگ

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خیلی خوش شانس یا موفق بودن در یک شرایط سخت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تو دست و پای کسی بودن ، کارهای کسی رو مختل کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

تو دست و پام هستن ، کارهامو مختل می کنند

پیشنهاد
٢٥

شروع بدی داشتن ( در یک رابطه یا فعالیت )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

عادت کردن به چیزی، احساس کنی می تونی از عهده شرایط بر بیای

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تجربه کردن اضطراب یا نگرانی قبل از تلاش کردن برای انجام کاری معمولا به قدری که فرد از انجام اون کار خودداری می کنه

پیشنهاد
٣

همیشه عادی باشی و واقع گرا ، آرام و ثابت و معقول و واقع گرا باشی ، خیلی احساساتی واکنش ندی یا تحت تاثیر هر تغییری در شرایط قرار نگیری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

خیلی سرت شلوغ باشه، پر مشغله

پیشنهاد
٥

روی پای خود وایستادن، مستقل بودن، مراقب خود بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ادامه ندادن درگیر شدن در کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

کمک کردن ( مثلا برای جابجا کردن چیزی )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در دسترس، نزدیک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

با هدف از دست ندادن یا فراموش نکردن توانایی یا دانش

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

برای اولین بار امتحان کردن

پیشنهاد
٧

برای اولین بار امتحان کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

فروخته شدن به یک صاحب جدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مستقیم یا از تجربه یا دانش خودتون

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

از کنترل خارج شدن، پر هرج و مرج و غیر قابل کنترل شدن یک موقعیت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

تلاش کردن برای انجام دادن کاری، شروع کردن چیزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

به کسی اجازه بدی هرکاری که می خواد بکنه، به کسی آزادی کامل بدی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک قانون کلی که در بیشتر چیزها درسته، قانون کارآمد و کلی