get your head around

سر در آوردنش

موفق به درک کردن چیزی مخصوصا چیزی سخت و پیچیده

کاملا قبول کردن یا فهمیدن چیزی ( غیر رسمی )
معمولا به صورت منفی can't get your head around به کار میره

فهمیدن موضوعی سخت
درک موضوعی پیچیده یا عجیب
( also get your head around sth ) ; ( US also wrap your mind around sth ) to succeed in understanding something difficult or strange
https://dictionary. cambridge. org/