get off on the wrong foot
/gɛt ɔf ɑn ðə rɔŋ fʊt//gɛt ɒf ɒn ðə rɒŋ fʊt/
انگلیسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
شروع بد داشتن/ یک اصطلاح که به معنای شروع ناموفق در کاری، به ویژه در یک وظیفه، رابطه یا فعالیت است.
به طور نمادین، نشان دهنده شروع چیزی به شکلی است که منجر به سوءتفاهم ها، چالش ها یا مشکلات می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Start poorly, make a bad impression, begin awkwardly.
مثال؛
"I got off on the wrong foot with my new boss by arriving late on the first day. "
"Their relationship got off on the wrong foot, but they managed to resolve their differences over time. "
"The project got off on the wrong foot due to poor communication among team members. "
منشأ: این عبارت ممکن است از خرافات قدیمی درباره قدم گذاشتن با پای چپ، که به عنوان بدشگون تلقی می شد، سرچشمه گرفته باشد.
به طور نمادین، نشان دهنده شروع چیزی به شکلی است که منجر به سوءتفاهم ها، چالش ها یا مشکلات می شود.
... [مشاهده متن کامل]
مترادف: Start poorly, make a bad impression, begin awkwardly.
مثال؛
منشأ: این عبارت ممکن است از خرافات قدیمی درباره قدم گذاشتن با پای چپ، که به عنوان بدشگون تلقی می شد، سرچشمه گرفته باشد.
get off : شروع کردن - آغاز مسابقه یا هر کاری
**"شروع بدی داشتن"**
یا
**"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"**
این اصطلاح از دنیای **نظامی و رژه های هماهنگ** یا حتی **باورهای قدیمی خرافی** اومده:
... [مشاهده متن کامل]
1. **در نظامی گری یا رژه:**
اگه سربازی با پای اشتباه ( مثلاً پای چپ به جای راست ) شروع کنه، **کل هماهنگی به هم می ریزه**. یعنی از همون اول، حرکتش اشتباهه.
2. **در باورهای سنتی:**
در بعضی فرهنگ ها، شروع با پای چپ **نشانه ی بدیمنی** بوده. مثلاً می گفتن با پای راست وارد جایی بشی تا خوش یمن باشه.
به همین خاطر، وقتی کسی **"get off on the wrong foot"** می گه، منظورش اینه که:
→ یه رابطه، همکاری، یا موقعیت از همون اول **با مشکل، بدفهمی، یا حس بد شروع شده**.
- - -
### 🗣 مثال:
1. **I think we got off on the wrong foot — let’s start over. **
فکر کنم **از اول با هم بد شروع کردیم** — بیاید از نو شروع کنیم.
2. **My new job started off on the wrong foot when my manager yelled at me on the first day. **
شغل جدیدم **بد شروع شد** وقتی همون روز اول رئیسم سرم داد زد.
chatgpt
**"شروع بدی داشتن"**
یا
**"از اول رابطه یا کار رو با مشکل یا سو ءتفاهم شروع کردن"**
این اصطلاح از دنیای **نظامی و رژه های هماهنگ** یا حتی **باورهای قدیمی خرافی** اومده:
... [مشاهده متن کامل]
1. **در نظامی گری یا رژه:**
اگه سربازی با پای اشتباه ( مثلاً پای چپ به جای راست ) شروع کنه، **کل هماهنگی به هم می ریزه**. یعنی از همون اول، حرکتش اشتباهه.
2. **در باورهای سنتی:**
در بعضی فرهنگ ها، شروع با پای چپ **نشانه ی بدیمنی** بوده. مثلاً می گفتن با پای راست وارد جایی بشی تا خوش یمن باشه.
به همین خاطر، وقتی کسی **"get off on the wrong foot"** می گه، منظورش اینه که:
→ یه رابطه، همکاری، یا موقعیت از همون اول **با مشکل، بدفهمی، یا حس بد شروع شده**.
- - -
### 🗣 مثال:
فکر کنم **از اول با هم بد شروع کردیم** — بیاید از نو شروع کنیم.
شغل جدیدم **بد شروع شد** وقتی همون روز اول رئیسم سرم داد زد.
با شروع نادرستی مواجه شدن
قدم اول را کج برداشن
بد شروع کردن ( یک کار، یک رابطه و . . . . . به دلیل انجام کارهای اشتباهی که باعث ناراحتی طرف مقابل می شود. )
به عنوان مثال :
خشت اول چون نهد معمار کج / تا ثریا می رود دیوار کج
شروع بدی داشتن . . .
شروع بدی داشتن . . .
شروع بدی داشتن ( در یک رابطه یا فعالیت )
خشت اول را کج نهادن/چیدن/گذاشتن
دسته گل به آب دادن ، اشتباه کردن
تجربه بد در شروع رابطه یا شروع بد رابطه بین دونفر
شروع بدی داشتن
بد شروع کردن
قدم اول را اشتباه برداشتن ( در یک ارتباط )
کار اشتباهی انجام دادن
حرکت اشتباه کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)