پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٥٨٢
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

adjective [or more brittle; most brittle] 1 : easily broken or cracked ◀️brittle glass ◀️brittle bones 2 : not strong : easily damaged ◀️The countri ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

adjective [more rigid; most rigid] 1 : not able to be bent easily : stiff ◀️a rigid steel beam ◀️The patient's legs were rigid. 2 : not easily chan ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سانتریفوژ ( به فرانسوی: Centrifugus ) ( centrifugeuse به معنی مرکز و fugus - به معنی فرار از ) یا گریزانه دستگاهی است که در آن با استفاده از نیروی گر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Raw quantities

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

شبیه سازی : simulation شبیه ساز : simulator Emulator : برابرساز شبیه سازی ( به انگلیسی: simulation ) تقلید تقریبی یک عملیات، فرایند، یا یک سیستم است ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تولید مثل یا زادآوری : Reproduction

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

DIAGNOSIS ( تشخیص پزشکی ) TROUBLESHOOTING FAULT DETECTION

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک کلمه ی فرانسوی هستش ( Vitrine ) در انگلیسی به جای ویترین میگن Showcase یا Display Case یا Display Cabinet SHOWCASE 1 : a box that has a glass to ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Construction of 3 chain commercial complexes : احداث ۳ مجتمع تجاری زنجیره ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

adjective Usage: always used before a noun 1 — used to say that something or someone is small, unimportant, etc She was a mere child [=she was only a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

adverb : only, just — used to say that someone or something is small, unimportant, etc ◀️This is merely a minor delay ◀️They were merely children whe ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

CONTRACTOR : پیمانکار noun [count] : a person who is hired to perform work or to provide goods at a certain price or within a certain time ◀️They hi ...

پیشنهاد
٣

Construction Projects Civil projects درست تره

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

رانت در اقتصاد عبارت از هرگونه پرداخت به مالک یا تولیدکننده است، که مازاد بر هزینه مورد نیاز به اضافهٔ سود مربوط برای آوردن آن به چرخه تولید باشد. به ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Deprived areas �مناطق محروم� یا �مناطق کمتر توسعه یافته� اصطلاحی است که در نظام سیاست گذاری ایران برای برخی مناطق به کار می رود. منطقه محروم دارای ت ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

انتقادپذیر open to criticism 1. Able to be criticized by others. All art is open to criticism. We should never say we can't critique something j ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

Prerequisite Requirement و Qualification هم میتونن بدین معنا باشن ولی اصلی بالاییه PREREQUISITE noun [count] : something that you officially must ha ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Localization

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

مدنیت : شهرنشینی / تمدن شهرنشینی ( به انگلیسی: Urbanization ) به انتقال جمعیت از مناطق روستایی به مناطق شهری، افزایش تدریجی نسبت افراد ساکن شهرها، و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Overthrow The overthrow of the brutal French regime and the French Revolution

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

براندازی ( کردن ) The overthrow of the brutal French regime and the French Revolution : براندازی نظام سفاک فرانسه و انقلاب کبیر فرانسه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

🫐 دیکشنری مریام : 🔴 to not do something that is risky or dangerous ◀️She was taking no chances by refusing to go skydiving They did not take any c ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Lightning : آذرخش - صاعقه - برق Thunder : تندر - رعد 🚨 رعد و برق اشاره به همکاری این دو داره که تولید نور و صدا میکنه آذرخش : پدیده آب و هوایی شام ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Electricity : برق - نیروی الکتریکی - الکتریسیته Power : قدرت ( سیاسی اجتماعی ) / توان ( در فیزیک ) Force : نیرو Magnetism : مغناطیس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

غم = اندوه = حزن = غصه Sadness - Sorrow - Grief - Rue - Woe - Heartache

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

گیشه ( به فرانسوی: Guichet ) یا باکس آفیس ( به انگلیسی: Box office ) یک مکان است برای فروش بلیط. معمولاً شکل ظاهری آنها چیزی شبیه به کیوسک است، کوچک ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

adjective [more massive; most massive] 1 : very large and heavy ◀️The fort had massive walls ◀️massive furniture ◀️the dog's massive head/jaw ◀️stars ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

Empathy : همدلی - یکدلی Sympathy : همدردی - دسلوزی Apathy : بی توجهی/عاطفگی/احساسی - خونسردی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

noun [noncount] 1 literary : the drink that the Greek and Roman gods drank 2 : a thick juice made from a particular fruit ◀️apricot/mango nectar 3 : ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

کثیف کاری کردن خراب کاری کردن Can you tell i like making a mess ???

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

adjective [more mundane; most mundane] 1 : dull and ordinary ◀️mundane chores, like washing dishes ◀️They lead a pretty mundane life 2 : relating to ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

Instant = sudden = Quick = immediate = Rapid = Swift = Sharp تمام مترادف هستند به معنی فوری. همشون میتونن ly بگیرن و به قید تبدیل بشن و همچنان متراد ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Not crossed وضعیت پاهای موازی که فرد روی صندلی نشسته برگرداندن وضعیت پاهای cross شده ( یعنی crossed legs ) به وضعیت عادی را با فعل uncross بکار میب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

برگرداندن وضعیت پاهای cross شده ( یعنی crossed legs ) به وضعیت عادی را با فعل uncross بکار میبرن ◀️ She didn't have time to uncross her legs so I'm ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

🔴 more attractive than usual ◀️ He's good - looking, but he's not as striking as his brother 🔴 very unusual or easily noticed, and therefore attra ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

هنگام نشستن روی صندلی وقتی یک پا را روی دیگری میندازیم این وضعیت را crossed legs میگن. به عکسا توجه کنید The fact her legs are still crossed is real ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

به جرأت گفتن 🔴 used to indicate that one believes something is probable ◀️"I dare say you've heard about her" ◀️ I was thinking the same thing! Her ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

دیکشنری learners : adjective [more touching; most touching] : 🔴 having a strong emotional effect : causing feelings of sadness or sympathy ◀️ Their ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

صحنه ی جرم محلی که جرم اتفاق افتاده است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

noun 1 [count, noncount] : a crack or break in something ( such as a pipe ) ◀️A rupture in the pipeline resulted in major water damage 2 medical a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

adjective [also more queasy; most queasy] 1 : having a sick feeling in the stomach : suffering from nausea ◀️The boat ride made me a little queasy. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

adjective [more squeamish; most squeamish] 1 a : afraid to deal with or do things that might hurt or offend people — often used in negative statement ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مرگ سریع A woman really got paid to be hung half naked upside - down. I mean you gotta pay rent somehow at which point does a person die if this ha ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

US slang a : very difficult or bad ◀️a gnarly situation ◀️a gnarly accident b : very good ◀️some gnarly guitar playing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پزشکی قانونی / مرده پژوهی Medical jurisprudence یا legal medicine پزشکی قانونی یا دادپزشکی ( فارسی افغانستان: طب عدلی ) مرجعی صاحب صلاحیت برای اظهار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Autopsy : کالبدگشایی Dissection : کالبدشکافی فرق کالبدگشایی با کالبدشکافی کالبدگشایی اغلب برای کشف علت حقیقی مرگ انجام شده و از طریق برش دادن و آزم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Commitment to work