پیشنهادهای A L C Y O N E U S (٨,٦٤٣)
روند بازار ( به انگلیسی: Market Trend ) گرایش بازارهای مالی به حرکت در سویه های ویژه در درازنای زمان است. سوداگران بازارهای مالی روندهای بازار را ب ...
نخ یا نخ کشان ( به انگلیسی: Floss ) یک حرکت رقص است که در آن کسی ( رقصنده ) پشت سرهم بازوانش را با مشتان گره کرده، از پشت تن به پیشان ( جلو ) ، بر هر ...
Thing or behavior that achieves intense short - lived popularity and then fades away A fad is any form of collective behavior that develops within a ...
Conceptual Skills : مهارت های مفهومی Human skills : مهارت های انسانی Technical Skills : مهارت های فنی
Conceptual : مفهومی مَفهوم ( انگلیسی: Concept ) در واژه شناسی آنچه مورد فهم واقع شده است. اما در اصطلاح: گاهی به یکای اصلی اندیشه گفته می شود که دس ...
مدیران ارشد ( یا برتر )
Fridge = Refrigerator ◀️ Please put the milk in the fridge ◀️ Westinghouse Frtidge
verb [no obj] 1 : to talk or do things with other people ◀️They're quiet children who don't interact much. — often with ◀️She interacts with other c ...
INTERACTION : تعامل بَرهَم کُنِش یا اندرکنش یا تعامل ( به انگلیسی: Interaction ) عملی است که میان دو یا چند موجودیت، شی، پدیده، یا فرایند – که اثر م ...
بـِده بــِستان ( به انگلیسی: Trade - off ) از مفاهیم دانش اقتصاد است. در انتخاب های اقتصادی زمانی که یک انتخاب مستلزم از دست دادن سود یا امتیازی باشد ...
الگو برداری محک زنی ( به انگلیسی: Benchmarking ) آزمونی برای توان پردازش سامانهٔ رایانه ای، شامل سخت افزار و نرم افزار است که با برنامه های استاندار ...
سهم بازار سهم بازار ( به انگلیسی: Market share ) درصدی از کل درآمد یا فروش یک بازار است که یک شرکت در اختیار می گیرد. به عنوان مثال، اگر در یک صنعت ...
Social Justice
Loyalty customer : مشتری وفادار Exit customer : مشتری گذری Voice customer : مشتری معترض/درگیر ( بهترین نوع مشتری )
سفتی یا صلابت ( به انگلیسی: Stiffness ) میزان مقاومت یک جسم به تغییر شکل در برابر یک نیرو است. می توان گفت هر چه یک ماده انعطاف پذیرتر باشد، سفتی کمت ...
adjective [or more brittle; most brittle] 1 : easily broken or cracked ◀️brittle glass ◀️brittle bones 2 : not strong : easily damaged ◀️The countri ...
adjective [more rigid; most rigid] 1 : not able to be bent easily : stiff ◀️a rigid steel beam ◀️The patient's legs were rigid. 2 : not easily chan ...
سانتریفوژ ( به فرانسوی: Centrifugus ) ( centrifugeuse به معنی مرکز و fugus - به معنی فرار از ) یا گریزانه دستگاهی است که در آن با استفاده از نیروی گر ...
Raw quantities
شبیه سازی : simulation شبیه ساز : simulator Emulator : برابرساز شبیه سازی ( به انگلیسی: simulation ) تقلید تقریبی یک عملیات، فرایند، یا یک سیستم است ...
تولید مثل یا زادآوری : Reproduction
DIAGNOSIS ( تشخیص پزشکی ) TROUBLESHOOTING FAULT DETECTION
یک کلمه ی فرانسوی هستش ( Vitrine ) در انگلیسی به جای ویترین میگن Showcase یا Display Case یا Display Cabinet SHOWCASE 1 : a box that has a glass to ...
Construction of 3 chain commercial complexes : احداث ۳ مجتمع تجاری زنجیره ای
adjective Usage: always used before a noun 1 — used to say that something or someone is small, unimportant, etc She was a mere child [=she was only a ...
adverb : only, just — used to say that someone or something is small, unimportant, etc ◀️This is merely a minor delay ◀️They were merely children whe ...
CONTRACTOR : پیمانکار noun [count] : a person who is hired to perform work or to provide goods at a certain price or within a certain time ◀️They hi ...
Construction Projects Civil projects درست تره
رانت در اقتصاد عبارت از هرگونه پرداخت به مالک یا تولیدکننده است، که مازاد بر هزینه مورد نیاز به اضافهٔ سود مربوط برای آوردن آن به چرخه تولید باشد. به ...
Deprived areas �مناطق محروم� یا �مناطق کمتر توسعه یافته� اصطلاحی است که در نظام سیاست گذاری ایران برای برخی مناطق به کار می رود. منطقه محروم دارای ت ...
انتقادپذیر open to criticism 1. Able to be criticized by others. All art is open to criticism. We should never say we can't critique something j ...
Prerequisite Requirement و Qualification هم میتونن بدین معنا باشن ولی اصلی بالاییه PREREQUISITE noun [count] : something that you officially must ha ...
Localization
مدنیت : شهرنشینی / تمدن شهرنشینی ( به انگلیسی: Urbanization ) به انتقال جمعیت از مناطق روستایی به مناطق شهری، افزایش تدریجی نسبت افراد ساکن شهرها، و ...
Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...
Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...
Human capital flight میشه فرار مغزها در این فرایند دو کشور فرستنده و گیرنده وجود دارند برای کشور گیرنده ( Receiving Country ) سودآوره که سرمایه انسان ...
Overthrow The overthrow of the brutal French regime and the French Revolution
براندازی ( کردن ) The overthrow of the brutal French regime and the French Revolution : براندازی نظام سفاک فرانسه و انقلاب کبیر فرانسه
🫐 دیکشنری مریام : 🔴 to not do something that is risky or dangerous ◀️She was taking no chances by refusing to go skydiving They did not take any c ...
Lightning : آذرخش - صاعقه - برق Thunder : تندر - رعد 🚨 رعد و برق اشاره به همکاری این دو داره که تولید نور و صدا میکنه آذرخش : پدیده آب و هوایی شام ...
Electricity : برق - نیروی الکتریکی - الکتریسیته Power : قدرت ( سیاسی اجتماعی ) / توان ( در فیزیک ) Force : نیرو Magnetism : مغناطیس
غم = اندوه = حزن = غصه Sadness - Sorrow - Grief - Rue - Woe - Heartache
گیشه ( به فرانسوی: Guichet ) یا باکس آفیس ( به انگلیسی: Box office ) یک مکان است برای فروش بلیط. معمولاً شکل ظاهری آنها چیزی شبیه به کیوسک است، کوچک ...
adjective [more massive; most massive] 1 : very large and heavy ◀️The fort had massive walls ◀️massive furniture ◀️the dog's massive head/jaw ◀️stars ...
Empathy : همدلی - یکدلی Sympathy : همدردی - دسلوزی Apathy : بی توجهی/عاطفگی/احساسی - خونسردی
noun [noncount] 1 literary : the drink that the Greek and Roman gods drank 2 : a thick juice made from a particular fruit ◀️apricot/mango nectar 3 : ...
کثیف کاری کردن خراب کاری کردن Can you tell i like making a mess ???
adjective [more mundane; most mundane] 1 : dull and ordinary ◀️mundane chores, like washing dishes ◀️They lead a pretty mundane life 2 : relating to ...
Instant = sudden = Quick = immediate = Rapid = Swift = Sharp تمام مترادف هستند به معنی فوری. همشون میتونن ly بگیرن و به قید تبدیل بشن و همچنان متراد ...