پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٦٨٣)

بازدید
١٣,١٠٤
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تراشیدن ( منظور حذف موهای زائد بدن )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

هم به قشر جامعه اساره داره هم له لایه های یک جسم noun [count] 1 : one of usually many layers of a substance ( such as rock ) ◀️ a rock stratum ◀️ a ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

طحال The spleen is a fist - sized organ found in the upper left side of your abdomen, next to your stomach and behind your left ribs. It's an importa ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Pass away : فوت شدن - از دنیا رفتن - مردن ( to die ) Pass out : غش کردن - از حال رفتن - بیهوش شدن ( to faint )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

Pass away : فوت شدن - از دنیا رفتن - مردن ( to die ) Pass out : غش کردن - از حال رفتن - بیهوش شدن ( to faint )

پیشنهاد
٠

در روایات سنی وی یهودی بود که مسلمان شد و با توطئه های حیله آمیز خود شکاف را بین صحابیون محمد به وجود آورد. گفته می شود که وی، مصریان را علیه عثمان و ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱. ریش ریش یا رشته رشته کردن و از هم باز کردن چیزی منسجم ( مثل طناب ) ∆ unravel the yarn : ریش ریش کردن یک نخ ∆ unravel a rope : رشته رشته کردن یک ط ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

come apart at the seams : to break into parts or pieces : fail or be in very bad condition ◀️This table is coming apart. ◀️an old house that is comi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

🔴 CAR Get in the car ( سوار شدن ) / Get out of the car ( پیاده شدن ) 🔴 TAXI Get in the taxi ( سوار شدن ) / Get out of the taxi ( پیاده شدن ) 🔴 ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

🔴 Cross is similar to angry, only less intense. It is used to express anger at minor matters / To be cross implies irritability, with a potential re ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مکان ها : District: منطقه Street: خیابان Avenue: خیابان عریض و پهن و بزرگ Alley: کوچه Dead End: بن بست Sidewalk: پیاده رو Crossroad: چهار راه Car pa ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مکان ها : District: منطقه Street: خیابان Avenue: خیابان عریض و پهن و بزرگ Alley: کوچه Dead End: بن بست Sidewalk: پیاده رو Crossroad: چهار راه Car pa ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

برخی از مهمترین واژگان و اینکه سرواژه ی چه چیزی هستند: GOOGLE: Global Organization of Oriented Group Language of Earth WWW: World wide web URL: ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

keepsake, souvenir, memento

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

۱. خوشمزه - لذیذ ۲. دلپذیر - جذاب - خوشایند adjective [more luscious; most luscious] 1 : having a very appealing taste or smell : delicious ◀️lusci ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

مرنگ ( به انگلیسی: Meringue ) ، محصولی است که از به هم زدن سفیدهٔ تخم مرغ و شکر درست می شود و برای تهیهٔ شیرینی و کیک، یا تزئین آن ها به کار می رود. ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

کثیف و متعفن و خراب و هرزه معاش adjective [also more raunchy; most raunchy] informal 1 : dealing with or suggesting sex in a way that is somewhat sh ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. مُرید صفت ( کسیکه رهبری و افضل بودن در خونش نیست و تنها تمایل داره که دیگران بر او افضل و رهبر و برتر باشند و به حرف بقیه گوش کنه ) ۲. مادون - پس ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

آرام بخشی یا بیهوشی ملایم، روشی است که با استفاده از داروهای آرامبخش میزان رنج و تحریک ناشی از روند درمانی یا روند تشخیصی دردناک را کاهش می دهند. دار ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

لغو کردن، مانع شدن، الغا، فسخ، ابطال verb [ obj] formal : to officially cancel the power or effect of ( something, such as a law, license, agreement, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پاگیری، بازماندگی، اذیت، آزار، مانع، سبب تأخیر، مزاحم noun 1 [count] : a person or thing that makes a situation difficult : a person or thing that h ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

۱. بسیار بلند - سر به فلک کشیده ( adj ) = مترادف high ۲. ستودنی - پشم ریزون ( adj ) ۳. مغرور انه - خودپسندانه - خود برتر بینانه ( adj ) = مترادف Hau ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY / Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay / Chandelier : نو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY / Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay / Chandelier : نو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY / Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay / Chandelier : نو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY / Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay / Chandelier : نو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

Crochet : قلاب دوزی - قلاب بافی ( n ) / کرو شِی / krow. SHAY / Ricochet : کمانه - کمانه کردن ( n ) ( v ) / ریکِ شِی / RI. kuh. shay / Chandelier : نو ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تلفظ : کرو شِی قُلاب دوزی یا قلاب بافی ( به انگلیسی: Crochet ) یکی از صنایع دستی رودوزی است. 🔴 Technique of creating lace or fabric from thread u ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خشک مذهبی - خر مذهبی adjective [more puritanical; most puritanical] disapproving : 🔴 very strict especially concerning morals and religion ◀️ purit ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

Evasion که اسم هست از فعل Evade به معنای دوری کردن و طفره رفتن و فرار کردن از کسی یا چیزی هست به معنی زیر است: noun 1 a [noncount] : the act of avoi ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

این واژه که فعل هست برای سازه ها، دستگاه ها، وسایل و ماشین آلات به کار می رود و به زمانی اطلاق می شود که آن دستگاه و ماشین را از حالت منسجم و کارا خا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

Example : I've done things, man. I gouged a man's eyeballs out : من یه کارهایی ( کارهای بد ) انجام دادم. من چشمای یه مرد رو از حدقه درآوردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Example : I've done things, man. I gouged a man's eyeballs out : من یه کارهایی ( کارهای بد ) انجام دادم. من چشمای یه مرد رو از حدقه درآوردم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Example : It has been a long time since I last talked to someone on this app : از آخرین باری که در این اپ با کسی حرف زدم زمان زیادی می گذرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع آوری کردن - گردآوری کردن - بدست آوردن - کسب کردن - به ارمغان آوردن verb [ obj] : to gather or collect ( something, such as a large amount of mon ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

verb [ obj] : to make ( something ) seem smaller or less important ◀️ She downplayed [=played down] her role in the research. ◀️ Athletes often down ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بهترین واژگان معادل باطل کردن میشن : Invalidate و Abrogate ◀️ it invalidates the prayer : نماز را باطل میکند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بهترین واژگان معادل باطل کردن میشن : Invalidate و Abrogate ◀️ it invalidates the prayer : نماز را باطل میکند