پیشنهاد‌های A L C Y O N E U S (٨,٥٧٨)

بازدید
٣,٥١٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

اِلوهیم ( به عبری: אֱלוֹהִים , אלהים ) واژه ای عبری به معنای خدایان و صورت جمع اِلُوَه است. این لغت در تنخ، مجموعه کتب مقدس یهودیان، معمولاً ( اما نه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٠

یهوه نام خداوند در دین یهودیت Seven names of God in JUDAISM : YHWH Adonai El Elohim Shaddai Tzevaot Ehyeh

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

Seven names of God in JUDAISM : YHWH Adonai El Elohim Shaddai Tzevaot Ehyeh

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

همون خوبی یا نه هست که به شکل مرموزانه و فان دستکاری شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

🔴 What It Means To abscond is to leave, flee, or escape a place in secret and go into hiding. Often, someone is said to have absconded with somethin ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

یک فحش خیلی سنگین و بد و داستان دار که معادل انگلیسی فعلا براش پیدا نشده، ولی نسل جوون خوب معنیش رو میدونن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

از صفت Unilateral میاد که تعریف و مثالاش به شکل زیره: adjective 🔴 involving only one group or country ◀️Our country is prepared to take unilateral a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

از صفت Unilateral میاد که تعریف و مثالاش به شکل زیره: adjective 🔴 involving only one group or country ◀️Our country is prepared to take unilateral a ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

قبوله - که اینطور مثال : Cheetah: so you're not going to pay me for babysitting your child? Bet

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

دیگه حرفی ندارم I'm done with you دیگه کاری باهات ندارم / تمومه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Wisdom will triumph over ignorance Wisdom will win over ignorance خرد بر نادانی پیروز خواهد شد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

subsequent \ ˈsəb - si - kwənt \ adjective 🔴 following in time, place or order ◀️ For right - handed hitters like Judge, the right big toe is the ca ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

noun 1 a [count] : a large amount of money that has been given to a school, hospital, etc. , and that is used to pay for its creation and continuing ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

کارت تمومه پایانت نزدیکه یعنی به زودی شیشه عمرت به سرت می رسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

استان های هند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

پر جمعیت ترین استان هند با جمعیتی ۲۰۰ میلیونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک صفت رسمی که با more و most تفضیلی و عالی میشه. وقتی برای یک اتفاق و عمل استفاده میشه، اشاره داره به کاری که انجام میدیم بدون داشتن علاقه ( یعنی با ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

adjective 1 : very careful or too careful about choosing or accepting things : hard to please ◀️a fussy shopper ◀️She's always been fussy [=picky] ab ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

ADJECTIVE [more horrendous; most horrendous] : 🔴 very bad or unpleasant : horrible 🔴extremely unpleasant, horrifying, or terrible. 🔴 so bad as to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مجسمه وحدت که در هند قرار داره. از Vallabhbhai Patel تندیسی از او با ارتفاع ۱۸۲ متر و ۴۲۰ میلیون دلار هزینه به نام تندیس اتحاد در ایالت زادگاه او، گ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

والابای پاتل سیاست مدار و وکیل هندی والابای پاتل یا والابابهائی پاتل ( انگلیسی: Vallabhbhai Patel؛ زاده ۳۱ اکتبر ۱۸۷۵ درگذشته ۱۵ دسامبر ۱۹۵۰ ) سیاست ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

disdainful \ dis - ˈdān - fəl \ adjective 1. having or showing arrogant superiority to and scorn for people or things perceived to be unworthy 2. e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

adjective [more androgynous; most androgynous] 1 : having both male and female characteristics or qualities ◀️an androgynous rock star ◀️androgynous ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود دارد؛ Heaven و Paradise البته از Heaven خیلی بیشتر استفاده میشه ولی هر دو هم معنی هستند در عربی هم میگن جَنَّة

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود دارد؛ Heaven و Paradise از Heaven خیلی بیشتر استفاده میشه ولی هر دو هم معنی هستند در عربی هم میگن جَنَّة

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

در انگلیسی برای بهشت ۲ تا واژه وجود دارد؛ Heaven و Paradise از Heaven خیلی بیشتر استفاده میشه ولی هر دو هم معنی هستند در عربی هم میگن جَنَّة

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

verb [no obj] : to stick out ◀️His lower jaw protrudes slightly. ◀️A handkerchief protruded from his shirt pocket. ◀️ Large but ugly. I despise dap ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

adjective [more delirious; most delirious] 1 : not able to think or speak clearly especially because of fever or other illness ◀️ As the child's temp ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

با شرف - شرافتمند - شریف - محترم - لایق احترام - بزرگوار - آبرومند Honorable man : مرد با شرافت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Partial : ناکامل - جزئی Total : کلی Partial و Total دقیقاً نقطه مقابل همدیگه هستن. Partial معنیش میشه: not complete or total

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

جارو و خاک انداز : Broom & Dustpan Broom : جارو Groom : داماد Gloom : تاریکی جزئی یا مطلق / غمگینی و ناخوش احوالی Bloom : گل / دوران و وضعیت شکوفه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

verb [ obj] 1 : to have ( someone ) officially begin a new job, position, or government office — usually used as ( be ) inducted — usually into ◀️The ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

آتش بس ( موقت ) اسم قابل شمارش معنا : an agreement between enemies or opponents to stop fighting, arguing, etc. , for a certain period of time // ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

انتخاب کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نفرت پراکن - نفرت افکن - تنفرآفرین ( کسی که باعث میشه دو یا چند گروه دیگر نسبت به همدیگه تنفر پیدا کنند و دشمن هم شوند ) 🔴someone who tries to enco ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نفرت پراکن - نفرت افکن - تنفرآفرین ( کسی که باعث میشه دو یا چند گروه دیگر نسبت به همدیگه تنفر پیدا کنند و دشمن هم شوند ) 🔴someone who tries to enco ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

verb 🔴 [ obj] formal : to show ( something ) clearly // Evince is a formal word that means "to display clearly. " Someone who evinces an attitude, e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Further صفت تفضیلی Far هست - Furthest صفت عالی Far است ADVERB 1 : to or at the greatest distance in space or time : farthest ◀️The best table is furt ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٥

در زمان هایی استفاده میشه مثل مثال زیر : ◀️ i wouldn't have even gotten out of the car : من حتی از ماشین پیاده نمی شدم ( یعنی اگه توی همچین شرایطی جا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Farthest درست مانند Furthest همزمان هم صفت هست هم قید. ADVERB 🔴 to or at the greatest distance in space or time : furthest ◀️He chose the seat far ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Astronomical instrument An astrolabe ( Ancient Greek: ἀστρολάβος astrol�bos; Arabic: ٱلأَسْطُرلاب al - Asṭurlāb; Persian: ستاره یاب Setāreyāb ) is an ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ستاره یاب Astronomical instrument An astrolabe ( Ancient Greek: ἀστρολάβος astrol�bos; Arabic: ٱلأَسْطُرلاب al - Asṭurlāb; Persian: ستاره یاب Setārey ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کاشت مو ( که معمولاً بهترین روش برای برگرداندن موهاست، که از بغل سر برداشته و کنده میشوند و کاشته میشن روی scalp و سقف یا روی سر )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

۱. نشان دادن ۲. با انگشت نشان دادن ( اشاره کردن ) ۳. موجودیت و واقعیت و وجود چیزی را نشان دادن و ثابت کردن ۴. نمایانگر/سمبل/نماد/نشانه ای از . . . ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Clean Energy is better. We should avoid fossil fuels

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

یک صفت هست که با more و most تفضیلی و عالی میشه. قیدش Audaciously هست. اسمش که غیرقابل شمارش هست میشه Audaciousness. معنی اش میشه : بسیار جسورانه و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

یک صفت هست که با more و most تفضیلی و عالی میشه. قیدش Audaciously هست. اسمش که غیرقابل شمارش هست میشه Audaciousness. معنی اش میشه : بسیار جسورانه و ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

۱. شرمسارگی - شرمندگی - خجالت ۲. مایه ی شرمساری، خجالت و ننگ ∆ She couldn't hide her embarrassment : او نمی توانست شرمساری اش را پنهان کند ∆ Biden i ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقت نداشتن سرشون رو بخارونن یعنی اصلاً وقت خالی نداشتن و سرشون حسابی شلوغ بود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

وقن نداشتن سرشون رو بخارونن یعنی اصلاً وقت خالی نداشتن و سرشون حسابی شلوغ بود