تاریخ
١ سال پیش
متن
A dodge behind a tree kept her from being run over.
دیدگاه
٠

رفتن پشت درخت باعث شد زیر ماشین نره

تاریخ
١ سال پیش
متن
My remarks about divorce had unwittingly touched a raw nerve.
دیدگاه
٠

صحبتهای من بصورت ناخواسته یا سهوی حساست مخاطب را تحریک کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
My remarks about divorce had unwittingly touched a raw nerve.
دیدگاه
٠

Touch a raw nerve :دست روی نقطه ضعف و حساسیت کسی گذاشتن

تاریخ
١ سال پیش
متن
Shoppers snatched up goods at bargain prices during the clearance sale.
دیدگاه
٠

خریداران کالاهای ارزان را در حراجی ربودند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Then wash up, change your clothes, and come greet your future in-laws.
دیدگاه
٠

دست و صورتت را بشور ، لباسهات را عوض کن و به خانواده همسر آینده ات سلام کن

تاریخ
١ سال پیش
متن
It's a good habit to wash up before a meal.
دیدگاه
٠

شستن دستها قبل از غذا عادتوخوبیه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Passengers must check in at the airport an hour before the plane leaves.
دیدگاه
٠

مسافران می بایست یکساعت قبل از ترک هواپیما در فرودگاه حضور داشته باشند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some African healers blame illness on witchcraft, which can lead to ostracism of those accused.
دیدگاه
٠

بعضی از درمانگران آفریقایی علی بیماری را جادوگران می دانند که باعث طرد اجتماعی آنها می شود . مثل تخم مرغ شکستن ما برای نظرخوردن که عمه طرد میشه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
A police clampdown on car thieves hit a snag when villains stole one of their cars.
دیدگاه
٠

Hit a snag : به مشکل برخوردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
The rumor was that I had invented him to perpetrate a hoax and had actually written the books myself.
دیدگاه
٢

بجای invented اصلاح شود Invited : دعوت کردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
He sits up very late to the detriment of his health.
دیدگاه
٢

او به ضرر سلامتیش تا دیر وقت بیدار میمونه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Dad had long since divested himself of anything valuable.
دیدگاه
٠

پدر مدتهاست خودش را از هر چیز ارزشمند محروم کرده است .

تاریخ
١ سال پیش
متن
An employee sold him on the notion that cable was the medium of the future.
دیدگاه

: cable tv :Cable : تلویزیون کابلی

تاریخ
١ سال پیش
متن
I have long since abandoned the notion that higher education is essential to either success or happiness. Hot houses of learning do not always grow anything edible.
دیدگاه

Long since مدتهاست . خیلی وقته.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Does not crack a joke.
دیدگاه
٠

شوخی نکنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
This is a wicked of police corruption, media con tricks and celebrity scandals.
دیدگاه
٠

Wicked : اینجا به معنی ماهرانه ، con trick : نیرنگ محرمانه

تاریخ
١ سال پیش
متن
But when he con fronts her, she is crying for fear of not seeing him again and must be comforted.
دیدگاه
٠

Confronts her با او روبرو میشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Vice rules where gold reigns.
دیدگاه
٠

جایی که طلا حکمرانی کنه فساد حاکم میشه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Ambition, in a private man a vice, is in a prince, a virtue.
دیدگاه
١

جاه طلبی برای یه سرباز عیب و برای یه شاهزاده فضیلته

تاریخ
١ سال پیش
متن
When you have lots of things to do, time just flies past.
دیدگاه
٠

وقتی کارهای زیادی برای انجام دادن دارید زمان زود میگذره . Time fly fast:زمان زود می گذره

تاریخ
١ سال پیش
متن
Paul was doing time for burglary.
دیدگاه
٠

پل بخاطر دزدی زندانی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sid's wife ran off with another man while he was doing time.
دیدگاه
٠

وقتی سید زندانی بود زنش با مرد دیگه ای فرار کرد

تاریخ
١ سال پیش
متن
If you're not careful you'll end up doing time again.
دیدگاه
٠

اگه مراقب نباشی دوباره زندانی میشی

تاریخ
١ سال پیش
متن
None of us knew that Greg had done time for stealing cars.
دیدگاه
٠

هیچکدام از ما نمی دونستیم که گرک بخاطر سرقت ماشینها زندان بوده .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Back in his office he put through a call to the colonel.
دیدگاه
٠

در برگشت به دفترش با سرهنگ تماس گرفت

تاریخ
١ سال پیش
متن
Your call has been put through.
دیدگاه
٠

ارتباط شما برقرار شده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
All the candidates were put through their paces during the television debate.
دیدگاه
٠

همه کاندیداها در مدت مناظره تلویزیونی مورد ارزیابی قرار گرفتند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
The new recruits were put through their paces.
دیدگاه
٠

افراد تازه استخدام مورد ارزیابی مهارت قرار گرفتند

تاریخ
١ سال پیش
متن
I must say, pace the distinguished senator, that his conclusions are entirely in error.
دیدگاه
٠

با اجازه سناتور محترم باید بگم نتیجه گیری او کاملا اشتباهه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Love with no need to preempt grievance.
دیدگاه
٠

بدون نیاز عشق بورزید تا به رنج پیشی بگیرید . ( اگر بخاطر رفع نیازهامون با کسی دوستی نکنیم از رنج اجتناب کرده ایم )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The local people fenced the land to preempt it against other claimants.
دیدگاه
٠

مردم محلی زمین را حصار کشیدند تا در مقابل سایر مدعیان پیش دستی کنند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Better preempt to keep the opponents from bidding.
دیدگاه
٠

بهتره پیش دستی کنید تا مخالفان را از مناقصه دور نگهدارید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The seniors hurried in and preempted the seats in the front rows.
دیدگاه
٠

سال آخری ها با عجله وارد شدند و در گرفتن صندلی های ردیف جلو پیش دستی کردند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Their sobering conversation brought home to everyone present the serious and worthwhile work the Red Cross does.
دیدگاه
٠

گفتگوی هشیارانه آنها کار ارزشمند و جدی صلیب سرخ را به همه حاضرین فهماند. Bring home فهماندن - شیرفهم کردن

تاریخ
١ سال پیش
متن
A portfolio of more volatile securities is more likely to generate capital losses than a portfolio composed of less volatile securities.
دیدگاه
٠

احتمال اینکه سبدمالی اوراق بهادار بی ثبات تر ضرر بیشتری بده از سبدمالی تشکیل شده از اوراق بهادار با ثبات تر

تاریخ
١ سال پیش
متن
People are more relaxed, more volatile.
دیدگاه
٠

کسانی که خونسردترند ، بی ثبات ترند .

تاریخ
١ سال پیش
متن
He had a rather volatile temper and can't have been easy to live with.
دیدگاه
١

او خلق و خوی نسبتا دمدمی داشت و زندگی باهاش نمی تونست آسون باشه

تاریخ
١ سال پیش
متن
Edwards was a dangerously volatile character.
دیدگاه
١

ادوارد بصورت خطرناکی شخصیتی دمدمی بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
For tomorrow the paycheck might turn to a pink slip.
دیدگاه
٠

برای فردا چک حقوق ممکنه به برگه اخراج تبدیل بشه . یعنی سیاست کاری hire and fire استخدام کن و اخراج کن . یعنی فقط کارفرما تصمیم گیرنده است و بقول معرو ...

تاریخ
١ سال پیش
متن
The factory workers were faced with redundancy.
دیدگاه
٠

کارگران کارخانه با افزونگی یا زیادتی روبرو شدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
That's out of the question.
دیدگاه
٠

آن محاله . آن غیرممکنه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Defending yourself was out of the question.
دیدگاه
٠

دفاع شخصی غیرممکن بود

تاریخ
١ سال پیش
متن
First of all, batch processing is out of the question.
دیدگاه
٠

اول از همه , پردازش دسته ای غیرممکنه . یعنی پردازش فقط آنلاینه یا برخطه .

تاریخ
١ سال پیش
متن
Your proposal is out of the question.
دیدگاه
٠

پیشنهاد شما عملی نیست . شدنی نیست .

تاریخ
١ سال پیش
متن
It's difficult to wean an addict off cocaine once they're hooked.
دیدگاه
٠

وقتی معتادین به کوکائین به دام افتاده اند ترک آنها سخت است

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is another nail in the coffin of deterrence even if the first generation of cruise will be slow for such a role.
دیدگاه
٠

در صورتیکه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
It is another nail in the coffin of deterrence even if the first generation of cruise will be slow for such a role.
دیدگاه
٠

حتی اگه نسل اول کشتی برای این کار کند باشه فاتحه دفاع خونده است

تاریخ
١ سال پیش
متن
Never deter till tomorrow that which you can do today.
دیدگاه
٠

هرگز کاری را که امروز می تونید انجام بدید به فردا موکول نکنید

تاریخ
١ سال پیش
متن
The houses in this area are liable to subsidence.
دیدگاه
٠

خونه های این منطقه در معرض نشست هستند

تاریخ
١ سال پیش
متن
Weak foundations caused the house to subside.
دیدگاه
٠

فونداسیون یا پی ریزی ضعیف باعث نشست خانه شد