پیشنهاد‌های وهسودان مرزبان (١,٣٥٨)

بازدید
٢,٥٣٠
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

فَرز و فرزه و فرزگ و پرز وفریس و فریژ و فرش و فریش و ورزگ در ورزقان بچم سبزه و رویدنی بسیار سبز و تازه است و فِرز بچم چالاک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

همان فرزه است انرا ورزگ نیز گویند و نام ورزقان و فرزه در کابل نیز از ان گرفته شده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

گویی خنیا و خنیدن کنش مفعولی از خوندن است همه دشت از آوازشان می خنید همی رفت تا شهر پیران رسید. فردوسی. ز شیران توران خنیده تویی جهان جوی و هم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ایوار - ایواره ایوارگ - ائراگ به پارسی مغرب را گویند زمانی و سوی مغرب - اواره آوار ایوارگ بیوار بیواره = به ایواره به چم غریب و غربت است بهای یاسم ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

این بیوار که سگزی گفته شهری است در غرچستان و بیور ده هزار است بیوار = به ایوار = غریب - به غربت - ایوار - ایواره ایوارگ - ائراگ به پارسی مغرب را ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشت و نشتمان و نشتیمان هم می گویند البته دیدم در سورانی بچم سرزمین گفته اند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرند پرن هرچیز نقش دار را گویند شمشیرهایی نیک جوهر دار در قدیم و جدید نقشگون مانندی بر تیغ دارند اگر دیده باشید به ان پرنداور گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

خش خشور خسور خسوره خسُر خشامن خشو خسیره به چم پدر و مادر شوی و زن است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دوستانی که همین هردمبیل مینویسند بهتراست بدانند در زبان پارسی ( شما بخوانید ایرانی ) حرفی بوده که صدای خو میداده است ان یک حرف است و نه دو حرف خ واو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

خُنگ در فارس به نخ جاروی خشک و بلند می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

و دیگر خار به چم خوب است واین ریشه در خوشی و هیربدی و خیر بودن دارد و هم اکنون در پارسی پهلوی اذرپادگان و پارسی پشتو و پامیریان و بسیاری دیگر پارسیان ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خار در این بیت سروده فردوسی گونه ای از خام ابریشمی وبافته دیبا است همی زرد گردد گل کامکار همی پرنیان گردداز رنج خار خار در نوشته خوارزمشاهی گویه دی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

اما هار که در نهج البلاعه امده است و خُذِلَ الْایمانُ فَانْهارَتْ دَعائِمُهُ� راستی رها و ستونهایش خوار و پست گشت این هار همان هار پهلوی و لری و خوار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

هار چندین ریشه و چندین چم دارد اگر گویه دری ان خوار باشد به چم پست و پایین و اسان است و پهلوی ان هار و هوئٰر و اور هنوز در جای جای ایران بزرگ نزد ازا ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گواره برابر پارسیش است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

پق به چم قورباغه است و برای همین چش پق و چیز پر جمب و جوش را پق می گویند هنور در کاشغر که بسیاری وازگان پارسی کهن مانده است به قورباغه پق میگویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

شگفتا از ناظم الاطبا و دهخدا که انبوهی از واژگان را ندانسته و بی اندیشه ترکی شمرده اند مگر نمی دانند که پق نیز در پارسی به چم غوک بوده و غور پقه و غو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

چهاره چاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رودکی غیش و نال بچم اندوه و ناله اورده دولتت باد حریف دشمنت غیشه و نال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فردوسی گوید سپاهش ز رومی و از فارسی ز بحرین و از کرد و از قادسی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فلخمیدن و فرخمیدن و فلخمودن نیز گویند گر بخواهی که بفخمند تو را پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. جوان بودم وپنبه فخمیدمی چو فخمیدمی ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

گر بخواهی که بفخمند تو را پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. جوان بودم وپنبه فخمیدمی چو فخمیدمی دانه برچیدمی. طیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

فخمیدن نیز گویند گر بخواهی که بفخمند تو را پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری. حکاک. جوان بودم وپنبه فخمیدمی چو فخمیدمی دانه برچیدمی. طیان.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فخم پارسی واکاویدن چیزی و بیرون اوردن خواسته چون کاویدن پنه و بیرون اوردن پنبه دانه و از این رو گمانم که فهم پارسی بوده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

رودکی فلاسنگ نیز اورده است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گر بخواهی که بفخمند ترا پنبه همی من بیایم که یکی فلخمه دارم کاری حکاک

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

پنبهَ به پارسی دری و پَختهَ به پارسی خراسانی و پنبخ به پارسی پهلوی اذری و پنبگ به پارسی پهلوی ساسانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

ممقان و ممگان پیش از ترکی شدن اذربایجان نیز رواج داشته چلقه ای به چم جرگه ای = حلقه ای و پامبخ و پمبخ پهلوی اذری پمبه است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

قالی در اصل گالین است که با گاله و گلیم و گالش همخانواده پوشن را همه فارس میگویند قشقاییها عشایر همپیمان از کلهر و بختیاری و کهکیلویه و باصری و بسیار ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

گم و گمان پوشیده گومه خیمه و پوشه همان گیومه فرنگی است و گامه و جامه هر پوشن است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

کوک در فارسی دری و استان فارس و پهلوی همان کبک است و کوک دوختنی را در استان فارس و بسیار جاهای دیگر گندمیگوییم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

گمانم کویگ و کوک که دوستان بختیاری گفتند همان کودک باشد چرا که کودک در گویش بسیاری جاها کویک می شود و اصل این وازه همان کوچک است که به بچه زیر جوان م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
-١٢

دیوان لغت الترک کتابیست که زمان ما بدست گروه های نژادگرا بیرون امد وچاپ شد و چاپ شده ان را چند تن از اروپیان در نبود نوشته ها درباره ترک ها با شور فر ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

تابگ و تابک و تبوک و تبگ اوند لبه دار پهن را گویند و اگر لبه ان بالاتر باشد تشت است و تشتی که دهانه اش پهنتر باشد لگن گویند اگر لبه ها بسیار بلند با ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

تابگ و تابک و تبوک و تبگ اوند لبه دار پهن را گویند و اگر لبه ان بالاتر باشد تشت است و تشتی که دهانه اش پهنتر باشد لگن گویند اگر لبه ها بسیار بلند باش ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سطل را ناوه گویند پیشتر ناوه را از تنه درخت تهی کرده می ساختند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ناوه هر چیز میان تهی است بویژه اگر دراز باشد برای همین لوله را می توان ناوه گفت و کشتی بزرگ را ناوو ناوه گفت و جوی نیز ناو و ناوه گفته اند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناوه کپه آوند تاوه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

بحرین همه کناره میان بصره تا دبای عمان انسوی گلفار را بحرین گویند و حد ان نجد و ربع الخالی است همه ابخوستها و کاظمه کویت دمام قطیف و هجر احساء قطر و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

انکه برادرمان اریا بهداروند گفت سعی عربی است و پیوندی با سهی ندارد واژگان فارسی را هرگونه که بزرگان ما در بلوچی و پشتو و کرمانجیو یا فارسی دری در روس ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سرو سهی سرو دیدنی سروچشم نواز سرو سهیگ - سرو سی کردنی - در فارس میگویند سی = بنگر - یا می گویند سی سی = بنگر بنگر - شاید سهیگ و یهب لچم دیده شده و گو ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

در فارس سرو ر ا سلب و سلو و سرب و سلبک و سلوک و سولک نیز می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

فرسپ به بچم ستون است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

نشگون از نشگ است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

در فارس همه گویه های شوهر شوی شو شی شوگر شیگر شیهر شیئر شوئر را می توان از زبان یک تن شنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ذز زوستاهایی از فارس هر ده گویه دخت دهت دت دتر دوئر دوهر دیئر دیهر دختر دهتر زا اط طبان یکتن می توان شنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

دخت دختر دوهر دتر دهت دت دوئر دهتر دیئر دیهر در روستاهای پارس ( هر دو سوی شیراز ) همه این ده گویه را می توان از زبان یک تن شنید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

افسان و افسانه و افسون نیز امده از نفس سخن کم جو در مجلس جانبازی بر تارک بی نفسی فرموده دل افسان ساز. سنائی - هزارافسان ؛ هزار افسانه هزار و ده ص ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

مشکل بزرگ اینست که هرکس درباره هر چیزی که می نویسد از نخست نتیجه و خواسته خود را نشانه گرفته و سپس بر ان راه میرود که میواهد یکی میخخواهد بگوید کردها ...