پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٢٩)

بازدید
٩٣٦
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( غریبة ) غریبة. [ غ َ ب َ ] ( ع ص ) تأنیث غریب. ( منتهی الارب ) . زن دور از وطن. ج ، غریبات ، غرائب. ( از اقرب الموارد ) . نقیلة. ( منتهی الارب ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غریب. [ غ َ ] ( ع ص ) هر چیزی نادر و نو. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . نادر. ( غیاث اللغات ) ( منتهی الارب ) . عجیب و نادر. ( فرهنگ نظام ) . شگفت. عج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خراف. [ خ ِ ] ( ع اِ ) هنگام میوه چیدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) . رجوع به خَراف در این لغتنامه شود. خرا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خرافات. [ خ ُ ] ( ع اِ ) حکایتهای شب. ( منتهی الارب ) . ج ِ خُرافَه. ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از قاموس ) . در تداول فارسی ، سخنان پریشان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( خرابة ) خرابة. [ خ ُ ب َ ] ( ع اِ ) رسن از پوست درخت. || مغاکچه سرین. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) . || سنگی پهن که در آن سوراخ کرده رسن اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خراب. [ خ َ ] ( ع مص ) ویران شدن. ( از منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از تاج المصادر زوزنی ) ( دهار ) . || ( اِمص ) ویرانی. بیرانی. ( از منتهی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان خود العطّار، محمّد علی با حساب دیگر که دستش رو شد به زمین توهین می کنه بعدش میاد خواهد خوش خوب نشون گفتند آدم خیلی خط هستی دست رو شد حرف پاین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

بغضی خودشون این قد تابلو هستند خودش خودش رولو می دهم چون آدم های به شدت مبتدی هستند این کجایی این جا ی این بچه بازی نیست آقا ما هم گوش مان دراز نیست ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مکمل. [ م ُ ک َم ْ م َ ] ( ع ص ) تمام و کامل گردانیده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . تمام گشته و نیکوشده و کاملتر و نیکوتر. ( ناظم الاطباء ) . تام. تمام ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبالغ. [ م َ ل ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مبلغ. به محاوره فارسی مال راگویند. ( آنندراج ) . وجوه. پولها. ( فرهنگ فارسی معین ) . مبلغها و زرهای بسیار. ( ناظم الا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارز. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَبرَز. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . رجوع به مبرز شود. مبارز. [ م ُ رِ ] ( ع ص ) آنکه با کسی به ج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبالغه. [ م ُ ل َ غ َ ] ( ع اِمص ) ( از �مبالغة� عربی ) سخت کوشیدن در کاری. ( غیاث ) . مأخوذ ازتازی ، کوشش و سعی و جهد و سعی بلیغ. ( ناظم الاطباء ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مبارک. [ م َ رِ ] ( ع اِ ) ج ِ مَبرَک که خفتنگاه شتر باشد. ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) . مبارک. [ م ُ رَ ] ( ع ص ) برکت کرده شده ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

میثم. [ ث َ ] ( ع ص ) سپل شتر سخت رندنده زمین را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . سپل شتر که سخت برندد زمین را. ( ناظم الاطباء ) . میثم. [ م َ ث َ ] ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فساد. [ ف َ ] ( ع مص ) تباه شدن. ( ترجمان علامه جرجانی ) ( منتهی الارب ) . ضد صلاح. ( از اقرب الموارد ) . || به ستم گرفتن مال کسی را. || ( اِمص ) تبا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسف. [ م ِ س َ ] ( ع اِ ) سکو که بدان گندم و جز آن بر باد دهند. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . سکو و اوشین که بدان گندم و جز آن ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخفف. [ م ُ خ َف ْ ف ِ ] ( ع ص ) سبک کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . آنکه سبک می کند و خفیف می گرداند. ( ناظم الاطباء ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسی. [ م َ سی ی / م َ ] ( ع ص ) فراموش شده. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . فراموش کرده شده. ( غیاث ) ( آنندراج ) . فراموش شده و در فراموشی نه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسوج. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) بافته شده و این مأخوذ است از نسج که به معنی بافتن است. ( غیاث ) ( آنندراج ) . بافته شده. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب المو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( منسوجة ) منسوجة. [ م َ ج َ ] ( ع ص ) تأنیث منسوج. ج ، منسوجات. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) . رجوع به منسوج شود. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منسوب. [ م َ ] ( ع ص ) دارای نسبت و دارای علاقه و دارای پیوستگی و متعلق و مرتبط و متصل و ملحق شده و مخصوص شده. ( ناظم الاطباء ) . نسبت داده. بسته. با ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( جمیلة ) جمیلة. [ ج َ ل َ ] ( ع ص ) مؤنث جمیل : اخلاق جمیله. || خوب صورت نیکوسیرت. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . زن نیکو. زن زیباروی. ( فرهنگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمیل. [ ج َ ] ( ع اِ ) پیه گداخته. ج ، جملاء. ( منتهی الارب ) . || ( ص ) خوب صورت نیکوسیرت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . زیبا. نیکوروی. جمیل. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دوستان ببینند آدم این قد آفتاب پرست ندیدم به خدا بازهم تغییر رنگ داد کارش فقط فقط جعل منبع با حساب جور واجور که پاین قرار می دهم کارش فقط این جعل کن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

عکس رو در پایین قرار می دهم اسم مادر زرتشت پیامبر و ریشه آن از کجاست اسم مادر زرتشت در متون کهن �دُغدو� ( یا �دُغدُو� / Dughdova یا Dughdō ) آمده اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دوستان العطّار، محمّد علی گفت که افراد منحوس بد دهان هستند، وافراد فحّاش خود جن خبیث ( نحس ) هستند. Jinx: مانند جن بدیمن وشؤم ومنحوس جن خناس ( جینک ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قداره یا قدّاره یک نوع شمشیر کوتاه است که از قرن ۱۵ میلادی در ایران و به خصوص در بین اقوام و طایفه های ترک بسیار رایج شد. این سلاح، کوتاه شدهٔ شمشیر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عریان. [ ع ُرْ ] ( ع ص ) برهنه. ( منتهی الارب ) ( دهار ) . آنکه لباسهای خود را کنده باشد. ( از اقرب الموارد ) . عاری. عار. عور. لخت. لوت. روت. رود. ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عرج. [ ع َ رَ ] ( ع مص ) رسیدن در پای کسی پس لنگیدن. لنگیدن خلقی نه عارضی. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . عرجان. لنگی غیرخلقی. ( منتهی الارب ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حارصة ) حارصة. [ رِ ص َ ] ( ع ِا ) شجه ای که پوست سر را اندک شکافد. جراحت سر که پوست بشکافد. ( مهذب الاسماء ) . شکستگی سر که تنها پوست کمی بشکافد. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حارج. [ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حرج. || مرد گناهکار. ( منتهی الارب ) . حارج. [ رِ ] ( ع اِ ) موضعی است. ( منتهی الارب ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حارم. [ رِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی ازحرمان یا حریم. ( معجم البلدان ) . || ما هوبحارم عقل ؛ او خردمند و باعقل است. ( منتهی الارب ) . حارم. [ رِ ] ( اِخ ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حارثة ) حارثة. [ رِ ث َ ] ( اِخ ) راویة است و از علی ( ع ) روایت دارد. و ابواسحاق از او روایت کند. رجوع به امتاع الاسماع ص 84 شود. حارثة. [ رِ ث َ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حارثیة ) حارثیة. [ رِ ثی ی َ ] ( اِخ ) موضعی است بجانب غربی بغداد. ( تاج العروس ) . حارثیه. [ رِ ثی ی َ ] ( اِخ ) گروهی از فرقه اباضیه از یاران اب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حارث. [ رِ ] ( ع ص ، اِ ) نعت فاعلی از حرث ، کشاورز. ( دهّار ) . برزگر. ( نصاب ) ( مهذب الاسماء ) . زارع : اینک بخشیدت خریدی وارثی ریع را چون میستانی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حابل. [ ب ِ ] ( ع ص ، اِ ) دامیار. صیاد. دام گسترنده و بندنده. || جادو. ساحر. آنکه گره به رسن زند. جوزن. || نام زمینی است. || تار، مقابل پود و نابل پ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( حابیة ) حابیة. [ ی َ ] ( ع اِ ) ریگی است که بدانجا گیاه حابی روید. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حابس. [ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حبس. بازدارنده. حبس کننده. || محبوس. و بدین معنی در شعر حصین بن همام آمده است : موالیکم مولی الولادة منهم و مولی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

جدیدن کار رسید ساختن منبع ببینید دوستان منبع من ببینید برای دوم بار فارسی یا پارسی یکی از زبان های ایرانی غربی از زیرگروه ایرانی شاخهٔ هندوایرانیِ خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

جدیدن کار رسید ساختن منبع ببینید دوستان منبع من ببینید برای دوم بار فارسی یا پارسی یکی از زبان های ایرانی غربی از زیرگروه ایرانی شاخهٔ هندوایرانیِ خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

این کار ها و کار های کسی هست آدم نرمالی نیست. دوستان سید سرور جدیدن این شخص جعل می خواهد بکنند با این حساب می کند خُردزال جدیدن شخص هزار حساب کارب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کعبی. [ ک َ بی ی ] ( ص نسبی ) منسوب به کعب بن ربیعةبن عامر. ( از انساب سمعانی ) . کعبی. [ ک َ بی ی ] ( اِخ ) احمدبن عبیداﷲ بلخی کعبی مکنی به ابوالقا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( کعبة ) کعبة. [ ک َ ب َ ] ( ع اِ ) طاس بازی نرد. ج ، کعبات. || برواره. بالاخانه. غرفه. || هر خانه چهارگوشه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اق ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کعب. [ ک َ ] ( ع اِ ) بند استخوان. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( ازاقرب الموارد ) . ج ، اکعب ، کعوب ، کعاب. || گره نیزه و نی و کل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان این شخص هزار حساب کاربری دارد موقعی که کم می آورد اینقدر آدم ضعیفی هست به توهین رجوع می کند با حساب مهدی یا حساب دیگرش استاد هزار چهره آبادیس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حریر. [ ح َ ] ( ع اِ ) ابریشم. ( اختیارات بدیعی ) ( تحفه حکیم مؤمن ) ( منتهی الارب ) . مستخرج از قز پس از تنقیه آن و خروج کرم و آنچه از قز گیرند پس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حرکت. [ ح َ رَ ک َ ] ( ع مص ) حَرَکة. جنبش. جنبیدن. مقابل سکون ، آرام ، آرامیدن ، درنگ. تحشحش. حشحشة. کون. ذماء. تقتقة. رکضت. نهضت. مور. تمور. تکان. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حجاب. [ ح ِ ] ( ع مص ) در پرده کردن. حجب. || بازداشتن از درآمدن. ( منتهی الارب ) . بازداشتن. ( دهار ) ( زوزنی ) . || روگیری. عفاف. حیا. شرم کردن : مر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عفاف. [ ع َ ] ( ع مص ) باز ایستادن از حرام و پارسائی نمودن. ( از منتهی الارب ) . خودداری و امتناع از آنچه جایز و نیکو نباشد، خواه در گفتار باشد خواه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عفو. [ ع َف ْوْ ] ( ع مص ) آمرزیدن و درگذشتن از گناه و عقوبت ناکردن مستحق عذاب را. ( از منتهی الارب ) . گذشت کردن بر کسی و ترک کردن مجازاتی را که شای ...