پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٢٩)

بازدید
٩٣٦
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔴 واژه � فرش � از کجا آمده ؟ آیا عربی است ؟ کلمه فرش چه ربطی به طاووس دارد ؟ فرش عربی نیست ؛ خوب بخوانید . . . 👇 🔹 طاووس نام پرنده ای زیبا در ف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔴 واژه � فرش � از کجا آمده ؟ آیا عربی است ؟ کلمه فرش چه ربطی به طاووس دارد ؟ فرش عربی نیست ؛ خوب بخوانید . . . 👇 🆔 @iranzamin777 🆔 Admin @f777 ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔴 واژه � فرش � از کجا آمده ؟ آیا عربی است ؟ کلمه فرش چه ربطی به طاووس دارد ؟ فرش عربی نیست ؛ خوب بخوانید . . . 👇 🔹 طاووس نام پرنده ای زیبا در ف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مهدی یا عبدالرضا یا سید سرور یا سعید سرور یا بهنام رضایی یا العطّار، محمّد علی آدم عاقل به دیگران توهین نمی کنه آدم که کم می آورد توهین می کنه کتاب د ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی. [ ی َ ] ( ع فعل ) به معنی قصد می کند و در توضیح و تبیین کلام به معنی تیو استعمال می شود. ( ناظم الاطباء ) . می خواهد و قصد می کند و مصدرآن عنای ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنی. [ م َ نا / م َ نی ی ] ( ع اِ ) هرچه قصد کرده شود از چیزی. ( از منتهی الارب ) . هرچیزی که شخص قصد می کند و مقصود. ج ، معانی. ( ناظم الاطباء ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبیدلی. [ ع َ دِ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستان های شش گانه بخش لنگه شهرستان بوشهر است. حدود و مشخصات آن بقرار زیر است. از شمال دهستان حمدادی از جنوب ار ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبیک. [ ع َ ] ( اِخ ) دهی است از بخش جاپلق شهرستان سراوان ، واقع در 34 هزارگزی جنوب جاپلق کنار راه فرعی سراوان بجاپلق ناحیه ای کوهستانی و گرمسیر و ما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( عبیدة ) عبیدة. [ ع ُ ب َ دَ ] ( اِخ ) ابن حارث بن عبدمناف. از ابطال قریش در جاهلیت و اسلام است که به سال 62 قبل از هجرت به مکه متولد شد و پیش از ور ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبیدی. [ ع ُ ب َ دی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به عبیدبن ثعلبةبن یربوع بن حنظلةبن مالک بن زیدبن مناة بطنی از تمیم است. ( از اللباب ج 2 ص 116 ) . || نسبت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبیدا. [ ع ُ ب َ دُل ْ لاه ] ( اِخ ) ابن احمدبن طیفور، مکنی به ابوالحسن. مورخ و از مردم خراسان است. و تولد و وفاتش به بغداد بود. وی ذیلی بر تاریخ پدر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبر. [ ع َ ] ( مص ) عبور کردن و گذشتن از وادی و نهر و جوی. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) . || بیان کردن خواب و خبر دادن مآل کار. ( منتهی الارب ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبرت. [ ع ِ رَ ] ( ع مص ) عبرة. پند گرفتن. ( غیاث اللغات ) ( از صراح ) ( ناظم الاطباء ) . عبرة : سه بیت شعر یاد داشتم از آن ابوالعتاهیه. . . که اندر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشتاق. [ م ُ ] ( ع ص ) ( از �ش و ق � ) آزمند چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . آرزومند. ( مهذب الاسماء ) . آزمند به چیزی. آرزومند. و بسیار مایل و ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شایق. [ ی ِ ] ( ع ص ) شائق. راغب. و مشتاق و خاطرخواه و آرزومند و دارای اشتیاق. ( ناظم الاطباء ) . || کسی که شخص بدیدن او مشتاق باشد. ( فرهنگ فارسی مع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

راغب. [ غ ِ ] ( ع ص ) مایل و خواهان. ج ، راغبون. ( ناظم الاطباء ) . خواهان از روی حرص ، و دوستدارنده. ( از اقرب الموارد ) . خواهان. ( دهار ) . مأخوذ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توجیه. [ ت َ ] ( ع مص ) روی فراگردانیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) . روی فا چیزی کردن. ( زوزنی ) . روی سوی کسی کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شرح. [ ش َ ] ( ع مص ) گوشت را به قطعات بلند بریدن. ( از اقرب الموارد ) . قطع کردن گوشت را از عضو یا قطع کردن گوشت را از استخوان مانند شرّح. ( از تاج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

طرف میاد حرف ضد ایرانی می زنه نه پایه حرف هاش می ایست شروع به توجیه کردن دوستان خوبه موقعی که بیکار هستیم با چنین آدم هایی وقت خودتونو بگذرونیم همین ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصیان. [ ع ِص ْ ] ( ع اِمص ) نافرمانی و بیفرمانی کردن. خلاف طاعت. ( منتهی الارب ) . خلاف طاعت ، و ترک گفتن انقیاد و فرمانبرداری. ( از اقرب الموارد ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمرد. [ ت َ م َرْ رُ ] ( ع مص ) چندی امرد ماندن و سپس ریش برآوردن : تمرد فلان زماناً. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طغیان. [ طُغ ْ ] ( ع مص ) درگذشتن از اندازه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . از حد درگذشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغه ) : فمایزیدهم الا طغیانا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استکبار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) بزرگ دیدن کسی یا چیزی را: استکبره. ( منتهی الارب ) . و اءَستکبرُ الاخبارَ قبل لِقائه فلمَّا التقینا صَغَّرَ الخبرَ الخُ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظم. [ ن َ ] ( ع اِ ) شعر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . کلام موزون. مقابل نثر. ( المنجد ) ( از غیاث اللغات ) ( از اقرب الموارد ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظام. [ ن ِ ] ( ع اِ ) رشته مروارید و جز آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . رشته جواهر. ( غیاث اللغات ) . رشته ای که لؤلؤ و جز آن ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

انضباط. [ اِ ض ِ ] ( ع مص ) سامان گرفتن. بنوا شدن. خوب نگاهداشته شدن. نظم داشتن. ( فرهنگ فارسی معین ) . || ( اِمص ) پیوستگی و مضبوطی. ( غیاث اللغات ) ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بقا. [ ب َ ] ( ع اِمص ) زیست و زندگانی. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( فرهنگ نظام ) . ماندن در جهان. ضد فنا. ( آنندراج ) . باقی ما ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمدید. [ ت َ ] ( ع مص ) کشیدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . نیک کشیدن. ( ترجمان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

استمرار. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) گذشتن و رفتن پیوسته. || بر یک روش رفتن. ( منتهی الارب ) . || روان شدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( غیاث ) . || همیشگی کردن. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تداوم. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) انبوهی کردن کار بر کسی. ( تاج المصادر بیهقی ) . تدائم. رجوع به تدائم شود. تداوم. [ ت َ وُ ] ( ع مص ) گرد برگشتن. ( منتهی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقل. [ ن َ ] ( ع مص ) از جائی به جائی بردن. ( از غیاث اللغات ) ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( زوزنی ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . فاو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غسل. [ غ َ ] ( ع مص ) شستن. ( منتهی الارب ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( ترجمان علامه جرجانی ) . مطلق شستن هرچیز که باشد. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . تط ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وضو. [ وُ ] ( از ع ، اِ ) وضوء. دست نماز. شستن صورت و دستها و مسح کردن بر سر و پاها با آدابی که در شرع اسلام مقرر است : این وضو از سنگ و رو محکمتر اس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تعبیر. [ ت َ ] ( ع مص ) بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . بیان کردن وبیان نمودن معنی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهر. [ طَ ] ( ع مص ) دور کردن چیزی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . یقال : طهره طهراً. ( منتهی الارب ) . طهر. [ طَ هَِ ] ( ع ص ) پاک. ( منتهی الارب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طهارت. [ طَ رَ ] ( از ع ، مص ) پاک گردیدن. یقال : طهر طهراً و طهارة. ( منتهی الارب ) . پاک شدن. ( آنندراج ) ( دهار ) . پاکی. ( آنندراج ) : تقوای نفس ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صفا. [ص َ ] ( ع مص ) روشنی. ( منتهی الارب ) . صافی شدن. ( مصادرزوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) . پاک و بی غش و بی کدورت شدن. ( غیاث اللغات ) . || ( اِم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صلح. [ ص ُ ] ( ع اِمص ) آشتی. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ) . سِلْم. تراضی میان متنازعین. سازش. هُدْنَة. هَوادَة. مقابل حرب و جنگ : همه نیوشه خواج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح. [ اِ طِ ] ( ع مص ) با یکدیگر صلح کردن. ( لغت میرسید شریف جرجانی ص 2 ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( مؤید الفضلاء ) ( زوزنی ) . با هم صلح کردن. مأ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تهاجم. [ ت َ ج ُ ] ( ع مص ) حمله کردن یکی بر دیگری. ( از اقرب الموارد ) . به یکدیگر هجوم کردن. مقابل تدافع. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ) . منبع. لغت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمله. [ ح َ م َ ل َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حامل : حملةالعرش ؛ بردارندگان عرش. ( مهذب الاسماء ) . حمله قرآن : اشراف امتی حملة القرآن. منبع. لغت نامه دهخ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

صولت. [ ص َ / صُو ل َ ] ( از ع مص ، اِمص ) حمله بردن. ( غیاث اللغات ) . صولة. حمله : هیبت او کوه را بند کمر درشکست صولت او چرخ را سقف گهر درشکست. خا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رعب. [ رَ ] ( ع اِ ) افسون از سحر و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) . || وعده بد. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی ال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جبن. [ ج َ ب َ ] ( اِ ) خرزهره. رجوع به خرزهره شود. جبن. [ ج ِ ] ( ع اِ ) پنیر. ج ، اَجبان. جبن. [ ج ُ] ( ع اِ ) پنیر. ( منتهی الارب ) ( از اقرب ال ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تا می توانید ادامه بدهید دست شما رو جلو بقیه رو می کنم کار خوبی انجام می دهید. زبانش کسی که سواد داره این شامل بغضی نمی شود چون سواد ندارد دنبال تخری ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفع. [ ن َ ] ( ع اِ ) سود. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . مقابل ضر. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ) . فایده. منفعت. حاصل. بیاور. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفق. [ ن َ ] ( ع مص ) بیرون آمدن یربوع از نافقائش. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ) ( از متن اللغة ) . رجوع به نَفَق شود. || داخل شدن کلاکموش در ناف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقصاب. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِقُصب. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . بمعنی پشت ها و روده ها. رجوع به قصب شود. اقصاب. [ اِ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقصار. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ قَصرَة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . رجوع به قصرة شود. اقصار. [ اِ ] ( ع مص ) بازایستادن از کاری. ( منتهی الارب ) ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اقصاص. [ اِ ] ( ع مص ) برخاستن نتوانستن از لاغری. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) . || در پی قصاص کسی شدن و قریب گردانیدن او را بوی. ( م ...