پیشنهاد‌های محمود اقبالی (٣,٢٢٩)

بازدید
٩٢٣
تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واحد. [ ح ِ ] ( ع عدد، اِ ) یک. نخستین عدد. هو اول عدد الحساب. ( اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . یکی. ( آنندراج ) ( ناظ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( ذیلاً ) ذیلاً. [ ذَ لَن ْ ] ( ع ق ) در ذیل. در زیر. در پائین. بعد از این. کمی بعد، پس از این. بعد. سپس. بعید هذا. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محزن. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) اندوهگین کننده. ( از منتهی الارب ) ( آنندراج ) . هر آنچه سبب اندوه و آزردگی میگردد. ( ناظم الاطباء ) . غم انگیز. غم آور. اند ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هضم. [ هَُ ض ُ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ هضوم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . || ج ِ هضماء. ( اقرب الموارد ) . هضم. [ هََ ] ( ع مص ) انبوهی کردن بر گرو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مساوات. [ م ُ ] ( ع اِمص ) مساواة. برابری و همواری و برابرکردگی و برابرآمدگی و همسری و عدالت. ( ناظم الاطباء ) . معادله. یکسانی. مماثله. تساوی. برابر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در مورد جمله ی ببین طفلکی به چه روزی افتاده� و جمله ی مشابه �به چه روزی افتادن�، باید چند نکته ی زبانی، اصطلاحی و ریشه شناختی رو روشن کنیم. - - - ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بررسی نکات مطرح شده از دیدگاه زبان شناسی تاریخی، ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) ، و منابع معتبر می پردازم: - - - 🟩 ۱. �به چه روزی افتادن� یعنی چه؟ ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

بررسی نکات مطرح شده از دیدگاه زبان شناسی تاریخی، ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) ، و منابع معتبر می پردازم: - - - 🟩 ۱. �به چه روزی افتادن� یعنی چه؟ ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جواب هوش مصنوعی به دوست عزیز سعید سرور با حساب دیگرش برداشت من از حرف هاتون اینه که دارید به تفاوت بین �درک انسانی از واقعیت� و �درکی که هوش مصنوعی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٣

در مورد واژه ی �کار� و این که آیا ریشه ی آن از زبان های ایرانی ( مثل اوستایی و پهلوی ) است یا از زبان ترکی ( و به ویژه از فعل �قاییرماق� یا �قایرماق� ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

دربارهٔ ریشه واژه �بنده� از منظر زبان شناسی تورکی می پردازم، سپس بررسی می کنم که آیا چنین واژه ای یا فعل �بندمک� در دیوان لغات الترک آمده است یا نه، ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولید. [ وَ] ( ع ص ، اِ ) زاده. ( منتهی الارب ) . مولود هنگامی که تولد میشود. ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) . || کودک. ( منتهی الارب ) ( اقرب المو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولی عهد. [ وَ لی ی ِ ع َ ] ( اِخ ) ولی العهد. لقب حضرت شیث پیغمبر علیه السلام. ( مهذب الاسماء ) . ولی عهد. [ وَ لی ی ِ ع َ / وَ ع َ ] ( ترکیب اضافی ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ولیکن. [ وَ ک ِ ] ( حرف ربط ) اماله ولکن ( عربی ) به واو عطف است که افاده معنی استدراک می کند. برخی فارسیان را که در لغت عرب چندان تعمق نیست واو مذکو ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ولی. [ وَ ] ( حرف ربط ) مخفف ولیکن. صاحب المعجم گوید: اصل آن ولیک است و ولیک اصلش لیک. ولیک اصلش بیک به پارسی قدیم میرسد که امروز مهجورالاستعمال است. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متوسط. [ م ُ ت َ وَس ْ س ِ ] ( ع ص ) میانه. ( واژه های نو فرهنگستان ایران ) . در میان واقع شده و میانه. نه خوب و نه بد. و میانه گیرنده از چیزی که نه ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخصب. [ م ُ ص ِ ] ( ع ص ) جای فراخ سال و بسیارغله. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . شهر فراخ و بسیار غله. ( ناظم الاطباء ) . و رج ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخصل. [ م ِ ص َ ] ( ع ص ) شمشیر بران. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخصص. [ م ُ خ َص ْ ص ِ ] ( ع ص ) خاص کننده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . آنکه خاص می گرداند. ( ناظم الاطباء ) . || ( اصطلاح ف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخصوص. [ م َ ] ( ع ص ) خاص کرده شده. ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( دهار ) : و مخصوص ساخت او را به رسم های برگ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وصی. [ وَص ْی ْ] ( ع مص ) خوار گردیدن بعدِ رفعت و منزلت. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) . || گران سنگ شدن سپس ِ سبکی. ( منتهی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مخصر. [ م ُ خ َص ْ ص َ ] ( ع ص ) باریک. یقال کشح مخصر؛ میان باریک : و رجل مخصرالقدمین ؛مرد که اخمص او به زمین نرسد از باریکی. و رجل مخصرالبطن ؛ مرد ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وصال. [ وِ ] ( ع مص ) مواصله. دوستی بی آمیغ و بی غرض کردن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) . || پیوسته داشتن. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی ا ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ممانعت. [ م ُ ن َ / ن ِ ع َ ] ( از ع ، اِمص ) بازداشتگی و منع و نهی و تعرض و مزاحمت و اعتراض و دفع. ( ناظم الاطباء ) . بازداشتن کسی از چیزی. جلوگیری. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

تعلل. [ ت َ ع َل ْ ل ُ ] ( ع مص ) مشغول داشتن در کار یابسنده کردن به آن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . مشغول شدن به کاری. ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اکتفا. [ اِ ت ِ ] ( از ع ، اِمص ) بسنده کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( یادداشت مؤلف ) . بس کردن به. بسندگی. ( از یادداشت مؤلف ) : چه گر خانه او را ب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شباب. [ ش َ ] ( ع اِ ) جمع شاب به معنی مرد جوان است و آن از سن بلوغ تا سی سالگی باشد. ( از اقرب الموارد ) : الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة. ( از ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدعا. [ م ُدْ دَ ] ( ع ص ، اِ ) هرآنچه ادعا کرده می شود و طلب کرده می شود. ( ناظم الاطباء ) . دعوی کرده شده. ( فرهنگ فارسی معین ) . موضوع ادعا. موضوع ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدعو. [ م َ ع ُوو ] ( ع ص ) خواهانی نموده شده. خوانده شده. ( آنندراج ) . دعوت شده. طلبیده. مهمان و کسی که آن را برای اطعام خوانده باشند. || نامیده شد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ماشعیر. [ ش َ ] ( ع اِ مرکب ) مخفف ماءالشعیر. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) . رجوع به ماءالشعیر ذیل ترکیبهای ماء شود. منبع. لغت نامه دهخدا

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

واجب. [ ج ِ ] ( ع ص ، اِ ) لازم. ( اقرب الموارد ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) . حتمی. ناگزیر. ( ناظم الاطباء ) . گرور . ( برهان ) ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مطلا. [ م ُ طَل ْ لا ] ( از ع ، ص ) مأخوذاز تازی ، زرنگار و مذهب و پوشیده شده از طلا. ( ناظم الاطباء ) . . . طلا که لفظ فارسی است آن را فارسی زبانان ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژهٔ �نگون� یا �نگون بخت� مطرح کردید و ادعایی را نقل کردید که گویای آن است که این واژه ( و حتی زبان فارسی امروز ) از زبان ترکی گرفته شده و ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژهٔ �نگون� یا �نگون بخت� مطرح کردید و ادعایی را نقل کردید که گویای آن است که این واژه ( و حتی زبان فارسی امروز ) از زبان ترکی گرفته شده و ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژهٔ �نگون� یا �نگون بخت� مطرح کردید و ادعایی را نقل کردید که گویای آن است که این واژه ( و حتی زبان فارسی امروز ) از زبان ترکی گرفته شده و ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دربارهٔ واژهٔ �نگون� یا �نگون بخت� مطرح کردید و ادعایی را نقل کردید که گویای آن است که این واژه ( و حتی زبان فارسی امروز ) از زبان ترکی گرفته شده و ر ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نظر هوش مصنوعی هوش مصنوعی مثل یه محقق بی خلاقیت نیست، ولی داده هاش از قبل اومده، و گاهی اوقات نمی تونه خلاقیت یا شهود زبانی یک انسان رو داشته باشه. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

نظر هوش مصنوعی هوش مصنوعی مثل یه محقق بی خلاقیت نیست، ولی داده هاش از قبل اومده، و گاهی اوقات نمی تونه خلاقیت یا شهود زبانی یک انسان رو داشته باشه. ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

خدا ببینید کار به کجا رسیده پشت سر یک انسان شریف چطور حرف می زنند انسان شریفی که خیلی وقت رفت بیش شما خدایا خیلی دوست تمام - - - ✅ نکات درست در ص ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

ادعای اینکه واژه �گنبد� ( در فارسی ) یا �گونبذ� ریشه ای ترکی دارد و از دو جزء �گون� ( خورشید ) و �بذ� ( مثل، شبیه ) ساخته شده، در منابع معتبر زبان شن ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

درباره واژه ی �سرمه� از منظر ریشه شناسی ( اتیمولوژی ) بسیار جالب است، و چون اختلاف نظرهایی میان منابع وجود دارد، بیایید بررسی دقیقی از هر دو دیدگاه ( ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

درباره ی واژه ی �آجیل� و ریشه ی آن، توضیحاتی که دادید جالب هستند، اما بیایید بر اساس منابع زبان شناسی و فرهنگ های معتبر فارسی بررسی کنیم: - - - ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد

حرف های پرفسور زرتشت ستوده استاد دانشگاه لندن ایران شناس، زرتشتشناش، ترک شناس ، زبان شناس، اوستا شناس، فرهنگ شناس، فلسفه و تاریخدان از اینستاگرام خ ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اتمام. [ اِ ] ( ع مص ) انجام دادن. به پایان رسانیدن. پرداختن. اکمال. تمام کردن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ) . فرجامانیدن : واﷲ الموفق لاتمام ما ف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رطوبت. [ رُ ب َ ] ( ع اِمص ، اِ ) تر شدن. مرطوب گشتن. ( فرهنگ فارسی معین ) ( یادداشت مؤلف ) . تری. بلل. نم. مقابل یبوست. مقابل خشکی. ( یادداشت مؤلف ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محول. [ م ُح ْ وِ ] ( ع ص ) نعت است از اِحْوال. - صبی محول ؛ کودک یک ساله. - ناقة محول ؛ ماده شتری که پس از کره ماده ، نر زاید و بالعکس. مُحَوِّل ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منفور. [ م َ ] ( ع ص ) مغلوب. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) . || دورگردیده. ( آنندراج ) . || ترسیده. ( آنندراج ) . ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

منور. [ م ُ ن َوْوَ ] ( ع ص ) روشن. ( آنندراج ) . روشن و تابدار و درخشان. روشن شده و روشن کرده شده. ( ناظم الاطباء ) . باروشنی. بانور. فروغمند. ( یاد ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مسبب. [ م ُ س َب ْ ب ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از مصدر تسبیب. رجوع به تسبیب شود. || سبب سازنده. ( آنندراج ) . سبب پدیدآرنده. مؤثر. علت : گفتم که بی مسبب ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمول. [ ت َ م َوْ وُ ] ( ع مص ) مالدار شدن. ( زوزنی ) . مال داشتن. ( تاج المصادر بیهقی ) . بسیارمال شدن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب ا ...